شمارهٔ ۲۶
باده مشکبوی ما بید و کنار کشت ما
کوثر و سلسبیل ما طوبی ما بهشت ما
بس که غم تو بوده است تعبیه در سرشت ما
نسخه فتنه می برد چرخ ز سرنوشت ما
حسرت وصل از چه رو چون به خیال سرخوشیم
ابر اگر بایستد بر لب جوست کشت ما
نور خرد ز آگهی خواهش تن پدید کرد
صرف ز قوم دوزخ ست نامیه در بهشت ما
این همه از عتاب تو ایمنی عدو چراست؟
ای به بدی و ناخوشی خوی تو سرنوشت ما
برده صد اربعین به سر، بر سر صد هزار خم
گر بنهی در آفتاب، باده چکد ز خشت ما
بی خطر از خودی برآ، لب به «انا الصنم » گشا
شیوه گیر و دار نیست در کنش کنشت ما
باده اگر بود حرام بذله خلاف شرع نیست
دل ننهی به خوب ما، طعنه مزن به زشت ما
گفت به حکم حسرتی غالب خسته این غزل
شاد به هیچ می شود طبع وفا سرشت ما
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باده مشکبوی ما بید و کنار کشت ما
کوثر و سلسبیل ما طوبی ما بهشت ما
هوش مصنوعی: ما نوشیدنی خوشبوی خود را داریم و در کنار کشتزار ما، آبهای زلال و بهشتی مانند کوثر و سلسبیل جاری است. درخت طوبی ما نشانه بهشت و نعمتهای الهی ماست.
بس که غم تو بوده است تعبیه در سرشت ما
نسخه فتنه می برد چرخ ز سرنوشت ما
هوش مصنوعی: غم تو به حدی در سرشت و وجود ما ریشه دوانده که دیگر حتی چرخ روزگار هم در حال ایجاد آشفتگی در سرنوشت ماست.
حسرت وصل از چه رو چون به خیال سرخوشیم
ابر اگر بایستد بر لب جوست کشت ما
هوش مصنوعی: حسرت وصل به چه دلیل وقتی که ما در خیال خوش هستیم؟ اگر بارانی بر لب جوی بایستد، زمین کشت ما میتواند سرسبز شود.
نور خرد ز آگهی خواهش تن پدید کرد
صرف ز قوم دوزخ ست نامیه در بهشت ما
هوش مصنوعی: نور عقل از آگاهی و خواستههای جسمی شکل گرفته است، در حالی که افراد محکوم به دوزخ به دنبال لذتهای زودگذر هستند و ما در حال رسیدن به بهشت هستیم.
این همه از عتاب تو ایمنی عدو چراست؟
ای به بدی و ناخوشی خوی تو سرنوشت ما
هوش مصنوعی: چرا دشمنان از خشم تو در امان هستند؟ تو که خودی و سرنوشت ما را بر اساس بدی و ناخرسندیات رقم زدی.
برده صد اربعین به سر، بر سر صد هزار خم
گر بنهی در آفتاب، باده چکد ز خشت ما
هوش مصنوعی: اگر صد بار به گرد من بپیچی و دور بشی، باز هم اگر در آفتاب بایستی، از دل خشت (زمینی) ما، شراب خواهد چکید.
بی خطر از خودی برآ، لب به «انا الصنم » گشا
شیوه گیر و دار نیست در کنش کنشت ما
هوش مصنوعی: از خودت برآ و بیخطر باش، زبان به "من بت هستم" بگشای. اینجا دیگر جایی برای عمل و رفتار در کار نیست.
باده اگر بود حرام بذله خلاف شرع نیست
دل ننهی به خوب ما، طعنه مزن به زشت ما
هوش مصنوعی: اگر شراب حرام است، شوخی کردن با آن خلاف دین نیست. دل خودت را به زیبایی ما نچسبان و به زشتی ما خرده نگیر.
گفت به حکم حسرتی غالب خسته این غزل
شاد به هیچ می شود طبع وفا سرشت ما
هوش مصنوعی: با حسرتی که بر دل حاکم شده و خسته کننده است، این غزل شاد به هیچ وجه نمیتواند جوانی و وفاداری ما را به نمایش بگذارد.