گنجور

شمارهٔ ۱۶۶

عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند
کدام مژده که آرند و از کجا آرند؟
ز دوستان نبود خوشنما درین هنگام
که وایه بهر گدای شکسته پا آرند
ز غم چنان شده ام مضمحل که اعدا را
سزد که گنج گهر بهر رونما آرند
نه روی خواستن از حق بود جز آنان را
که بنده وار همی طاعتش بجا آرند
نه بی رضای خدا کارها روان گردد
سپهر و انجم اگر ساز مدعا آرند
نماند ساز مرا هیچ نغمه همنفسان
جز آن که برشکنندش چو در نوا آرند
نخست عمر دگر خواهد از خدا غالب
اگر نوید پذیرایی دعا آرند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند
کدام مژده که آرند و از کجا آرند؟
هوش مصنوعی: عجب است که چه مژده‌ای به ما می‌دهند و آن را از کجا می‌آورند.
ز دوستان نبود خوشنما درین هنگام
که وایه بهر گدای شکسته پا آرند
هوش مصنوعی: در این زمان، دوستان زیبا و دلنشین در اطراف نیستند؛ چرا که فقط به گدایانی که پاهایشان شکسته است، کمک می‌کنند.
ز غم چنان شده ام مضمحل که اعدا را
سزد که گنج گهر بهر رونما آرند
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که دارم، چنان ضعيف و ناتوان شده‌ام که دشمنان نیز سزاوارند تا با ارزش‌ترین جواهرات خودم را برای نشان دادن به دیگران به نمایش بگذارند.
نه روی خواستن از حق بود جز آنان را
که بنده وار همی طاعتش بجا آرند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به جز آن‌هایی که با خلوص و بندگی واقعی، اطاعت خدا را انجام می‌دهند، حق طلب و خواسته‌ای از او ندارند.
نه بی رضای خدا کارها روان گردد
سپهر و انجم اگر ساز مدعا آرند
هوش مصنوعی: هیچ کاری در جهان، حتی حرکت ستاره‌ها و سما، بدون رضایت و اجازه خداوند انجام نمی‌شود، هرچند که دیگران بخواهند عزم و اراده خود را به آن تحمیل کنند.
نماند ساز مرا هیچ نغمه همنفسان
جز آن که برشکنندش چو در نوا آرند
هوش مصنوعی: هیچ آهنگی از همنوازی‌های من باقی نمانده است، جز آنکه آن را بشکنند وقتی که نوا ببندند.
نخست عمر دگر خواهد از خدا غالب
اگر نوید پذیرایی دعا آرند
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد، عمر جدیدی به من خواهد داد و اگر دعا و خواسته‌هایم را بپذیرند، نوید شادی و خوش آمد گویی به من خواهد رسید.