شمارهٔ ۱۷۵
قدر مشتاقان چه داند؟ درد ما چندش بود؟
آن که دایم کار با دلهای خرسندش بود
شاهد ما همنشین آرای و رنگین محفل ست
لاجرم در بند خویش ست آن که در بندش بود
در نگارین روضه فردوس نگشاید دلش
آن که در بند دروغ راست مانندش بود
آن که از شنگی به خاموشی دل از ما می برد
وای گر چون ما زبان نکته پیوندش بود
در ستم حق ناشناسش گفتن از انصاف نیست
آن که چندین تکیه بر حلم خداوندش بود
هیچ دانی این همه شور عتاب از بهر چیست؟
تا جگرها تشنه موج شکرخندش بود
نازم آن خودبین که ناید غیر خویشش در نظر
گر به خاک رهگذار دوست سوگندش بود
آن که خواهد در صف مردان بقای نام خویش
خون دشمن سرخ تر از خون فرزندش بود
با خرد گفتم نشان اهل معنی بازگوی
گفت گفتاری که با کردار پیوندش بود
غالبا زنهار بعد از ما به خون ما مگیر
قاتل ما را که حاکم آرزومندش بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قدر مشتاقان چه داند؟ درد ما چندش بود؟
آن که دایم کار با دلهای خرسندش بود
هوش مصنوعی: کسی که همیشه در حال خوشحال کردن دلهای خود است، چه میداند که ما چه دردی داریم و درد مشتاقان به چه میزان است؟
شاهد ما همنشین آرای و رنگین محفل ست
لاجرم در بند خویش ست آن که در بندش بود
هوش مصنوعی: منظور از این بیت این است که کسی که در جمع و محفلهای زیبا و رنگارنگ حضور دارد، به ناچار تحت تأثیر همان محیط قرار میگیرد. به عبارت دیگر، اگر فردی در جوی خاص و با افرادی خاص باشد، طبیعی است که آنگونه میشود و به نوعی به آن محیط وابسته و محدود خواهد گردید.
در نگارین روضه فردوس نگشاید دلش
آن که در بند دروغ راست مانندش بود
هوش مصنوعی: کسی که دروغ را به راستش شبیه میداند، هرگز نمیتواند به زیباییهای بهشت روحش راه پیدا کند.
آن که از شنگی به خاموشی دل از ما می برد
وای گر چون ما زبان نکته پیوندش بود
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که کسی که از شادی و شگفتی به سکوت میرود و دل را از ما میگیرد، جای نگرانی دارد، زیرا اگر او هم مانند ما زبان بیان نکتهها را داشت، چه اتفاقی میافتاد. در واقع، شاعر اشاره به تفاوت احساسات و بیان دارد و از احتمالات پیچیده انسانی سخن میگوید.
در ستم حق ناشناسش گفتن از انصاف نیست
آن که چندین تکیه بر حلم خداوندش بود
هوش مصنوعی: گفتن از انصاف در مورد کسی که همیشه بر حلم و بردباری خداوند تکیه کرده، نادرست است. ظلم و ستم به کسی که به این اندازه به درک و شکیبایی خداوند اعتماد دارد، اصلاً جایز نیست.
هیچ دانی این همه شور عتاب از بهر چیست؟
تا جگرها تشنه موج شکرخندش بود
هوش مصنوعی: آیا میدانی که این همه هیجان و خشم به خاطر چیست؟ تا زمانی که دلها به خاطر زیبایی لبخند او تشنه هستند.
نازم آن خودبین که ناید غیر خویشش در نظر
گر به خاک رهگذار دوست سوگندش بود
هوش مصنوعی: من به آن خودبین و خودپسند میبالم که جز خود را نمیبیند. حتی اگر در خاک راه محبوبش باشد، او قسم میخورد که فقط به خود میاندیشد.
آن که خواهد در صف مردان بقای نام خویش
خون دشمن سرخ تر از خون فرزندش بود
هوش مصنوعی: کسی که میخواهد در میان مردان به نام و یاد جاودانهای برسد، باید مقابل دشمنش با ایستادگی و شجاعت عمل کند، حتی اگر برایش به قیمت ریختن خون دشواری باشد که ممکن است از فرزند خود نیز بیشتر باشد.
با خرد گفتم نشان اهل معنی بازگوی
گفت گفتاری که با کردار پیوندش بود
هوش مصنوعی: با عقل و اندیشه به اهل فکر و معرفت گفتم که بگویند، سخنی بگویند که با اعمال و رفتارشان ارتباط داشته باشد.
غالبا زنهار بعد از ما به خون ما مگیر
قاتل ما را که حاکم آرزومندش بود
هوش مصنوعی: پس از ما سعی کن انتقام ما را نگیر، چرا که قاتل ما کسی بود که در آرزوی قدرت و مقام بود.