شمارهٔ ۱۰ - شیخ سعدی فرماید
کس ندانم که درین شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم چو بازار تو نیست
در جواب او
کیست ای مویند درزی که هوا دار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم چه بازار تونیست
یلمه صوف مشو بسته بند والا
زانکه والاست شعار زن و این کار تو نیست
ای فلک هست کفایت قدک رنگینم
احتیاجیم بدین اطلس زرکارتونیست
ای سلق اهل درم از تو ندارند گزیر
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
جامه با صندلی و گت بگذار ای صندوق
سر خود گیر که این بقچه کشی کار تو نیست
گشته ام گردگلستان و ریاض کمخا
الحق ای جامه لاوسمه چو گلزار تو نیست
صفت کلفتنت کرد سرآمد قاری
شیوه نیست که در پیچش دستار تو نیست
شمارهٔ ۹ - شیخ سعدی فرماید: صبحی مبارکست نظر بر جمال دوستشمارهٔ ۱۱ - خواجه محمد فیروز آبادی فرماید: از منش بیموجبی یار ار غباری بر دلست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کس ندانم که درین شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم چو بازار تو نیست
هوش مصنوعی: هیچ کسی را نمیشناسم که در این شهر به عشق تو درگیر نباشد. هیچ بازاری به اندازه بازار عشق تو پر رونق نیست.
کیست ای مویند درزی که هوا دار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم چه بازار تونیست
هوش مصنوعی: کیست که در این دنیای پر هیاهو، به تو و زیباییهایت اهمیت ندهد؟ در هیچ بازاری به این اندازه شلوغ و پر رونق، کسی را نمیتوان یافت که به تو نپردازد.
یلمه صوف مشو بسته بند والا
زانکه والاست شعار زن و این کار تو نیست
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر کسی صوفی (عارف) نشود و خود را به زنجیرهای دنیوی بسپارد، نمیتواند به مقام واقعی خود دست یابد. چون مقام صوفی بودن نشانهای از علو و بلندی روح است و این کار نمیتواند بیانگر هویت واقعی او باشد.
ای فلک هست کفایت قدک رنگینم
احتیاجیم بدین اطلس زرکارتونیست
هوش مصنوعی: ای آسمان، با این قد زیبا و رنگینم، دیگر به این اطلس رنگین نیازی ندارم.
ای سلق اهل درم از تو ندارند گزیر
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
هوش مصنوعی: ای سلق (شخصی که در زمان قحطی و گرسنگی به دنبال نفع خود است) اهل ثروت (درم) از تو رهایی ندارند، مگر اینکه هیچ چیزی از تو باقی نمانده باشد که کسی برای خریدن تو وجود نداشته باشد.
جامه با صندلی و گت بگذار ای صندوق
سر خود گیر که این بقچه کشی کار تو نیست
هوش مصنوعی: لباس و کلاه را کنار بگذار، ای صندوق، خودت را به مسائل دیگر مشغول نکن چون این نوع بارکشیدن به تو مربوط نیست.
گشته ام گردگلستان و ریاض کمخا
الحق ای جامه لاوسمه چو گلزار تو نیست
هوش مصنوعی: من در گلستانها و باغها گردش کردهام، اما ای جامهای فاقد علامت و نشانه، مانند گلزار تو جایی دیگری نیافتم.
صفت کلفتنت کرد سرآمد قاری
شیوه نیست که در پیچش دستار تو نیست
هوش مصنوعی: چشم و ابرویت تو را به کسی تشبیه کرده که همیشه در حال خواندن است، اما این روش و ویژگی، مانند شلختگی و بینظمی در پوشش تو نیست.