گنجور

شمارهٔ ۱۶۳

بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده‌اند
پاره‌ای نزدیک در هر دورباشم کرده‌اند
ترسم از رسواییم آخر پشیمانی کشید
رازم و این شاهدان مست فاشم کرده‌اند
چرخ هرروزم غم فردا به خوردن می‌دهد
تا قیامت فارغ از فکر معاشم کرده‌اند
غیر گفتی روشناس چشم گوهربار هست
رازدان ناله الماس پاشم کرده‌اند
هرچه از بی‌طاقتی مزد ثباتم داده‌اند
هرچه از اندوه صرف انتعاشم کرده‌اند
از تف داغت به دل دوزخ سرشتم خوانده‌اند
وز دم تیغت به تن مینو قماشم کرده‌اند
هم به صحرای جنون مجنون خطابم داده‌اند
هم به کوه بیستون خارا تراشم کرده‌اند
چشم نبوم از چه رو خارم به جیب افشانده‌اند
دل نباشم تا چرا رزق خراشم کرده‌اند
از چه غالب خواجگی‌های جهان ننگ منست
گر نه با سلمان و بوذر خواجه تاشم کرده‌اند؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده‌اند
پاره‌ای نزدیک در هر دورباشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: به خاطر نادیده گرفتن و بی‌احترامی‌هایی که به من شده، در تلاش هستم تا خودم را بهتر کنم و متوجه شوم که در هر لحظه می‌توانم به کسی نزدیک‌تر شوم.
ترسم از رسواییم آخر پشیمانی کشید
رازم و این شاهدان مست فاشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: من نگرانم که در نهایت رسوا شوم، زیرا رازم را کشف کرده‌اند و این شاهدان مست، حقیقت را آشکار کرده‌اند.
چرخ هرروزم غم فردا به خوردن می‌دهد
تا قیامت فارغ از فکر معاشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: زندگی هر روز من با غم فردا پر شده است، به طوری که تا همیشه از فکر تأمین معیشت راحت شده‌ام.
غیر گفتی روشناس چشم گوهربار هست
رازدان ناله الماس پاشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: غیر از تو هیچکس نیست که راز چشمانت را بشناسد. ناله‌ای که از دل الماس برمی‌خیزد، به خاطر توست.
هرچه از بی‌طاقتی مزد ثباتم داده‌اند
هرچه از اندوه صرف انتعاشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: هرچه از بی‌تابی و ناتوانی به من داده‌اند، هرچه از غم و اندوهم برای بهبودی‌ام صرف کرده‌اند.
از تف داغت به دل دوزخ سرشتم خوانده‌اند
وز دم تیغت به تن مینو قماشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: از حرارت عشق تو، دل من به آتش دوزخ دچار شده و از ضربه‌ی تند محبتت، جسم من به لطافتی مانند بهشت رسیده است.
هم به صحرای جنون مجنون خطابم داده‌اند
هم به کوه بیستون خارا تراشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: مرا هم در بیابان دیوانگی مجنون نامیده‌اند و هم از سنگ کوه بیستون مجسمه‌ای از من ساخته‌اند.
چشم نبوم از چه رو خارم به جیب افشانده‌اند
دل نباشم تا چرا رزق خراشم کرده‌اند
هوش مصنوعی: چشمم نمی‌داند چرا خار به جیبم ریخته‌اند، و دل من نیست تا بفهمم چرا روزی‌ام را از من گرفته‌اند.
از چه غالب خواجگی‌های جهان ننگ منست
گر نه با سلمان و بوذر خواجه تاشم کرده‌اند؟
هوش مصنوعی: چرا باید از برخی افتخارات دنیا شرمنده باشم، وقتی که سلمان و بوذر هم از طبقه‌ی خواجگان بودند و دیگران نیز به آنها ارادت دارند؟