گنجور

شمارهٔ ۲۹ - سید جلال الدین عضد فرماید

جان ما دوری زخاک کوی جانان برنتافت
کوی جانان از لطافت زحمت جان برنتافت
در جواب او
باقزی تن جامه چون با ماه کتان بر نتافت
تافته تاب رخ شرب زرافشان برنتافت
جامه بین در زیر سوزن کوبزانو چون فتاد
در قدمداری وروی از تیرباران برنتافت
مفرش ازعظم سقرلاط و سمور آمد بتنک
بود ملکی مختصر حکم دو سلطان بر نتافت
از مشلشل پیش والا گفت خسقی قصه
رای والا آن سخنهای پریشان برنتافت
چون کشد بر دوش بار یقه مقلب بگو
جامه کز نازکی بار گریبان برنتافت
جامه این لتهاکه از پوشیدن و شستن گرفت
فی المثل گر آستین برتافت دامان برنتافت
گر تحمل برد آفات سماوی را نمد
پوستین باری جفای برف و باران بر نتافت
روزی از سوزن نکرد الا که چون درهم کشید
برگ گل سرتیزی خار مغیلان برنتافت
بی وجود آسترزان تاب یکتائی نداشت
کز قرین خود چو (قاری) بار هجران برنتافت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان ما دوری زخاک کوی جانان برنتافت
کوی جانان از لطافت زحمت جان برنتافت
هوش مصنوعی: دل ما نتوانست دوری از خاک کوی محبوب را تحمل کند، زیرا این کوی با لطافت خود، از زحمات جان ما سیراب نمی‌شود.
باقزی تن جامه چون با ماه کتان بر نتافت
تافته تاب رخ شرب زرافشان برنتافت
هوش مصنوعی: چون لباس نازکی که بر تن دارد، نتوانست با زیبایی و درخشش چهره ماه رقابت کند، و نور چهره‌اش از تابش زعفران برنتافت.
جامه بین در زیر سوزن کوبزانو چون فتاد
در قدمداری وروی از تیرباران برنتافت
هوش مصنوعی: وقتی جامه‌ی من زیر سوزن کوبیده شد و به زمین افتاد، آن‌قدر از شدت ناراحتی دلم شکسته و صدای تیرها را نشنیدم.
مفرش ازعظم سقرلاط و سمور آمد بتنک
بود ملکی مختصر حکم دو سلطان بر نتافت
هوش مصنوعی: فرش بافته شده از پوست حیوانات مختلف، به زیبایی و نرمی آمده است و در این عالم کوچک، حکمرانی دو سلطان نمی‌تواند دوام بیاورد.
از مشلشل پیش والا گفت خسقی قصه
رای والا آن سخنهای پریشان برنتافت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی از مقام بالاتری داستانی در مورد شخصیتی بزرگ و با مقام بیان کرده است، اما سخنان بی‌ترتیب و نامنسجم را نمی‌پسندد و نمی‌پذیرد.
چون کشد بر دوش بار یقه مقلب بگو
جامه کز نازکی بار گریبان برنتافت
هوش مصنوعی: وقتی که بار سنگینی بر دوش کشیده می‌شود، باید گفت که این جامه به‌خاطر نازکی‌اش نمی‌تواند فشار بار را تحمل کند و به همین دلیل دیگر نمی‌تواند به درستی روی بدن بماند.
جامه این لتهاکه از پوشیدن و شستن گرفت
فی المثل گر آستین برتافت دامان برنتافت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برخی از چیزها که از پوشیدن و تکرار مکرر به وجود می‌آیند، به نوعی به زنگار و فرسودگی دچار می‌شوند. به عنوان مثال، اگر شما آستین یک لباس را بالا بزنید و آن را مورد توجه قرار دهید، در عوض، دامن آن لباس دیگر به خوبی حفظ نمی‌شود و از آن غافل می‌مانید. بنابراین، توجه به برخی جزئیات ممکن است به فرسایش و نادیده گرفتن بخش‌های مهم منجر شود.
گر تحمل برد آفات سماوی را نمد
پوستین باری جفای برف و باران بر نتافت
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند سختی‌ها و مشکلات آسمانی را تحمل کند، می‌تواند بارانی از برف و باران را تحمل کند و به خوبی از خود محافظت نماید.
روزی از سوزن نکرد الا که چون درهم کشید
برگ گل سرتیزی خار مغیلان برنتافت
هوش مصنوعی: روزی، سوزن‌ها کاری جز این نکردند که وقتی در هم فشرده شدند، برگ گل نتوانست تیغ‌های تیز خار مغیلان را تحمل کند.
بی وجود آسترزان تاب یکتائی نداشت
کز قرین خود چو (قاری) بار هجران برنتافت
هوش مصنوعی: تنها بودن به هیچ وجه تحمل‌ناپذیر است، مثل اینکه انسان نتواند دوری محبوبش را تحمل کند و بار غم و دوری او برایش سنگین باشد.