شمارهٔ ۱۲ - لاادری قائله
با هر که راز دوستی اظهار میکنم
خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
درجواب او
هر دم کلاه و کفش ببازار میکنم
دسمال اکثر از سرد ستار می کنم
دوزم بجبه خرمی پار و پیرهن
امسال از دوتوئی پیرار میکنم
برمیکنم بروی میان بند جانماز
لنکوته را معارض شلوار میکنم
بر سر بجای طاقیه ام هست کله پوش
تخفیفه را جنیبه دستار میکنم
میآورم بیاد زپای تهی بسی
در ره بکفش تنک چو رفتار میکنم
خیاط گه گهی که حنینی بدوزدم
خرجیش را سلیم ببازار میکنم
دامن بهر که میرسم از عضو خویش بر
میدارم وبرهنگی اظهار میکنم
شش ماه بیش رخت رها میکنم بچرک
چون میدرد ملامت قصار میکنم
از جامه توقع خدمت بود محال
کاز ضرب گارزش چوتن افکار میکنم
صد کفش و گیوه در طلبش بیش میدرم
چون آرزوی موزه بلغار میکنم
از برک توت آورم ابریشم و ازو
الوان مختلف همه ازهار میکنم
سلطان رخت اطلس زر بفت مینهم
در جیب کویش از در شهوار میکنم
بابوی خوش که از جگر افتگون روم
یابم چه وصف طبله عطار میکنم
بیت وکتان وزوده و بیرم رود بگرد
آنجا که وصف روسی انصار میکنم
اوصاف طرهای عمایم بود همه
هرجا که ذکر طره طرار میکنم
مشکین لباس صوف که باریک بوده است
فکر و خیال آن بشب تار میکنم
آن کوی پادراز چو می بینم و سجیف
تشبیهشان بجدول و پرگار میکنم
از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی
سرخط همی ستانم و تکرار میکنم
قاری زبس کسادی بازار البسه
هرجا که هست بانک خریدار میکنم
شمارهٔ ۱۱ - و من نتایج افکاره: جامه چون درتوله است از قنطرهشمارهٔ ۱۳ - شیخ سعدی فرماید: بس بگردید و بگردد روزگار
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با هر که راز دوستی اظهار میکنم
خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
هوش مصنوعی: هر زمان که با کسی درباره دوستی خودم صحبت میکنم، در واقع دشمنی را بیدار میکنم که خوابیده است.
درجواب او
هوش مصنوعی: در پاسخ به او
هر دم کلاه و کفش ببازار میکنم
دسمال اکثر از سرد ستار می کنم
هوش مصنوعی: هر لحظه به بازار میروم و کلاه و کفش میخرم، اما بیشتر از آن، نمایشهای بیمزهای از خودم نشان میدهم.
دوزم بجبه خرمی پار و پیرهن
امسال از دوتوئی پیرار میکنم
هوش مصنوعی: من امسال به دنبال شادی و خوشی هستم و میخواهم لباسهای زیبایی بپوشم. از دو تکه پارچه برای دوخت لباس خود استفاده میکنم.
برمیکنم بروی میان بند جانماز
لنکوته را معارض شلوار میکنم
هوش مصنوعی: من سجادهام را پهن میکنم و در وسط آن، شلوارم را به چالش میکشم.
بر سر بجای طاقیه ام هست کله پوش
تخفیفه را جنیبه دستار میکنم
هوش مصنوعی: به جای طاقیهام، که نشان دهنده مقام و موقعیتم است، از دستاری استفاده میکنم که به نوعی نشاندهنده پایین آمدن از مقام است.
میآورم بیاد زپای تهی بسی
در ره بکفش تنک چو رفتار میکنم
هوش مصنوعی: به یاد دارم که وقتی با پای خالی به راه میروم، بسیار در تلاش هستم و سختی میکشم.
خیاط گه گهی که حنینی بدوزدم
خرجیش را سلیم ببازار میکنم
هوش مصنوعی: خیاط گاهی اوقات هنگامی که حواسش پرت میشود و اشتباهی میکند، هزینهاش را از دست میدهد و در بازار با خسارت روبهرو میشود.
دامن بهر که میرسم از عضو خویش بر
میدارم وبرهنگی اظهار میکنم
هوش مصنوعی: هر جا که میرسم، دامن خود را از عضوی از بدنم برمیدارم و عریان بودن خود را نشان میدهم.
شش ماه بیش رخت رها میکنم بچرک
چون میدرد ملامت قصار میکنم
هوش مصنوعی: شش ماه دیگر از دیدن تو فاصله میگیرم، چون یادآوری تو به من درد میدهد. در این مدت سعی میکنم خودم را با ملامت و سرزنش آرام کنم.
از جامه توقع خدمت بود محال
کاز ضرب گارزش چوتن افکار میکنم
هوش مصنوعی: از لباس انتظار نمیتوان خدمت کرد، چرا که به اندازه لباس اهمیت دارد و من مانند افکارم به این مسئله میپردازم.
صد کفش و گیوه در طلبش بیش میدرم
چون آرزوی موزه بلغار میکنم
هوش مصنوعی: من برای به دست آوردن او هر روز کفشها و گیوههای زیادی میپوسانم، زیرا همچنان در آرزوی داشتن موزهای از بلغار هستم.
از برک توت آورم ابریشم و ازو
الوان مختلف همه ازهار میکنم
هوش مصنوعی: از برگهای توت، من ابریشم تولید میکنم و از آن نیز رنگهای گوناگون به وجود میآورم و همه آنها را به نمایش میگذارم.
سلطان رخت اطلس زر بفت مینهم
در جیب کویش از در شهوار میکنم
هوش مصنوعی: من با عشق و زیباییها، همچون پرنسسی با لباسی گرانبها، در کوچههای او قدم میزنم و دلباختهاش میشوم.
بابوی خوش که از جگر افتگون روم
یابم چه وصف طبله عطار میکنم
هوش مصنوعی: من به سمت بوی خوشی میروم که از دل برمیخیزد، و چه وصف زیبایی از عطار دارم که آن را بیان کنم.
بیت وکتان وزوده و بیرم رود بگرد
آنجا که وصف روسی انصار میکنم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من ظاهراً به خوبی آمادهام و برای رفتن به جایی که درباره ویژگیهای زیبا و دلانگیز روسها صحبت کنم، در حرکت هستم.
اوصاف طرهای عمایم بود همه
هرجا که ذکر طره طرار میکنم
هوش مصنوعی: هر جا که از زیباییهای موها صحبت میکنم، همه ویژگیها و صفات آن به عمههای من برمیگردد.
مشکین لباس صوف که باریک بوده است
فکر و خیال آن بشب تار میکنم
هوش مصنوعی: من لباس مشکینی به تن دارم که از پشم ساخته شده و خیلی نازک است؛ در این فکر و خیال مشغولم که شب را به تاریکی بگذرانم.
آن کوی پادراز چو می بینم و سجیف
تشبیهشان بجدول و پرگار میکنم
هوش مصنوعی: وقتی که آن کوچه بلند را میبینم، با دقت و جدیت آن را به جدول و پرگار تشبیه میکنم.
از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی
سرخط همی ستانم و تکرار میکنم
هوش مصنوعی: من در تلاش هستم تا از هر چیزی که به دست میآورم محافظت کنم و آن را حفظ کنم و بارها تکرار کنم.
قاری زبس کسادی بازار البسه
هرجا که هست بانک خریدار میکنم
هوش مصنوعی: قاری به دلیل کسادی بازار لباس، هر جا که باشد، برای مشتریان خرید میکند.