گنجور

شمارهٔ ۱۸۵

غم چو به هم درافگند رو که مراد می‌دهد
دانه ذخیره می‌کند کاه به باد می‌دهد
آخر منزل نخست خوی تو راه می‌زند
اول منزل دگر بوی تو زاد می‌دهد
ای که به دیده نم ز تست وی که به سینه غم ز تست
نازش غم که هم ز تست خاطر شاد می‌دهد
شوخی دلگشا تنت برگ نبات می‌نهد
سختی بی‌وفا دلت رزق جماد می‌دهد
مست عطای خود کند ساقی ما نه مست می
داده ز یاد می‌برد بس که زیاد می‌دهد
دوست ز رفته بگذرد لیک غبار ما هنوز
در رهش از فزونسری مالش باد می‌دهد
آنچه به من نبشته‌ای نیست ز نامه‌بر نهان
شوخی نامه در کفش نامه گشاد می‌دهد
می‌دهی‌ام به خُلد جا رحم کجاست ای خدا
آب و هوای این فضا کوی که یاد می‌دهد؟
خو به جفا گرفته را تازه کند خراش دل
ور نه بهانه جوی من چیست که داد می‌دهد؟
توسن کلک غالبا مصرع فیضی‌اش عنان است
«صبح چو ترک مست من شیشه گشاد می‌دهد»

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غم چو به هم درافگند رو که مراد می‌دهد
دانه ذخیره می‌کند کاه به باد می‌دهد
هوش مصنوعی: وقتی غم و اندوه به انسان فشار می‌آورد، باید به دنبال هدف و مراد خود بروی. در این شرایط، به مانند دانه‌ای که برای آینده ذخیره می‌شود، باید نکته‌های مثبت را در نظر داشته باشی و از بی‌خودی و ناپایدارها دوری کنی.
آخر منزل نخست خوی تو راه می‌زند
اول منزل دگر بوی تو زاد می‌دهد
هوش مصنوعی: در پایان راه، نشانه‌ای از خودت دیده می‌شود، و در آغاز راهی دیگر، بویی از وجود تو به مشام می‌رسد.
ای که به دیده نم ز تست وی که به سینه غم ز تست
نازش غم که هم ز تست خاطر شاد می‌دهد
هوش مصنوعی: ای آن که اشک من به خاطر توست و غم من به عشق توست، ناز و غمت هم از توست و تو با یاد خود، دل را شاد می‌کنی.
شوخی دلگشا تنت برگ نبات می‌نهد
سختی بی‌وفا دلت رزق جماد می‌دهد
هوش مصنوعی: دل افروز تو مانند برگ نباتی که لطافت دارد، در برابر بی‌وفایی و سختی‌ها، زندگی بی‌جان را روزی می‌بخشد.
مست عطای خود کند ساقی ما نه مست می
داده ز یاد می‌برد بس که زیاد می‌دهد
هوش مصنوعی: ساقی ما با بخشش‌های خود مستی عمیقی به ما می‌دهد، نه اینکه تنها با شراب ما را مست کند. او چنان برکت زیادی می‌افزاید که باده را از یادمان می‌برد.
دوست ز رفته بگذرد لیک غبار ما هنوز
در رهش از فزونسری مالش باد می‌دهد
هوش مصنوعی: دوست از گذشته‌ها عبور می‌کند، اما هنوز آثار ما در راهش باقی مانده و باد به آنها می‌وزد.
آنچه به من نبشته‌ای نیست ز نامه‌بر نهان
شوخی نامه در کفش نامه گشاد می‌دهد
هوش مصنوعی: آنچه که به من نوشته‌ای، از طرف نامه‌بر نیست، بلکه این شوخی و راز در نامه است که خودش را به طریقی نشان می‌دهد.
می‌دهی‌ام به خُلد جا رحم کجاست ای خدا
آب و هوای این فضا کوی که یاد می‌دهد؟
هوش مصنوعی: ای خدا، به من بهشت و جاودانگی می‌دهی، اما رحم و عطوفت در کجاست؟ در این فضا، چه جایی وجود دارد که من را به یاد تو و مهربانی‌ات بیندازد؟
خو به جفا گرفته را تازه کند خراش دل
ور نه بهانه جوی من چیست که داد می‌دهد؟
هوش مصنوعی: کسی که به عشق از من دور شده، دوباره دلش را با زخم‌های تازه آشنا کند، وگرنه دلیل من برای فریاد و ناله چیست؟
توسن کلک غالبا مصرع فیضی‌اش عنان است
«صبح چو ترک مست من شیشه گشاد می‌دهد»
هوش مصنوعی: اسب راندن غالباً به طرحی اشاره دارد که در آن صبح به تندی می‌گذرد و مانند یک ترک مست، حالی سرخوش و سرشار از زندگی را به آدمی می‌دهد. در واقع، زیبایی‌های صبحگاهی می‌تواند لحظه‌ای مفرح و نشاط‌آور را به انسان هدیه کند.