شمارهٔ ۱۶۸
ننگ فرهادم به فرسنگ از وفا دور افگند
عشق کافر شغل جان دادن به مزدور افگند
شادم از دشمن که از رشک گدازم در دلش
نیست زخمی کز چکیدن طرح ناسور افگند
قربتی خواهم به قاتل کاستخوان سینه ام
قرعه فالی به نام زخم ساطور افگند
از شهیدان ویم کز بیم برق خنجرش
لرزه در حور افتد و جام از کف حور افگند
شرم جور خاص خاص اوست لیکن در جواب
چون فروماند سخن در رسم جمهور افگند
چون بجوید کام تا لختی پرستاری کنم
خویش را بر رختخواب ناز رنجور افگند
وقت کار این جنبش خلخال کاندر ساق تست
حلقه رغبت به گوش خون منصور افگند
گر قضا ساز تلافی در خور عشرت کند
آه از آن خونابه کاندر جام فغفور افگند
گر مسلمانی یکی بین زردهشت ست آن که او
اختلافی در میان ظلمت و نور افگند
آمدم بر راه و غالب گرد دل می گرددم
لغزش پایی که باز از جاده ام دور افگند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ننگ فرهادم به فرسنگ از وفا دور افگند
عشق کافر شغل جان دادن به مزدور افگند
هوش مصنوعی: ننگ و عیب فرهاد به اندازهای از وفا فاصله دارد که عشق غیرایمانی باعث میشود جان خود را بیدلیل و به خاطر مزدوری تقدیم کند.
شادم از دشمن که از رشک گدازم در دلش
نیست زخمی کز چکیدن طرح ناسور افگند
هوش مصنوعی: از اینکه دشمنم را شاد میبینم خوشحالم، چون در دلش رشک و کینهای نسبت به من نیست و زخمهایی که او به من زده در واقع خود او را آزار میدهد.
قربتی خواهم به قاتل کاستخوان سینه ام
قرعه فالی به نام زخم ساطور افگند
هوش مصنوعی: من به دنبال نزدیکی و ارتباطی با کسی هستم که به من آسیب رسانده و درد را برایم به ارمغان آورده است. به نوعی، تقدیری که در زندگیام رقم خورده، به زخم عمیقی اشاره دارد که ناشی از این آسیب است.
از شهیدان ویم کز بیم برق خنجرش
لرزه در حور افتد و جام از کف حور افگند
هوش مصنوعی: از شهدای ویم که به خاطر ترس از تیزی خنجرش، حوریها به لرزه میافتند و جامهایشان از دستشان میافتد.
شرم جور خاص خاص اوست لیکن در جواب
چون فروماند سخن در رسم جمهور افگند
هوش مصنوعی: خجالت و زیبایی خاص اوست، اما وقتی در پاسخ دادن ناتوان ماند، صحبت را به صورت عمومی و معمولی بیان کرد.
چون بجوید کام تا لختی پرستاری کنم
خویش را بر رختخواب ناز رنجور افگند
هوش مصنوعی: وقتی که به دنبال خواستهام میروم، برای مدت کوتاهی میخواهم از خودم مراقبت کنم و در بستر آرامش استراحت کنم، اما گرفتار رنج و درد میشوم.
وقت کار این جنبش خلخال کاندر ساق تست
حلقه رغبت به گوش خون منصور افگند
هوش مصنوعی: زمانی که کار به این جنبش و تحرک میرسد، مانند خلخالی به پای توست. حلقهای از میل و خواسته، به گوش خون منصور ریخته شده است.
گر قضا ساز تلافی در خور عشرت کند
آه از آن خونابه کاندر جام فغفور افگند
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت بخواهد انتقام بگیرد و در عیش و خوشی مشغول باشد، وای بر آن لحظهای که از دل داغدار به شکلی تلخ در جام کسی ریخته شود.
گر مسلمانی یکی بین زردهشت ست آن که او
اختلافی در میان ظلمت و نور افگند
هوش مصنوعی: اگر مسلمان واقعی هستی، همچون زردشت باش، چرا که او در میان تاریکی و روشنی، تفرقهای نیفکنده است.
آمدم بر راه و غالب گرد دل می گرددم
لغزش پایی که باز از جاده ام دور افگند
هوش مصنوعی: به راه آمدهام و در دل درگیر عشق هستم. نگران لغزش پایم هستم که ممکن است مرا از مسیرم دور کند.