شمارهٔ ۸
چون به قاصد بسپرم پیغام را
رشک نگذارد که گویم نام را
گشته در تاریکی روزم پنهان
کو چراغی تا بجویم شام را
آن میم باید که چون ریزم به جام
زور می در گردش آرد جام را
بی گناهم پیر دیر از من مرنج
من به مستی بسته ام احرام را
از دل تست آنچه بر من می رود
می شناسم سختی ایام را
تا نیفتد هر که تن پرور بود
خوش بود گر دانه نبود دام را
بس که ایمانم به غیبست استوار
از دهان دوست خواهم کام را
ما کجا، او کو، چه سودا در سرست
ذره های آفتاب آشام را
زحمت عامست دائم خاص را
عشرتی خاص است هر دم عام را
دلستان در خشم و غالب بوسه جوی
شوق نشناسد همی هنگام را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون به قاصد بسپرم پیغام را
رشک نگذارد که گویم نام را
هوش مصنوعی: وقتی پیامم را به قاصد میسپارم، حسود نمیشود چون نمیداند نام شخص را میگویم.
گشته در تاریکی روزم پنهان
کو چراغی تا بجویم شام را
هوش مصنوعی: در تاریکی روز در جستجوی نوری هستم که بتواند شب را پیدا کند.
آن میم باید که چون ریزم به جام
زور می در گردش آرد جام را
هوش مصنوعی: آن میم باید به گونهای باشد که وقتی این شراب را به جام میریزم، قدرت و تأثیر شراب را در گردش و تحرک جام حس کنم.
بی گناهم پیر دیر از من مرنج
من به مستی بسته ام احرام را
هوش مصنوعی: من بیگناه هستم، ای روحانی پیر، از من آزردهخاطر مباش. من در حال مستی، خود را از همه قید و بندها آزاد کردهام.
از دل تست آنچه بر من می رود
می شناسم سختی ایام را
هوش مصنوعی: از احساس تو متوجه میشوم که چه سختیهایی را در روزهای دشوار سپری کردهای.
تا نیفتد هر که تن پرور بود
خوش بود گر دانه نبود دام را
هوش مصنوعی: هر کس که ناتوان و تن پرور باشد، بهتر است که دچار مشکل نشود، حتی اگر طعمهای برای دام وجود نداشته باشد.
بس که ایمانم به غیبست استوار
از دهان دوست خواهم کام را
هوش مصنوعی: به خاطر اعتقادی که به ناشناختهها دارم، میخواهم از دوست خود خواسته و آرزویم را برآورده کنم.
ما کجا، او کو، چه سودا در سرست
ذره های آفتاب آشام را
هوش مصنوعی: ما کجا هستیم و او کجا است؛ چه آرزو و خیالی در ذهن ماست در مورد ذرههای آفتابی که در حال نوشیدن هستند.
زحمت عامست دائم خاص را
عشرتی خاص است هر دم عام را
هوش مصنوعی: زحمت و تلاش برای همه است، اما خوشی و لذت مخصوص افرادی خاص است که هر لحظه از زندگی، آن را تجربه میکنند.
دلستان در خشم و غالب بوسه جوی
شوق نشناسد همی هنگام را
هوش مصنوعی: دلبر در خشم است و در این حال، عشق و شوق او نمیتواند لحظهها را بشناسد.