گنجور

شمارهٔ ۱۸

شنیده‌ام که به دستار گیوه می‌گفت
(تو آفتاب بلندی و من چنین پستم)
به جامه متکلف برهنه هم گفت
(به دامنت ز فقیری نمی‌رسد دستم)

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیده‌ام که به دستار گیوه می‌گفت
(تو آفتاب بلندی و من چنین پستم)
هوش مصنوعی: شنیدم که گیوه به دستار می‌گفت: تو مانند آفتاب بلندی و من در مقایسه با تو بسیار پایین و حقیر هستم.
به جامه متکلف برهنه هم گفت
(به دامنت ز فقیری نمی‌رسد دستم)
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی در لباس مجلسی و متکلف خود به دیگران می‌گوید که به خاطر فقر و نداشتن وضعیت مالی مناسب، نمی‌تواند به او کمک کند یا به او نزدیک شود. در واقع، او به نوعی به نقص مالی و اجتماعی خود اشاره می‌کند و می‌گوید که دستش به کمک به دیگران نمی‌رسد.