شمارهٔ ۲۸
به گیتی شد عیان از شیوه عجز اضطرار ما
ز پشت دست ما باشد قماش روی کار ما
به بیم افگنده می را چاره رنج خمار ما
قدح بر خویش می لرزد ز دست رعشه دار ما
خوشا جانی که اندوهی فرو گیرد سراپایش
ز نومیدی توان پرسید لطف انتظار ما
نشستن بر سر راه تحیر عالمی دارد
که هر کس می رود از خویش می گردد دچار ما
چو بوی گل جنون تازیم، از مستی چه می پرسی؟
گسستن دارد از صد جا عنان اختیار ما
فروزد هر قدر رنگ گل افزاید تب و تابش
کباب آتش خویش ست پنداری بهار ما
حریفان شورش عشق ترا بی پرده دیدندی
به دامان گر نگشتی موسم گل پرده دار ما
هنوز از مستی چشم تو می بالد تماشایی
به موج باده ماند پرتو شمع مزار ما
بدین تمکین حریف دستبرد ناله نتوان شد
بود سنگ فلاخن مر صدا را کوهسار ما
خوشا آوارگی گر درنورد شوق بربندد
به تار دامنی شیرازه مشت غبار ما
بدین یک آسمان دردانه می بینی نمی بینی
که ماه نو شد از سودن کف گوهر شمار ما
نهال شمع را بالیدن از کاهیدن است اینجا
گداز جوهر هستی است غالب آبیار ما
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به گیتی شد عیان از شیوه عجز اضطرار ما
ز پشت دست ما باشد قماش روی کار ما
هوش مصنوعی: در جهان، وضعیت و ناتوانی ما به وضوح مشخص شده است و این نشان میدهد که چطور از طریق تلاش ما و با حمایت دست خود، توانستهایم به چیزی که امروز داریم، دست یابیم.
به بیم افگنده می را چاره رنج خمار ما
قدح بر خویش می لرزد ز دست رعشه دار ما
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأثیر الکل و نابودی غم و اندوه اشاره میکند. نوشیدنی، مانند دارویی برای تسکین درد و رنج ناشی از خماری عمل میکند. همچنین، ظرف حاوی می به خاطر لرزشی که از دست فردی که آن را در دست دارد به آن منتقل میشود، به زحمت میافتد. در واقع، این تصویرسازی نشاندهندهٔ شدت حال فرد و نیاز او به رهایی از درد و رنج است.
خوشا جانی که اندوهی فرو گیرد سراپایش
ز نومیدی توان پرسید لطف انتظار ما
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که افسوس و غم زندگیاش را در بر گیرد و از ناامیدی نرود. میشود از او پرسید که آیا محبت و امید ما را انتظار دارد؟
نشستن بر سر راه تحیر عالمی دارد
که هر کس می رود از خویش می گردد دچار ما
هوش مصنوعی: نشستن در جایی که مردم میگذرند و در حال تأملاند، تجربهای خاص و پر از شگفتی دارد. هر فردی که از آنجا عبور میکند، به نوعی تحت تأثیر قرار میگیرد و از خود جدا میشود.
چو بوی گل جنون تازیم، از مستی چه می پرسی؟
گسستن دارد از صد جا عنان اختیار ما
هوش مصنوعی: زمانی که بوی گل میوزد و حالتی جنونآمیز به ما میدهد، از ما در مورد حالتمان نپرس. ما به گونهای هستیم که از هزاران نقطه، کنترل زندگیمان را گسستهایم و دیگر نمیتوانیم خود را مهار کنیم.
فروزد هر قدر رنگ گل افزاید تب و تابش
کباب آتش خویش ست پنداری بهار ما
هوش مصنوعی: هرچقدر که رنگ گل درخشانتر شود، همچنان حرارت و شور و شوقش ناشی از آتش درون خود اوست؛ بنابراین میتوانی بهار ما را نیز به همین صورت در نظر بگیری.
حریفان شورش عشق ترا بی پرده دیدندی
به دامان گر نگشتی موسم گل پرده دار ما
هوش مصنوعی: اگر تو در فصل گل، خود را از حجاب و پرده برهنه کرده بودی، حریفان عاشق به وضوح و بدون هیچ مانعی عشق تو را میدیدند و از شورش آن شگفت زده میشدند.
هنوز از مستی چشم تو می بالد تماشایی
به موج باده ماند پرتو شمع مزار ما
هوش مصنوعی: چشم تو هنوز هم حالتی مست و شگفتانگیز دارد که مثل موجهای شراب میدرخشد، همانطور که نور شمع بر قبری میتابد.
بدین تمکین حریف دستبرد ناله نتوان شد
بود سنگ فلاخن مر صدا را کوهسار ما
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که با وجود تمام تلاشهایی که میشود، نمیتوان به راحتی بر ناله و فریادها غلبه کرد؛ زیرا صدای ما مانند سنگی است که در کوهسار میتواند تأثیرگذار باشد. در واقع، بیانگر این است که صدای ما و احساساتمان توانایی بسیار زیادی دارند و نمیتوان آنها را به سادگی نادیده گرفت.
خوشا آوارگی گر درنورد شوق بربندد
به تار دامنی شیرازه مشت غبار ما
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که به شوق و عشق میسوزند و به دامان خیال و آرزوهایشان میچسبند، حتی اگر که در میان گرد و غبار زندگی سرگردان باشند.
بدین یک آسمان دردانه می بینی نمی بینی
که ماه نو شد از سودن کف گوهر شمار ما
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به زیبایی و ارزش خاصی که در وجود یک شخص یا چیز است، اشاره میکند. او میگوید که مانند یک گوهر نادر در آسمانی وسیع، این فرد به گونهای بینظیر و درخشان میدرخشد. همچنین، اشارهای به تغییرات و تحولات در زندگی وجود دارد؛ مانند ماه نو که پس از پنهان شدن، دوباره در آسمان ظاهر میشود و نمایان میگردد. به طور کلی، این عبارت نشاندهنده تعلق خاطر به زیبایی و ظهور دوباره امید و زندگی است.
نهال شمع را بالیدن از کاهیدن است اینجا
گداز جوهر هستی است غالب آبیار ما
هوش مصنوعی: رشد شمع به دلیل استقامت و نپذیرفتن زوال است؛ در اینجا، جوهر وجود در حال ذوب شدن است و این نشان از قدرت و تسلط بر آب و آتش دارد.