گنجور

شمارهٔ ۴۳

پس از عمری که فرسودم به مشق پارسایی‌ها
گدا گفت و به من تن درنداد از خودنمایی‌ها
فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من
رباید حرف و آموزد به دشمن آشنایی‌ها
بت مشکل‌پسند از ابتذال شیوه می‌رنجد
بگوییدش که از عمرست آخر بی‌وفایی‌ها
نشد روزی که سازم طره اجزای گریبان را
به دستم چاک‌ها چون شانه ماند از نارسایی‌ها
نیرزم التفات دزد و رهزن، بی‌نیازی بین
متاعم را به غارت داده‌اند از ناروایی‌ها
به روز رستخیز از جنبش خاکم پرآشوبی
تو و یزدان، چه سازد کس بدین صبرآزمایی‌ها؟
کدویی چون ز می‌یابم، چنان بر خویشتن بالم
که پندارم سرآمد روزگار بی‌نوایی‌ها
چه خوش باشد دو شاهد را به بحث ناز پیچیدن
نگه در نکته‌زایی‌ها نفس در سرمه‌سایی‌ها
سخن کوته مرا هم دل به تقوی مایل است اما
ز ننگ زاهد افتادم به کافر ماجرایی‌ها
نرنجم گر به صورت از گدایان بوده‌ام غالب
به دارالملک معنی می‌کنم فرمانروایی‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس از عمری که فرسودم به مشق پارسایی‌ها
گدا گفت و به من تن درنداد از خودنمایی‌ها
هوش مصنوعی: بعد از سال‌ها تلاش و زحمت در راه پرهیزکاری، گدا به من گفت و من از خودنمایی دوری کردم.
فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من
رباید حرف و آموزد به دشمن آشنایی‌ها
هوش مصنوعی: حسرت و ناله آن آدم ولخرج را برانگیز، چون او همیشه محبت و علاقه را از من می‌گیرد و به دشمنانم آموزش دوستی می‌دهد.
بت مشکل‌پسند از ابتذال شیوه می‌رنجد
بگوییدش که از عمرست آخر بی‌وفایی‌ها
هوش مصنوعی: بت مشکل‌پسند از رفتار سطحی و معمولی ناراحت می‌شود. به او بگویید که این بی‌وفایی‌ها هم از عمر انسان است و طبیعی.
نشد روزی که سازم طره اجزای گریبان را
به دستم چاک‌ها چون شانه ماند از نارسایی‌ها
هوش مصنوعی: روزی نمی‌شود که بتوانم با دقت و مهارت، زیبایی‌های درون وجود خود را نشان دهم؛ چون مشکلات و نارسایی‌ها باعث شده‌اند که این جلوه‌ها همچنان پنهان بمانند و نتوانم به خوبی آنها را به نمایش بگذارم.
نیرزم التفات دزد و رهزن، بی‌نیازی بین
متاعم را به غارت داده‌اند از ناروایی‌ها
هوش مصنوعی: قدرت و توان من از بی‌توجهی و بی‌میل بودن دزدان و راهزنان به من ناشی می‌شود، زیرا آن‌ها از نادرستی‌ها و بی‌عدالتی‌ها، نیازهای من را به یغما برده‌اند.
به روز رستخیز از جنبش خاکم پرآشوبی
تو و یزدان، چه سازد کس بدین صبرآزمایی‌ها؟
هوش مصنوعی: در روز قیامت، از حرکت و آشفتگی خاک و زمین، چه کسی می‌تواند در برابر صبر و استقامت من و خداوند، کار چندانی انجام دهد؟
کدویی چون ز می‌یابم، چنان بر خویشتن بالم
که پندارم سرآمد روزگار بی‌نوایی‌ها
هوش مصنوعی: وقتی از شراب می‌نوشم، احساس می‌کنم که به حدی سرخوش و آسوده‌ام که گویی روزهای سختی و فقر به پایان رسیده است.
چه خوش باشد دو شاهد را به بحث ناز پیچیدن
نگه در نکته‌زایی‌ها نفس در سرمه‌سایی‌ها
هوش مصنوعی: چه لذت‌بخش است که دو معشوق به ناز و کرشمه‌ صحبت کنند و در عمق مباحث، نفس‌هایشان در زیبایی و جذابیت چشمان یکدیگر غرق شود.
سخن کوته مرا هم دل به تقوی مایل است اما
ز ننگ زاهد افتادم به کافر ماجرایی‌ها
هوش مصنوعی: صحبت کوتاه من این است که دل من نیز به تقوا گرایش دارد، اما به خاطر شرم و ننگی که از روزگار زاهدان دارم، به دردسرهایی افتاده‌ام که شبیه حال و هوای کافران است.
نرنجم گر به صورت از گدایان بوده‌ام غالب
به دارالملک معنی می‌کنم فرمانروایی‌ها
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ظاهر خود ناراحت بشوم، زیرا من از اهل فقر بوده‌ام، در عوض با درک عمیق از مفاهیم، حاکمیت و قدرت را در دارالملک به درستی ارزیابی می‌کنم.