شمارهٔ ۷۲
لب شیرین تو جان نمکست
وین که گفتم به زبان نمکست
در نهاد نمک از رشک لبت
هست شوری که فغان نمکست
ای شده لطف و عتابت همه ناز
ناز در عهد تو کان نمکست
ناز سرمایه دیگر ز تو یافت
نمک خوان تو خوان نمکست
شورها صرف فغانم کردند
نمک از حسرتیان نمکست
زخم ما پنبه مرهم دارد
زین سفیدی که نشان نمکست
گر نمکسود کنی زخم دلم
سود زخم ست و زیان نمکست
گفتی الماس فشاندم، تو و حق
نازش من به گمان نمکست
نطق من مایه من بس غالب
خود نمک گوهر کان نمکست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب شیرین تو جان نمکست
وین که گفتم به زبان نمکست
هوش مصنوعی: لبهای شیرین تو، جانم را پر از خوشی میکند و این که من این را با کلمات بیان میکنم، فقط به خاطر تلخیهای زندگی است.
در نهاد نمک از رشک لبت
هست شوری که فغان نمکست
هوش مصنوعی: در وجود نمک، به خاطر حسادت به لبان تو، شور و طعمی وجود دارد که نشانی از آن شوریدگی است.
ای شده لطف و عتابت همه ناز
ناز در عهد تو کان نمکست
هوش مصنوعی: عزیز من، تمام محبت و دلدردی که در رفتار تو وجود دارد، مثل ناز و ناز کردن است، چرا که در زمان تو، این چیزها حالتی خاص و ویژه دارند.
ناز سرمایه دیگر ز تو یافت
نمک خوان تو خوان نمکست
هوش مصنوعی: ناز و فریب تو دیگر به من تاثیری ندارد، زیرا که سفرهی تو دیگر برای من خوشمزه نیست.
شورها صرف فغانم کردند
نمک از حسرتیان نمکست
هوش مصنوعی: عشق و دلتنگیهایم در من چنان غوغا به پا کرده که درد و حسرت را مانند نمک بر زخمهای من نشاندند.
زخم ما پنبه مرهم دارد
زین سفیدی که نشان نمکست
هوش مصنوعی: زخمهای ما با پنبهای که به رنگ سفید است، بهبود مییابند و این سفیدی نشانهای از نمک است.
گر نمکسود کنی زخم دلم
سود زخم ست و زیان نمکست
هوش مصنوعی: اگر نمک به زخم دلم بزنید، سودی در این کار نیست، بلکه فقط زخم را میسازید و زیان آور است.
گفتی الماس فشاندم، تو و حق
نازش من به گمان نمکست
هوش مصنوعی: گفتی که من الماس ریختم، اما تو و حقیقت به زعم من، ناز و دلرباییات مثل نمک است.
نطق من مایه من بس غالب
خود نمک گوهر کان نمکست
هوش مصنوعی: گفتار من، نشاندهندهی شخصیت من است. من با طرز بیان خود میخواهم بگویم که خودم مانند نمک، درخشش و ارزش خاصی دارم.