گنجور

شمارهٔ ۴

ای به خلا و ملا خوی تو هنگامه زا
با همه در گفتگو بی همه با ماجرا
شاهد حسن ترا در روش دلبری
طره پر خم صفات موی میان ماسوا
دیده وران را کند دید تو بینش فزون
از نگه تیزرو گشته نگه توتیا
آب نبخشی به زور خون سکندر هدر
جان نپذیری به هیچ نقد خضر ناروا
بزم ترا شمع و گل خستگی بوتراب
ساز ترا زیر و بم واقعه کربلا
نکبتیان ترا قافله بی آب و نان
نعمتیان ترا مائده بی اشتها
گرمی نبض کسی کز تو به دل داشت سوز
سوخته در مغز خاک ریشه دارو گیا
مصرف زهر ستم داده به یاد توام
سبز بود جای من در دهن اژدها
کم مشمر گریه ام زانکه به علم ازل
بوده در این جوی آب گردش هفت آسیا
ساده ز علم و عمل، مهر تو ورزیده ایم
مستی ما پایدار، باده ما ناشتا
خلد به غالب سپار زان که بدان روضه در
نیک بود عندلیب خاصه نوآیین نوا

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به خلا و ملا خوی تو هنگامه زا
با همه در گفتگو بی همه با ماجرا
هوش مصنوعی: ای تو که در آسمان و زمین، آرامش و هیجان به وجود می‌آوری، در حالی که با همه در ارتباطی، ولی خودت داستانی جداگانه و خاص داری.
شاهد حسن ترا در روش دلبری
طره پر خم صفات موی میان ماسوا
هوش مصنوعی: زیبایی تو در نحوه دلربایی‌ات و جاذبه خاصی که در موهای پرچین و دوگانه‌ات وجود دارد، بی‌نظیر است و هیچ چیزی نمی‌تواند با آن رقابت کند.
دیده وران را کند دید تو بینش فزون
از نگه تیزرو گشته نگه توتیا
هوش مصنوعی: آنان که چشمشان بیناست، توانایی بیشتری در دیدن دارند و نگاه تیزبین تو، چون ذره‌ای نور، به آن‌ها کمک می‌کند تا بیشتر ببینند.
آب نبخشی به زور خون سکندر هدر
جان نپذیری به هیچ نقد خضر ناروا
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به زور و با قدرت کسی مثل سکندر، آب بدهی، در واقع جان خود را بیهوده تلف کرده‌ای، و برای به دست آوردن چیزی ارزشمند، نباید از هیچ قیمتی صرف نظر کنی.
بزم ترا شمع و گل خستگی بوتراب
ساز ترا زیر و بم واقعه کربلا
هوش مصنوعی: تجملات و زیبایی‌های محفل تو، همچون شمع و گل است، اما سختی‌ها و چالش‌های زندگی را با یاد وقایع کربلا به آمیخته‌ای. این اشاره به دوگانگی شادی و اندوه دارد که در وجود تو جاری است.
نکبتیان ترا قافله بی آب و نان
نعمتیان ترا مائده بی اشتها
هوش مصنوعی: بدبخت‌ها تو را به حال خود رها کرده‌اند، همان‌طور که سعادتمندان از نعمت‌های بی‌فایده بهره‌مند هستند.
گرمی نبض کسی کز تو به دل داشت سوز
سوخته در مغز خاک ریشه دارو گیا
هوش مصنوعی: احساسات عمیق و شدید کسی که به تو عشق می‌ورزد، مانند گرمای نبض اوست، و این عشق مانند ریشه‌های گیاه در خاک زندگی‌اش نفوذ پیدا کرده است.
مصرف زهر ستم داده به یاد توام
سبز بود جای من در دهن اژدها
هوش مصنوعی: من تحت تاثیر ستم‌هایی که به یاد تو بوده، به نوعی مانند گیاهی سبز در دهن اژدها قرار گرفته‌ام.
کم مشمر گریه ام زانکه به علم ازل
بوده در این جوی آب گردش هفت آسیا
هوش مصنوعی: گریه‌ام را کم نزن، زیرا در علم ازل، گردش این جوی آب به دور هفت آسیا رقم خورده است.
ساده ز علم و عمل، مهر تو ورزیده ایم
مستی ما پایدار، باده ما ناشتا
هوش مصنوعی: ما با عشق تو زندگی کرده‌ایم، بی‌پرداختن به علم و عمل. سرخوشی و شادی ما همیشگی است و نوشیدنی ما در حالتی از ناداری و بی‌غذایی است.
خلد به غالب سپار زان که بدان روضه در
نیک بود عندلیب خاصه نوآیین نوا
هوش مصنوعی: به بهشت را به غالب بسپار، زیرا در آن باغ، بلبلانی هستند که مخصوص آوازهای تازه و زیبا می‌خوانند.