گنجور

شمارهٔ ۱۵۹

گر چنین ناز تو آماده یغما ماند
به سکندر نرسد هر چه ز دارا ماند
دل و دینی به بهای تو فرستم حاشا
وام گیر آنچه ز بیعانه سودا ماند
هم به سودای تو خورشیدپرستم آری
دل ز مجنون برد آهو که به لیلا ماند
با وجود تو دم از جلوه گری نتوان زد
در گلستان تو طاووس به عنقا ماند
شکوه دوست ز دشمن نتوانم پوشید
گر غم هجر چنین حوصله فرسا ماند
ساز آوازه بدنامی رهزن شدنست
آه از آن خسته که از پویه به ره واماند
بنده ای را که به فرمان خدا راه رود
نگذارند که در بند زلیخا ماند
مه به باغ از افق سرو شبی کرد طلوع
سرو گفتند بدان ماه سراپا ماند
بعد صد شکوه به یک عذر تسلی نشوم
کاین چنین مهر ز سردی به مدارا ماند
در بغل دشنه نهان ساخته غالب امروز
مگذارید که ماتم‌زده تنها ماند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر چنین ناز تو آماده یغما ماند
به سکندر نرسد هر چه ز دارا ماند
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و ناز تو همچنان در دسترس باشد، هیچ چیز از دارایی‌ها به سکندر نخواهد رسید.
دل و دینی به بهای تو فرستم حاشا
وام گیر آنچه ز بیعانه سودا ماند
هوش مصنوعی: با کمال تأسف، هرگز محبت و دلم را به بهای تو نمی‌فروشم. هرگز نمی‌خواهم چیزی از دست بدهم که در برابر این رابطه کم‌ارزش باشد.
هم به سودای تو خورشیدپرستم آری
دل ز مجنون برد آهو که به لیلا ماند
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوی تو، چنان به عشق تو دیوانه‌ام که مانند مجنون، دلم دلبسته و امیدوار است. این عشق مرا همانند آهو به یاد لیلا جذبه می‌کند.
با وجود تو دم از جلوه گری نتوان زد
در گلستان تو طاووس به عنقا ماند
هوش مصنوعی: با وجود تو، کسی نمی‌تواند به زیبایی و جلوه‌گری بپردازد؛ در باغ زیبای تو، طاووس همان‌قدر بی‌نصیب است که پرنده‌ای افسانه‌ای مثل عنقا.
شکوه دوست ز دشمن نتوانم پوشید
گر غم هجر چنین حوصله فرسا ماند
هوش مصنوعی: نمی‌توانم زیبایی و عظمت دوستی را از دید دشمنان پنهان کنم، چرا که اگر غم جدایی این‌قدر طاقت‌فرسا باقی بماند...
ساز آوازه بدنامی رهزن شدنست
آه از آن خسته که از پویه به ره واماند
هوش مصنوعی: صدای بدنامی مانند سازهایی است که به گوش می‌رسد و فردی را فریب می‌دهد. ای وای بر آن شخصی که از حرکت و جنبش در راه بازمانده و خسته شده است.
بنده ای را که به فرمان خدا راه رود
نگذارند که در بند زلیخا ماند
هوش مصنوعی: اگر کسی در مسیر فرمان خدا گام بردارد، نباید اجازه داد که در دام زلیخا گرفتار شود.
مه به باغ از افق سرو شبی کرد طلوع
سرو گفتند بدان ماه سراپا ماند
هوش مصنوعی: ماه در باغ از افق مانند سرو به آرامی طلوع کرد و سرو گفتند که آن ماه تمام زیبایی‌ها را دارد.
بعد صد شکوه به یک عذر تسلی نشوم
کاین چنین مهر ز سردی به مدارا ماند
هوش مصنوعی: پس از بیان صد شکایت، با یک دلیل ساده متأسف نمی‌شوم؛ چرا که این‌گونه عشق از سردی به نرمش و مدارا رسیده است.
در بغل دشنه نهان ساخته غالب امروز
مگذارید که ماتم‌زده تنها ماند
هوش مصنوعی: غالب امروز در کنار دشنه‌ای پنهان شده است، اجازه ندهید که او در حال غم و اندوه تنها بماند.