شمارهٔ ۱۶۷
شوقم ز پند بر در فریاد میزند
بر آتش من آب دم از باد میزند
تا افگنی چه ولوله اندر نهاد ما
کآیینه از تو موج پریزاد میزند
از جوی شیر و عشرت خسرو نشان نماند
غیرت هنوز طعنه به فرهاد میزند
هرگز مذاق درد اسیری نبوده است
با نالهای که مرغ قفسزاد میزند
ممنون کاوش مژه و نیشتر نیم
دل موج خون ز درد خداداد میزند
خونی که دی به جیبم ازو خارخار بود
امروز گل به دامن جلّاد میزند
اندر هوای شمع همانا ز بال و پر
پروانه دشنه در جگر باد میزند
زین بیش نیست قافله رنگ را درنگ
گل یک قدح به سایه شمشاد میزند
ذوقم به هر شراره که از داغ میجهد
دل را نوای دیر بماناد میزند
چون دید کز شکایت بیداد فارغم
بر زخم سینهام نمک داد میزند
تا دستبرد آتش سوزان دهد به باد
سنگ از شرار خنده به پولاد میزند
غالب سرشک چشم تو عالم فرو گرفت
موجیست دجله را که به بغداد میزند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شوقم ز پند بر در فریاد میزند
بر آتش من آب دم از باد میزند
هوش مصنوعی: علاقه و اشتیاق من به شدت در حال افزایش است و به گونهای درونم را میسوزاند، در حالی که همهچیز به نظر آرام و بیتفاوت میآید.
تا افگنی چه ولوله اندر نهاد ما
کآیینه از تو موج پریزاد میزند
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو تأثیر خود را در دل ما بگذاری، شور و هیاهویی به پا میشود که گویی آینه از زیبایی تو میلرزد و نوسان میکند.
از جوی شیر و عشرت خسرو نشان نماند
غیرت هنوز طعنه به فرهاد میزند
هوش مصنوعی: از نعمتها و خوشیهای زندگی دیگر چیزی باقی نمانده است، اما هنوز غیرت و شجاعت باقی است که به فرهاد احساس طعنه میزند.
هرگز مذاق درد اسیری نبوده است
با نالهای که مرغ قفسزاد میزند
هوش مصنوعی: هرگز طعم و حس درد و رنج یک اسیر به اندازه نالهای که پرندهای در قفس سر میدهد، نبوده است.
ممنون کاوش مژه و نیشتر نیم
دل موج خون ز درد خداداد میزند
هوش مصنوعی: ممنون از توجه تو به جزئیات و عمق احساسات. دل من به خاطر دردهای غیرقابل تحملی که خداوند به من داده، به شدت میتپد و این احساسات به شکل یک موج خون جاری است.
خونی که دی به جیبم ازو خارخار بود
امروز گل به دامن جلّاد میزند
هوش مصنوعی: خونی که در دی ماه به جیبم ریخته شد و اثرش باعث درد و رنج بود، امروز به شکلی دیگر به گلهای روی دامن جلاد تبدیل شده است.
اندر هوای شمع همانا ز بال و پر
پروانه دشنه در جگر باد میزند
هوش مصنوعی: در هوای شمع، پروانه با بال و پرش در جگر باد زخم میزند.
زین بیش نیست قافله رنگ را درنگ
گل یک قدح به سایه شمشاد میزند
هوش مصنوعی: دیگر چیزی فراتر از این نیست که قافله رنگ درنگی دارد و گل یک جرعه در سایهی شمشاد مینوشد.
ذوقم به هر شراره که از داغ میجهد
دل را نوای دیر بماناد میزند
هوش مصنوعی: هر بار که از آتش دل شوقی برمیخیزد، حس میکنم دل به آواز غمانگیزی دراز مدت دچار شده است.
چون دید کز شکایت بیداد فارغم
بر زخم سینهام نمک داد میزند
هوش مصنوعی: وقتی دید که از شکایت ظلم و بیعدالتی رها شدهام، بر زخم سینهام نمک میپاشد و باز مرا آزار میدهد.
تا دستبرد آتش سوزان دهد به باد
سنگ از شرار خنده به پولاد میزند
هوش مصنوعی: آتش سوزان به وزش باد ضربه میزند و سنگ از شدت خنده، به فلز سخت برخورد میکند.
غالب سرشک چشم تو عالم فرو گرفت
موجیست دجله را که به بغداد میزند
هوش مصنوعی: دریا موجی به راه انداخته که چشمان تو باعث آن شدهاند و این موج، دجله را به طرف بغداد میکشاند.