گنجور

شمارهٔ ۱۱ - خواجه محمد فیروز آبادی فرماید

از منش بی‌موجبی یار ار غباری بر دلست
حاش الله گر مرا زان گرد باری بردلست

در جواب او

رخت را از گرد اگر اندک غباری بر دلست
تا نیفشانم، مرا زآن گرد باری بر دلست
با گلیم جهرمی میگفت نطع بردعی
کز حصیر و بوریایم خارِ خاری بر دلست
آتشین والای گلگون را ز ته بگشوده‌اند
یار شاهدباز را از وی شراری بر دلست
صوف و اطلس می‌نهند از عشق هم داغ اتو
آفرین او را که داغ مهر یاری بر دلست
کرده در سوراخ دایم مار دامک را دراز
بوالعجب کاری که او را بار ماری بر دلست
گرچه گشتم بیقرار از پیشواز نرمدست
شادمانم کین غمم از غمگساری بر دلست
راه کاری را ز روی شانه کاری ساز پاک
پوستین را گر ز خاک ره غباری بر دلست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از منش بی‌موجبی یار ار غباری بر دلست
حاش الله گر مرا زان گرد باری بردلست
هوش مصنوعی: اگر یار به دلش غباری دارد، نگران نباش! من از آن گرد و غبار به دور هستم.
رخت را از گرد اگر اندک غباری بر دلست
تا نیفشانم، مرا زآن گرد باری بر دلست
هوش مصنوعی: اگر لباس تو کمی غبار دارد و دل من هنوز آغشته به آن غبار است، نمی‌خواهم آن را بر دلم بریزم.
با گلیم جهرمی میگفت نطع بردعی
کز حصیر و بوریایم خارِ خاری بر دلست
هوش مصنوعی: با گلیم جهرمی می‌گفت تا بر دائی (دوست یا رفیق) بنشینی، چون از حصیر و بوریایم، خارهایی بر دل دارم. این جمله به نوعی بیانگر احساسات و مشکلاتی است که فرد در دلش دارد، حتی زمانی که ظاهری راحت و بی‌دغدغه دارد.
آتشین والای گلگون را ز ته بگشوده‌اند
یار شاهدباز را از وی شراری بر دلست
هوش مصنوعی: عشقی پرشور و پرحرارت به قلبم راه یافته است، همان‌طور که یار محبوبم از دنیای زیبایی‌ها به من نگاه می‌کند و احساسی آتشین را در درونم بیدار می‌کند.
صوف و اطلس می‌نهند از عشق هم داغ اتو
آفرین او را که داغ مهر یاری بر دلست
هوش مصنوعی: عشق باعث می‌شود که لباس‌های گران‌بهای صوف و اطلس به زمین بیفتند و همچنین اثرات عمیق و زیبایی بر دل عاشق بگذارد که نشانه‌ای از مهر و محبت دوست است.
کرده در سوراخ دایم مار دامک را دراز
بوالعجب کاری که او را بار ماری بر دلست
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف وضعیتی می‌پردازد که در آن شخصی دچار مشکل و دردسر شده است. او به گونه‌ای در تنگنا قرار گرفته که به نظر می‌رسد بر دوش او باری سنگین از نگرانی‌ها و مشکلات وجود دارد. با وجود اینکه در ظاهر ممکن است به راحتی در حال حرکت باشد، اما در حقیقت، درون او پر از بار سنگین و عذاب است. در کل، این شعر بیانگر تقابل بین ظاهر و باطن انسان‌ها است.
گرچه گشتم بیقرار از پیشواز نرمدست
شادمانم کین غمم از غمگساری بر دلست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از اشتیاق به استقبال احساس بی‌قراری دارم، اما خوشحالم که این غم، به خاطر دلسوزی و توجهی که دارم، روی قلبم نشسته است.
راه کاری را ز روی شانه کاری ساز پاک
پوستین را گر ز خاک ره غباری بر دلست
هوش مصنوعی: اگر در مسیری که سختی‌ها و مشکلات را به همراه دارد، تلاش کنی و از موانع عبور کنی، می‌توانی به موفقیت و پیروزی دست یابی. در واقع، پاک بودن نیت و تلاش مستمر می‌تواند از برکت‌های زندگی تو باشد.