گنجور

شمارهٔ ۲۴

دانیم که آیین شکایت نه نکوست
ما را سخن از مرگ خود و صورت اوست
دانست و نیامد و نپرسید و ندید
هم خسته دشمنیم و هم کشته دوست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دانیم که آیین شکایت نه نکوست
ما را سخن از مرگ خود و صورت اوست
هوش مصنوعی: می‌دانیم که شکایت و گله‌کردن کار خوبی نیست، اما صحبت ما درباره‌ی مرگ خود و چهره‌ی اوست.
دانست و نیامد و نپرسید و ندید
هم خسته دشمنیم و هم کشته دوست
هوش مصنوعی: او خبر دارد ولی نیامده، نه از حال ما پرسیده و نه ما را دیده است. ما با دشمنان خسته‌ایم و از دوستان نیز جان خود را از دست داده‌ایم.