گنجور

شمارهٔ ۵۸

از فرنگ آمده در شهر فراوان شده است
جرعه را دین عوض آرید می ارزان شده است
چشم بد دور چه خوش می تپم امشب که به روز
نفس سوخته در سینه پریشان شده است
در دلش جویی و در دیر و حرم نشناسی
تا چه رو داد که در زاویه پنهان شده است؟
لب گزد بیخود و با خود شکرآبی دارد
تا چه گفته ست که از گفته پشیمان شده است؟
داغم از مور و نظربازی شوقش به شکر
کش بود پویه بدان پای که مژگان شده است
گفتم البته ز من شاد به مردن گردی
گفت دشوار که مردن به تو آسان شده است
درد روغن به چراغ و کدر می به ایاغ
تا خود از شب چه به جا مانده که مهمان شده است؟
شاهد و می ز میان رفته و شادم به سخن
کشته ام بید در این باغ که ویران شده است
شهرتم گر به مثل مائده گردد بینی
که بر آن مائده خورشید نمکدان شده است
غالب آزرده سروشی ست که از مستی قرب
هم بدان وحی که آورده غزلخوان شده است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از فرنگ آمده در شهر فراوان شده است
جرعه را دین عوض آرید می ارزان شده است
هوش مصنوعی: در شهر ما، انواع نوشیدنی‌های خارجی به وفور پیدا شده و به‌راحتی در دسترس است، به طوری که حتی تغییر دین (و روی آوردن به مسلک جدید) نیز به خاطر این میهمانی‌ها و مشروبات ارزان‌قیمت، ساده‌تر به نظر می‌رسد.
چشم بد دور چه خوش می تپم امشب که به روز
نفس سوخته در سینه پریشان شده است
هوش مصنوعی: چشم بد دور! امشب خیلی خوشحالم و با شوق زندگی می‌کنم، چرا که در طول روز به خاطر مشکلات و ناراحتی‌ها دلم آشفته و غمگین بوده است.
در دلش جویی و در دیر و حرم نشناسی
تا چه رو داد که در زاویه پنهان شده است؟
هوش مصنوعی: در دل او چشمه‌ای وجود دارد و در مکان‌های مقدس و مذهبی، نمی‌دانی که چه رازی در گوشه‌ای پنهان شده است.
لب گزد بیخود و با خود شکرآبی دارد
تا چه گفته ست که از گفته پشیمان شده است؟
هوش مصنوعی: لب‌های شیرین و دل‌نشین گفتار، بیانگر حالتی است که گوینده در عین داشتن احساسات متفاوت، از کلماتش پشیمان شده است. آیا ممکن است چیزی که گفته، آن‌قدر زیبا و دلپذیر باشد که ارزش یادآوری داشته باشد؟
داغم از مور و نظربازی شوقش به شکر
کش بود پویه بدان پای که مژگان شده است
هوش مصنوعی: غم و حسرت من از آن است که عشق او مانند بازی با نور و زیبایی‌اش شیرین و دلپذیر است. باید بدانید که چشمانش همچون پروانه‌ای در جستجوی شکر sweetness است.
گفتم البته ز من شاد به مردن گردی
گفت دشوار که مردن به تو آسان شده است
هوش مصنوعی: گفتم حتماً بعد از مرگ من، تو شاد خواهی شد؛ او پاسخ داد که این دشوار است، زیرا برای تو مرگ به راحتی اتفاق می‌افتد.
درد روغن به چراغ و کدر می به ایاغ
تا خود از شب چه به جا مانده که مهمان شده است؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویرسازی از حالتی پرداخت می‌کند که ممکن است در آن به کیفیت‌ها و ویژگی‌های نوشیدنی و چراغ اشاره کند. در واقع، درد ناشی از روغن در چراغ و کدری می در پیمانه نشان‌دهنده وضعیت نامناسب و بدی است که در آن قرار گرفته‌اند. در نهایت سؤال شاعر این است که با توجه به شب و تاریکی که حاکم است، چه چیزی از این وضع باقی مانده که دیگران به مهمانی آمده‌اند؟ این بیان حالتی از ناامیدی و فقدان روشنایی و لذت را در یک محیط تاریک ترسیم می‌کند.
شاهد و می ز میان رفته و شادم به سخن
کشته ام بید در این باغ که ویران شده است
هوش مصنوعی: در این باغی که خراب شده، من به خاطر یک عشق که رفته و نازک‌دلی که در میان بوده، شادمانم و به خاطر گفتارم، مثل یک درخت بید که سر به زیر است، به‌حال خودم افسوس می‌خورم.
شهرتم گر به مثل مائده گردد بینی
که بر آن مائده خورشید نمکدان شده است
هوش مصنوعی: اگر شهر تو مانند سفره‌ای شود، تو خواهی دید که خورشید در آن سفره به جای نمکدان قرار گرفته است.
غالب آزرده سروشی ست که از مستی قرب
هم بدان وحی که آورده غزلخوان شده است
هوش مصنوعی: سروشی غمگین و ناراحت است که از سر مستی به نزدیکی معشوق رسیده و به همین خاطر به شاعرانه خواندن غزل پرداخته است.