گنجور

شمارهٔ ۶۲

سموم وادی امکان ز بس جگر تابست
گداز زهره خاکست هر کجا آبست
مرنج از شب تار و بیا به بزم نشاط
که پنبه سر مینای باده مهتابست
به خوابم آمدنش جز ستم ظریفی نیست
خدا نخواسته باشد به غیر همخوابست
ز وضع روزن دیوار می توان دانست
که چشم غمکده ما به راه سیلابست
ز ناله کار به اشک اوفتاده دل خون باد
ز شرم بی اثری ها فغان ما آبست
ز وهم نقش خیالی کشیده ای ور نه
وجود خلق چو عنقا به دهر نایابست
نگه ز شعله حسنت چه طرف بربندد
چنین که طاقت ما را بنا ز سیمابست
به عرض دعوی همطرحی تو خوبان را
نگه در آینه همچون خسی به گردابست
زمین ز نقش سم توسن تو ساغرزار
هوا ز گرد رهت شیشه می نابست
قوی فتاده چو نسبت ادب مجو غالب
ندیده ای که سوی قبله پشت محرابست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سموم وادی امکان ز بس جگر تابست
گداز زهره خاکست هر کجا آبست
هوش مصنوعی: در این شعر به وضعیت دشوار و خطرناک دنیای امکان اشاره شده است. در این دنیای پر از چالش، فردی که تاب و تحمل ندارد، به شدت رنج می‌کشد و در جایی که روح وجودش در گداز است، به زحمت می‌تواند از پس مشکلات برآید. در واقع، زندگی مانند خاکی است که می‌تواند به دلایل مختلف آسیب ببیند و به خاکستر تبدیل شود.
مرنج از شب تار و بیا به بزم نشاط
که پنبه سر مینای باده مهتابست
هوش مصنوعی: نگران تاریکی شب نباش و به میهمانی شادی بیایید، زیرا آنچه در آنجا انتظار شما را می‌کشد، زیبایی و روشنی مانند نور ماه در شراب است.
به خوابم آمدنش جز ستم ظریفی نیست
خدا نخواسته باشد به غیر همخوابست
هوش مصنوعی: در خواب، فکر کردن به او جز یک نوع نازک‌خویی و بی‌رحمی نیست. خدا نخواسته که با کسی غیر از او همخواب شوم.
ز وضع روزن دیوار می توان دانست
که چشم غمکده ما به راه سیلابست
هوش مصنوعی: از شکل و وضعیت روزن دیوار می‌توان فهمید که چشمان ما در این مکانی که غم و اندوه وجود دارد، به انتظار سیلابی نشسته‌اند.
ز ناله کار به اشک اوفتاده دل خون باد
ز شرم بی اثری ها فغان ما آبست
هوش مصنوعی: از غم و ناله به جایی رسیده‌ام که دلم پر از خون و اشک است. از شرم و بی‌فایده بودن فریادهایم به شدت آسیب دیده‌ام و حالا احساس می‌کنم مانند آب در حال جاری شدن هستم.
ز وهم نقش خیالی کشیده ای ور نه
وجود خلق چو عنقا به دهر نایابست
هوش مصنوعی: اگر تو تنها از خیال و توهم خود تصویری ساخته‌ای، در غیر این صورت وجود انسان‌ها در دنیا مانند پرنده‌ای افسانه‌ای به نام عنقاست که بسیار نایاب و کمیاب است.
نگه ز شعله حسنت چه طرف بربندد
چنین که طاقت ما را بنا ز سیمابست
هوش مصنوعی: به تماشای زیبایی و جاذبه تو، چقدر طاقت و تحمل ما کم است، مانند اینکه تمام زندگی‌مان به یک مایع داغ و سوزان وابسته باشد.
به عرض دعوی همطرحی تو خوبان را
نگه در آینه همچون خسی به گردابست
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر می‌خواهد بگوید که خوبان و نیکان را در برابر زیبایی خود به چالش می‌کشد و مانند آن است که در آینه به خود می‌نگرد، در حالی که در حقیقت فقط چیزی بی‌ارزش و کوچک، مانند خسی در گرداب، در آنجا وجود دارد. از این طریق، شاعر به مقایسه‌ی بین زیبایی ظاهری و حقیقت عمیق‌تر می‌پردازد و نشان می‌دهد که در عمق، ارزش واقعی چیزها ممکن است کاملاً متفاوت باشد.
زمین ز نقش سم توسن تو ساغرزار
هوا ز گرد رهت شیشه می نابست
هوش مصنوعی: زمین از اثر نشانه‌های سم اسب تو به مانند ساغری پر از شراب است و هوا به دلیل گرد و غبار مسیر تو، شبیه شیشه‌ای از می ناب شده است.
قوی فتاده چو نسبت ادب مجو غالب
ندیده ای که سوی قبله پشت محرابست
هوش مصنوعی: مرد قوی که بر زمین افتاده است، نباید انتظار ادب و احترام داشته باشد. آیا ندیده‌ای که اگر کسی به سمت قبله که محل عبادت است، پشت کند، چگونه به او توجهی نمی‌شود؟