گنجور

بخش ۱۱ - در گریختن ایلچی از بند صوف

بهنگام خفتن یکی پیش بند
گریزاند ایلچی یلمه زبند
گرفتند پیراهنی در طریق
که باید بدادن بدست رفیق
بگفتا مرا خود نماندست جان
زدست شکنج ولت گازران
من از یلمه بودم همیشه بتنگ
گذشتی همی روز نامم بننگ

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهنگام خفتن یکی پیش بند
گریزاند ایلچی یلمه زبند
هوش مصنوعی: در زمان خواب، یکی به آرامی می‌خوابد و دیگری به سرعت دور می‌شود و خود را از بندها آزاد می‌کند.
گرفتند پیراهنی در طریق
که باید بدادن بدست رفیق
هوش مصنوعی: در مسیری که باید به دوست داده می‌شد، پیراهنی را گرفتند.
بگفتا مرا خود نماندست جان
زدست شکنج ولت گازران
هوش مصنوعی: او گفت: من دیگر جانم را ندارم، سختی‌ها و دردهایی که کشیده‌ام مرا خسته کرده است.
من از یلمه بودم همیشه بتنگ
گذشتی همی روز نامم بننگ
هوش مصنوعی: من همیشه در لحظات سخت و دشوار بودم، اما تو همچنان از کنارم گذشتی و هیچ توجهی به نام و احوال من نکردی.