گنجور

شمارهٔ ۲۷

گر بیایی مست ناگاه از در گلزار ما
گل ز بالیدن رسد تا گوشه دستار ما
وحشتی در طالع کاشانه ما دیده است
می پرد چون رنگ از رخ، سایه از دیوار ما
گوشه گیرانیم و محو پاس ناموس خودیم
آبروی ما گداز جوهر رفتار ما
خسته عجزیم و از ما جز گنه مقبول نیست
تکیه دارد بر شکست توبه استغفار ما
سخت جانیم و قماش خاطر ما نازکست
کارگاه شیشه پنداری بود کهسار ما
می فزاید در سخن رنجی که بر دل می رسد
طوطی آیینه ما می شود، زنگار ما
از گداز یک جهان هستی صبوحی کرده ایم
آفتاب صبح محشر ساغر سرشار ما
سرگرانیم از وفا و شرمساریم از جفا
آه از ناکامی سعی تو در آزار ما
چاک «لا» اندر گریبان جهات افگنده ایم
بی جهت بیرون خرام از پرده پندار ما
ذره جز در روزن دیوار نگشوده ست بار
جنس بی تابی به دزدی برده از بازار ما
از نم باران نشاط گل بدآموز تو شد
گریه ابر بهاری کرده آبی کار ما
غالب از صهبای اخلاق ظهوری سر خوشیم
پاره‌ای بیش است از گفتار ما کردار ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر بیایی مست ناگاه از در گلزار ما
گل ز بالیدن رسد تا گوشه دستار ما
هوش مصنوعی: اگر ناگهان از در باغ ما بیایی مست و شاداب، گل‌ها به قدری خواهند شکفت که حتی به لبه سجاده ما برسند.
وحشتی در طالع کاشانه ما دیده است
می پرد چون رنگ از رخ، سایه از دیوار ما
هوش مصنوعی: در زندگی‌مان ترس و نگرانی وجود دارد که مثل پرنده‌ای می‌پرد و به رنگ‌پریدگی صورت‌مان و سایه‌ای که بر دیوار می‌افتد، اشاره می‌کند.
گوشه گیرانیم و محو پاس ناموس خودیم
آبروی ما گداز جوهر رفتار ما
هوش مصنوعی: ما در گوشه‌نشینی زندگی می‌کنیم و تمام توجه‌مان را به حفظ آبرو و شخصیت‌مان معطوف کرده‌ایم. آبرو و اعتبار ما بسیار مهم است و رفتارمان نشان‌دهنده‌ی آن است.
خسته عجزیم و از ما جز گنه مقبول نیست
تکیه دارد بر شکست توبه استغفار ما
هوش مصنوعی: ما در حالتی از خستگی و ناتوانی به سر می‌بریم و از ما جز گناهی که پذیرش دارد، چیز دیگری نمی‌توان انتظار داشت. توبه و استغفار ما نیز بر روی شکست‌هایمان تکیه دارد.
سخت جانیم و قماش خاطر ما نازکست
کارگاه شیشه پنداری بود کهسار ما
هوش مصنوعی: ما در برابر مشکلات بسیار قوی و استوار هستیم، اما در عین حال، روح و ذهن ما بسیار حساس و شکننده است، مانند شیشه‌ای که به راحتی آسیب می‌بیند.
می فزاید در سخن رنجی که بر دل می رسد
طوطی آیینه ما می شود، زنگار ما
هوش مصنوعی: در گفتار ما، احساسی از رنج که بر دل ما است، بیشتر و بیشتر می‌شود. این درد و ناراحتی باعث می‌شود که مانند طوطی، تصویر ما را منعکس کند و زنگاری بر دل ما به وجود آورد.
از گداز یک جهان هستی صبوحی کرده ایم
آفتاب صبح محشر ساغر سرشار ما
هوش مصنوعی: ما از درون درد و دلم، نوشیدنی‌ای به نام صبوحی تهیه کرده‌ایم که مانند آفتاب صبح روز قیامت، ساغر ما را پر کرده است.
سرگرانیم از وفا و شرمساریم از جفا
آه از ناکامی سعی تو در آزار ما
هوش مصنوعی: ما از وفا و صداقت خود در نگرانی هستیم و از خیانت یا بی‌وفایی خجالت می‌کشیم. آه که چگونه تلاش تو برای آزار و اذیت ما به ناکامی انجامیده است.
چاک «لا» اندر گریبان جهات افگنده ایم
بی جهت بیرون خرام از پرده پندار ما
هوش مصنوعی: ما در هر جهتی که می‌رویم، به نوعی در بند و گرفتاریم و بی‌دلیل از پرده‌ی تفکر و تصورات خود خارج می‌شویم.
ذره جز در روزن دیوار نگشوده ست بار
جنس بی تابی به دزدی برده از بازار ما
هوش مصنوعی: هیچ ذره‌ای در شکاف دیوار باز نشده است، چون جنس بی‌تابی که در دل ما هست، به سرقت رفته است.
از نم باران نشاط گل بدآموز تو شد
گریه ابر بهاری کرده آبی کار ما
هوش مصنوعی: از بارش نمناک باران، نشاط و شادی گل به حالت بدی در آمده و ابرهای بهاری، درواقع به خاطر حال و روز ما گریه می‌کنند.
غالب از صهبای اخلاق ظهوری سر خوشیم
پاره‌ای بیش است از گفتار ما کردار ما
هوش مصنوعی: ما از خوشی‌های ناشی از رفتار خوب و اخلاق خود سرمستیم، اما آنچه در گفتار ما می‌آید تنها بخشی از شخصیت و اعمال ماست.