شمارهٔ ۳۸
مدام محرم صهبا بود پیاله ما
به گرد مهر تنیده ست خط هاله ما
زهی ز گرمی خویت نفس گرانمایه
گداز ناله ما آبیار ناله ما
چمن طراز جنونیم و دشت و کوه از ماست
به مهر داغ شقایق بود قباله ما
به دل ز جور تو دندان فشرده ایم و خوشیم
ز استخوان اثری نیست در نواله ما
تو زودمستی و ما رازدار خوی توایم
شراب درکش و پیمانه کن حواله ما
درازی شب هجران ز حد گذشت، بیا
فدای روی تو عمر هزار ساله ما
جنون به بادیه پرداز گلستان بخشید
سواد دیده آهوست داغ لاله ما
ز سعی هرزه به بیحاصلی علم گشتیم
چو باد بید پدید آمد از اماله ما
همین گداختن است آبروی ما غالب
گهر چه ناز فروشد به پیش ژاله ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مدام محرم صهبا بود پیاله ما
به گرد مهر تنیده ست خط هاله ما
هوش مصنوعی: همواره پیاله ما پر از شراب بوده و دور تا دور ما، هالهای از مهر و محبت درخشیده است.
زهی ز گرمی خویت نفس گرانمایه
گداز ناله ما آبیار ناله ما
هوش مصنوعی: شادی و زیبایی تو، همچون گرمایی است که روح و جان ما را میسوزاند و این درد و نالهها را به وجود میآورد. نالههای ما را، ای زیبای دوست، با مهر و رحمتت سیراب کن.
چمن طراز جنونیم و دشت و کوه از ماست
به مهر داغ شقایق بود قباله ما
هوش مصنوعی: ما همچون چمنی سرشار از جنون هستیم و دشت و کوه به ما تعلق دارند. رابطه ما با طبیعت به خاطر عشق و احساساتی عمیق است که در ما وجود دارد.
به دل ز جور تو دندان فشرده ایم و خوشیم
ز استخوان اثری نیست در نواله ما
هوش مصنوعی: با وجود سختیها و مشکلاتی که از جانب تو به ما رسیده، ما هنوز روحیهامان را حفظ کردهایم و خوشحالیم که ناملایمات نتوانسته بر ما تأثیر بگذارد.
تو زودمستی و ما رازدار خوی توایم
شراب درکش و پیمانه کن حواله ما
هوش مصنوعی: تو آدمی باهوش و زیرکی و ما هم رازهای تو را نگه میداریم. برای ما شراب را آماده کن و به ما بده تا بنوشیم.
درازی شب هجران ز حد گذشت، بیا
فدای روی تو عمر هزار ساله ما
هوش مصنوعی: شبهای طولانی فراق ما را خسته و ناامید کرده است، پس بیایید که برای چهره زیبایتان حتی عمر طولانیمان را فدای شما کنیم.
جنون به بادیه پرداز گلستان بخشید
سواد دیده آهوست داغ لاله ما
هوش مصنوعی: در دل بیابان، عشق و زیبایی به طبیعت سواری میدهد، به طوری که افزون بر دیدههای آهو، درد و رنجی مانند زخم لاله را تجربه میکنیم.
ز سعی هرزه به بیحاصلی علم گشتیم
چو باد بید پدید آمد از اماله ما
هوش مصنوعی: از تلاش بیفایده به نتیجهای نرسیدیم، مانند بید که با وزش باد نمایان میشود.
همین گداختن است آبروی ما غالب
گهر چه ناز فروشد به پیش ژاله ما
هوش مصنوعی: آبروی ما با این ذوب شدن به خطر افتاده است. هر مرواریدی چه ظرافتی که در برابر اشکهای ما خود را به رخ نمیکشد.