شمارهٔ ۷
ای روی تو به جلوه درآورده رنگ را
نقش تو تازه کرد بساط فرنگ را
از ناله خیزی دل سخت تو در تبم
در عطسه شرر مفگن مغز سنگ را
از عمر نوح، عرض برد انتظار و تو
در عرض شوق تاب نیاری درنگ را
داغم که در هوای سر دامن کسی ست
در خون من ز ناز فرو برده چنگ را
در بزم، می به جام زمرد نخورده ای
سنجد به دشت جلوه داغ پلنگ را
جوی گشاد شست ترا تا نمانده آب
کاندازه آورد رقم خشم و جنگ را
چون آبگینه ای به جگر در شکسته ایم
آن چشمه چشمه لذت زخم خدنگ را
در گوشه ای خزیده ز اندوه بی کسی
آن بر شکسته خلوت دلهای تنگ را
شوخی که خود ز نام وفا ننگ داشتی
بر باد می دهد به وفا نام و ننگ را
غالب ز عاشقی به ندیمی رسیده ایم
نازم شگرف کاری بخت دو رنگ را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای روی تو به جلوه درآورده رنگ را
نقش تو تازه کرد بساط فرنگ را
هوش مصنوعی: ای چهرهٔ تو با زیباییات رنگ و لعاب تازهای به دنیا بخشیده و جلوههای فرهنگ و هنر را تغییر داده است.
از ناله خیزی دل سخت تو در تبم
در عطسه شرر مفگن مغز سنگ را
هوش مصنوعی: از نالههای دلانگیز تو، دل من به شدت در تلاطم و آتش است. عطسهای که مانند جرقهای بر مغز سنگ میافتد.
از عمر نوح، عرض برد انتظار و تو
در عرض شوق تاب نیاری درنگ را
هوش مصنوعی: مدت زمان بسیار زیادی گذشته و تو هنوز قادر به تحمل لحظهای صبر و شوق نیستی.
داغم که در هوای سر دامن کسی ست
در خون من ز ناز فرو برده چنگ را
هوش مصنوعی: من در حسرت و اندوهی عمیق به سر میبرم، چون کسی که در آرزوی دیدار محبوبش است. در این حال، قلبم مانند زخمی آماده است تا عواطف لطیف و زیبای او را در خود جذب کند.
در بزم، می به جام زمرد نخورده ای
سنجد به دشت جلوه داغ پلنگ را
هوش مصنوعی: در میهمانی، نوشیدنیای به زیبایی و رنگ سنگ سبز وجود دارد که با آن میوهای شبیه سنجد به درخشش زیبای پلنگ در دشت، خود را نشان میدهد.
جوی گشاد شست ترا تا نمانده آب
کاندازه آورد رقم خشم و جنگ را
هوش مصنوعی: تو به مانند جوی گستردهای هستی که وقتی آب در آن نیست، دیگر نمیتوانی بر میزان خشم و جنگ اشاره کنی.
چون آبگینه ای به جگر در شکسته ایم
آن چشمه چشمه لذت زخم خدنگ را
هوش مصنوعی: ما مانند شیشه ای شکننده هستیم که در دل خود زخم عمیقی داریم، و آن زخم یادآور لذتی است که از تیر دلشکسته به دست آمده است.
در گوشه ای خزیده ز اندوه بی کسی
آن بر شکسته خلوت دلهای تنگ را
هوش مصنوعی: در گوشهای، از اندوه تنهایی پنهان شده و دلهای پر از اضطراب را میشکند.
شوخی که خود ز نام وفا ننگ داشتی
بر باد می دهد به وفا نام و ننگ را
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که کسی که قبلاً از نام وفا و هر نوع ننگی دوری کرده و آن را حقیر میدانسته، حالا با رفتار خود این نام و ننگ را نسخت میکند و به آسانی به آن دامن میزند.
غالب ز عاشقی به ندیمی رسیده ایم
نازم شگرف کاری بخت دو رنگ را
هوش مصنوعی: از عشق به جایی رسیدهایم که دوستان واقعی کمیاب هستند و من به شگفتی از این که چقدر بخت به ما روی خوش نشان داده است، شادمانم.