گنجور

بخش ۱۲ - مثل

چه خوش گفت درزی بیک جامه پوش
چو تشریفی میفکندش بدوش
که به در فراخی بمردن بسی
که جان پروراند بتنگی کسی
بشستن چه سودش دهد داوری
در اشنان ما جامه دیگری
بگفتندش اینقصه از فعل بد
مینداز چون رخت گرما زخود
که بس گربه بیدت اندر ازار
کنیم ارنگردد قبا آشکار
نه سوزن بد آخر قبائی چنین
که ناگه فرو رفت اندر زمین
هم آغوش و هم خفت او بوده است
بروزو بشب جفت او بوده است
بگفتا نه تنها مرا محرمیست
میان بندو دستار با خرمیست
باودسته کارد وابسته هم
تنها درین کشتنی نی منم
توازریسمانی که رفتی بچه
چرا خود نگیری بجرمش کله
دوصد ترسم ار بیش ازین میدهی
که کندست گیوه زپای تهی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه خوش گفت درزی بیک جامه پوش
چو تشریفی میفکندش بدوش
هوش مصنوعی: درزی که به یک لباس بیش از حد اهمیت نمی‌دهد، در هنگام جشن یا مراسم، بار سنگینی را بر دوش خود احساس نمی‌کند و با راحتی و ساده‌زیستی زندگی می‌کند.
که به در فراخی بمردن بسی
که جان پروراند بتنگی کسی
هوش مصنوعی: اگر در زمانی که درها باز است بمیری، بهتر است از این که در تنگنا و محدودیت جان بدهی.
بشستن چه سودش دهد داوری
در اشنان ما جامه دیگری
هوش مصنوعی: در این بیت به این اشاره شده است که اگر به ظاهر چیزی را پاک کنیم یا بر روی آن قضاوت کنیم، ممکن است نتیجه‌ای متفاوت از آنچه که انتظار داریم حاصل شود. به عبارت دیگر، تغییر در ظاهر یا توجه به جزئیات ممکن است واقعیت کلی را تغییر ندهد و گاهی نیاز به تغییر بنیادین وجود دارد.
بگفتندش اینقصه از فعل بد
مینداز چون رخت گرما زخود
هوش مصنوعی: به او گفتند که داستان‌های ناپسند را از خود دور کن، چون مانند گرما می‌تواند تو را آزرده کند.
که بس گربه بیدت اندر ازار
کنیم ارنگردد قبا آشکار
هوش مصنوعی: اگر بی‌خبر از خواب بیداری و در زنجیر غم‌ها باشی، ممکن است متوجه نشوی که شادابی و زیبایی تلاش در راه آزادی همواره در دسترس است.
نه سوزن بد آخر قبائی چنین
که ناگه فرو رفت اندر زمین
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح بیان می‌شود که هر چیزی ممکن است به طور ناگهانی و غیرمنتظره در مکانی گم شود یا ناپدید شود، حتی اگر از نظر ظاهری کوچک و بی‌اهمیت باشد. به عبارت دیگر، هر چیزی ممکن است به طور ناگهانی به جایی برود که دیگر در دسترس نباشد، هرچند که به نظر جزئی و ناچیز بیاید.
هم آغوش و هم خفت او بوده است
بروزو بشب جفت او بوده است
هوش مصنوعی: این فرد در هر زمان و مکان، همراه و هم‌نشین او بوده است و در روز و شب، همیشه همراهش بوده است.
بگفتا نه تنها مرا محرمیست
میان بندو دستار با خرمیست
هوش مصنوعی: او گفت که نه تنها کسی نیست که مرا در این حال درک کند؛ حتی زینت و خوشی نیز در کنار من نیست.
باودسته کارد وابسته هم
تنها درین کشتنی نی منم
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که فردی که در این کار مشغول است، به تنهایی در این زمینه فعالیت نمی‌کند و وابسته به جمع یا گروهی است که همه در این کار با هم مشترک هستند. این نشان‌دهنده اهمیت همکاری و ارتباط در انجام کارها است.
توازریسمانی که رفتی بچه
چرا خود نگیری بجرمش کله
هوش مصنوعی: به خاطر رفتن تو از آسمان، بچه، چرا خود را به خاطر گناهانت سرزنش نکنی؟
دوصد ترسم ار بیش ازین میدهی
که کندست گیوه زپای تهی
هوش مصنوعی: من نگرانم که اگر بیشتر از این به من آسیب برسانی، ممکن است پاهایم از پای خودم جدا شوند.