گنجور

شمارهٔ ۳ - آغاز داستان

بهار آمد و کتان بجنک مویئنه
کشید از سپه خویشتن تمام حشر
نوشت نامه باتباع خویشتن مخفی
که رخت حزم بپوشید هان زهر کشور
که پوست پوش ددی چند بهر کینه ما
دوان بدامن خارای کوه بسته کمر
فتاده از یقه واپس قفاخور همه خلق
بزیر جامیها دائما یکی بزبر
وجودما که چو تا رقصب ضعیف شده
فکنده دور زاطلس رخان والابر
اگر باسم کفن زنده مان بگور کنند
هزار بار به ازدوری از بر دلبر
بغیر روسی و کتان ورختهای نفیس
چه چیز همره او شد بگور تا محشر
قسم بداد بسی پاره در زبان شمط
که گرعزا بودت پیش زین غزامگذر
نرفته است چو در جامه شان زما اشنان
عجب مدار که شویندمان بخواری سر
زکیسه همه را کرد کیسها فربه
زصاحبی همه را ساخت صاحب زیور
زروم و چین و خطا و بلاد هندستان
قماشهای عجب آمدند جمله بدر
علم بدوش و میان بندها برآورده
زبیتشان همگی جامهای فتح ببر
نشسته بر فرس صندلی یکی چون خان
یکی برابرش مفرش سوار چون قیصر
یکی زشیب دمشقیش گر ز چون قارن
یکیش تیغ زترک کلاه چون نوذر
یکی زره ببراز تسملو در افکنده
یک از قواره جیبش به پیش روی سپر
زعقدهای سپیچ بهاری و سالو
عمودها همه افراشتند در کروفر
فکنده تیر خصومت در آنمیانه گزی
بدست کرده کتکها زکاستر اکثر
چماق سوزن سرکوبشان زند روسی
چوکار او فتدش با چهارگز معجر
سپید روی شدند آنهمه زچشم آویز
که بود او بمیانشان سیاهی لشکر
نبود ایلچی ایشان بغیر نوروزی
که بردنامه بایشان رساند باز خبر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار آمد و کتان بجنک مویئنه
کشید از سپه خویشتن تمام حشر
هوش مصنوعی: بهار فرا رسید و کتان بر سر سبز خود را به رقص درآورد و تمامی موجودات را تحت تأثیر قرار داد.
نوشت نامه باتباع خویشتن مخفی
که رخت حزم بپوشید هان زهر کشور
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی نامه‌ای برای دیگران می‌نویسد، اما به‌طور مخفیانه و با احتیاط. او به دیگران هشدار می‌دهد که در برابر خطرات کشور یا تهدیدات موجود هوشیار باشند و خود را آماده نگه‌دارند. در حقیقت، او از دیگران می‌خواهد که با احتیاط و دقت عمل کنند و به اوضاع آگاه باشند.
که پوست پوش ددی چند بهر کینه ما
دوان بدامن خارای کوه بسته کمر
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از کسی صحبت می‌کند که برای انتقام و کینه‌جویی، به سمت او می‌آید. این شخص خود را با لباسی خاص می‌پوشاند و در این مسیر، به زحمت و دردسر زیادی دچار می‌شود، مثل این که کمربندش را به خارهای کوه می‌بندد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی دشواری و سختی‌هایی است که فرد برای رسیدن به هدفش متحمل می‌شود.
فتاده از یقه واپس قفاخور همه خلق
بزیر جامیها دائما یکی بزبر
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده شده که همه‌ی مردم در زیر فشار مشکلات زندگی به نوعی در حال تلاش و زحمت هستند و در حالی که به دنبال فرار از این سختی‌ها هستند، همواره درگیر اتفاقات و نوشیدنی‌های موقتی برای تسکین هستند. این بیان به نوعی از ناپایداری و تکرار در زندگی اشاره دارد.
وجودما که چو تا رقصب ضعیف شده
فکنده دور زاطلس رخان والابر
هوش مصنوعی: وجود ما، مانند تماشای رقصی است که در آن، ضعف و ناتوانی به وضوح دیده می‌شود و ما از زیبایی چهره‌های باوقار و هماهنگ دور افتاده‌ایم.
اگر باسم کفن زنده مان بگور کنند
هزار بار به ازدوری از بر دلبر
هوش مصنوعی: اگر بدن بی‌جان من را در قبر دفن کنند و بارها و بارها من را از دوری معشوقم به خاک بسپرند، باز هم دل من به خاطر او درد می‌کند.
بغیر روسی و کتان ورختهای نفیس
چه چیز همره او شد بگور تا محشر
هوش مصنوعی: به غیر از پارچه‌های خوب و باکیف، چه چیزی با او به قبر می‌رود تا روز قیامت؟
قسم بداد بسی پاره در زبان شمط
که گرعزا بودت پیش زین غزامگذر
هوش مصنوعی: به او خیلی قسم دادند که اگر به خاطر این موضوع تو را پس بزنند، از این بدتر نیست.
نرفته است چو در جامه شان زما اشنان
عجب مدار که شویندمان بخواری سر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زمانی که دوستان ما از کنار ما می‌روند و ما را ترک می‌کنند، باید تعجب نکنیم که دیگران ما را با بی‌احترامی مورد قضاوت قرار می‌دهند. در واقع، رفتن آن‌ها باعث می‌شود که ما در نظر دیگران کم‌ارزش‌تر شویم.
زکیسه همه را کرد کیسها فربه
زصاحبی همه را ساخت صاحب زیور
هوش مصنوعی: از خزانه خود همه را تامین کرد و به آنها قوت و رفاه بخشید، و از دارایی خود به همه آنها صاحب جواهرات و نعمت‌ها تبدیل کرد.
زروم و چین و خطا و بلاد هندستان
قماشهای عجب آمدند جمله بدر
هوش مصنوعی: از سرزمین‌های مختلف مانند زرود، چین و هندوستان پارچه‌ها و محصولات فوق‌العاده و زیبایی به دست آمده که همه آنها در خور تحسین هستند.
علم بدوش و میان بندها برآورده
زبیتشان همگی جامهای فتح ببر
هوش مصنوعی: علم و دانش را در دوش داشته باش و با میان‌بندهایی که فراهم کرده‌ای، همگی را برای رسیدن به موفقیت به کار گیر.
نشسته بر فرس صندلی یکی چون خان
یکی برابرش مفرش سوار چون قیصر
هوش مصنوعی: یک نفر بر اسبی نشسته و همانند خان‌هایی بزرگ به نظر می‌رسد و در مقابل او مفرش و فرش گسترده شده است، در حالی که سوارش به شکل قیصر و پادشاه جلوه‌گر است.
یکی زشیب دمشقیش گر ز چون قارن
یکیش تیغ زترک کلاه چون نوذر
هوش مصنوعی: یکی از جنگاوران دلاور دمشق در نبرد مانند قارن، با شمشیری که از زیر کلاه ایمنی‌اش بیرون زده، به دشمن حمله می‌کند.
یکی زره ببراز تسملو در افکنده
یک از قواره جیبش به پیش روی سپر
هوش مصنوعی: یکی زره زیبایی به تن کرده و یکی از لبه جیبش را به جلو سپر کرده است.
زعقدهای سپیچ بهاری و سالو
عمودها همه افراشتند در کروفر
هوش مصنوعی: درختان و شاخه‌های بهاری به زیبایی قد برافراشته‌اند و حالتی شکوهمند به خود گرفته‌اند.
فکنده تیر خصومت در آنمیانه گزی
بدست کرده کتکها زکاستر اکثر
هوش مصنوعی: در میان دشمنی‌ها، تیر خصومت به سوی کسی پرتاب شده و او در نتیجه آن، به شدت آسیب دیده و زخم‌های بیشتری را از ناحیه خصم تحمل کرده است.
چماق سوزن سرکوبشان زند روسی
چوکار او فتدش با چهارگز معجر
هوش مصنوعی: چماق و سوزنی که برای سرکوب کردن آنهاست، مانند روسی است که کار او با چهار گز هم معجزه می‌کند.
سپید روی شدند آنهمه زچشم آویز
که بود او بمیانشان سیاهی لشکر
هوش مصنوعی: در میان آن همه افراد زیبا و روشن‌رو، که به خاطر جذابیتشان چشم‌ها را می‌ربودند، شخصی با چهره‌ای تیره و محجوب وجود داشت.
نبود ایلچی ایشان بغیر نوروزی
که بردنامه بایشان رساند باز خبر
هوش مصنوعی: هیچ پیام‌رسانی جز نوروز نبود که خبری را به آن‌ها برساند.