شمارهٔ ۶ - در میدان آمدن و حرب کردن
یکی ز لشکر موئینه تیغ تیز بکف
سنانش سوزن و انگشتوانه اش مغفر
نبرد از سپه بندقی و کتان خواست
بهادری قرمی ازکمینه جست بدر
زپیشک کله جبه او یکی ناچخ
بزد بر او که بخاکش فکند چون میزر
فنک زگوشه میدان حبر روی نمود
کمند و گرز وی از دگمهای ماده و نر
بروی اطلس نازک مزاج زد آن گرز
چنانکه گونه والا ز ترس شد اصفر
وزان کمند بخود در کشید کمخارا
کشان فکندو برو نیز زد لت بیمر
زتیر چوب گزش از کناره کرباس
چنان بزد که برآمد غبارش از پیکر
دلاوری تفک انداز زآستین قبا
که خوانیش مله شد در ملاملامنگر
ز دگمهای کریبان کلوله تشویش
بحرب موینه انداخت چون تگرگ و مطر
شمارهٔ ۵ - در عرض دادن موئینه لشکر خود را: شه سمور بعرض سپه علامت راشمارهٔ ۷ - در پشت دادن موئینه از محاربه کتان: در آن قتال دله صدر روی گردانید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی ز لشکر موئینه تیغ تیز بکف
سنانش سوزن و انگشتوانه اش مغفر
هوش مصنوعی: یکی از سربازان لشکر موئینه، با تیغی تیز در دست و کلاهی بر سر، خود را آماده نبرد کرده است.
نبرد از سپه بندقی و کتان خواست
بهادری قرمی ازکمینه جست بدر
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به جنگ یا رویارویی است که بین نیروهای نظامی وجود دارد. فردی شجاع از قبیلهای به نام قرمی به میدان آمده و از بستر زمین یا مقر خود برای مبارزه آماده شده است. او به دنبال پیروزی و اثبات تواناییهای خود در نبرد است.
زپیشک کله جبه او یکی ناچخ
بزد بر او که بخاکش فکند چون میزر
هوش مصنوعی: از جلو پیشانی او یکی ناچیز باید بزند که او را به زمین بیندازد، مانند میزر (افراد چندشآور یا بیمایه).
فنک زگوشه میدان حبر روی نمود
کمند و گرز وی از دگمهای ماده و نر
هوش مصنوعی: سگ ز گوشه میدان ناگهان پدیدار شد و با دندان و چکش خود از رفتارهای حیوانات نر و ماده نشانهگیری کرد.
بروی اطلس نازک مزاج زد آن گرز
چنانکه گونه والا ز ترس شد اصفر
هوش مصنوعی: گرزی بر پارچه نازکی زده شد که گونهی زیبا از ترس رنگش پریده و زرد شده است.
وزان کمند بخود در کشید کمخارا
کشان فکندو برو نیز زد لت بیمر
هوش مصنوعی: از آن دام به خود گرفتم و تاکنون به خودم در حال کشیدنم. مشابه این دام بر دیگران نیز افتاده و بر آنها نیز دشواریها وارد شده است.
زتیر چوب گزش از کناره کرباس
چنان بزد که برآمد غبارش از پیکر
هوش مصنوعی: ز تیر چوبی که از لبهی پارچه برخورد کرد، به قدری محکم ضربهای زد که گرد و غبار از بدنش بلند شد.
دلاوری تفک انداز زآستین قبا
که خوانیش مله شد در ملاملامنگر
هوش مصنوعی: ای دل، شجاعتی را از خود نشان بده و از آستین خود بیرون بیاور، چرا که اگر به خود نیایی، ممکن است به دردی دچار شوی که هیچگاه احوالت خوب نخواهد شد.
ز دگمهای کریبان کلوله تشویش
بحرب موینه انداخت چون تگرگ و مطر
هوش مصنوعی: از لبههای پیراهن سیاه، نگرانی به دریا میافتد مانند تگرگ و باران.