گنجور

شمارهٔ ۱۵۷

نهم جبین به درش آستان بگرداند
نشینمش به سر ره عنان بگرداند
اگر شفاعت من در تصورش گذرد
به بزم انس رخ از همدمان بگرداند
به بزم باده به ساقیگری ازو چه عجب
که پیر صومعه را در میان بگرداند؟
اگر نه مایل بوس لب خودست چرا
به لب چو تشنه دمادم زبان بگرداند؟
به بند دام بلای تو صعوه را گردون
هما به گرد سر آشیان بگرداند
چو غمزه تو فسون اثر فرو خواند
بلای راهزن از کاروان بگرداند
بهار را ز رخت تا چه رنگ در نظرست؟
که دم به دم ورق ارغوان بگرداند
تو نالی از خله خار و ننگری که سپهر
سر حسین علی بر سنان بگرداند
برو به شادی و اندوه دل منه که قضا
چو قرعه بر نمط امتحان بگرداند،
یزید را به بساط خلیفه بنشاند
کلیم را به لباس شبان بگرداند
اگر به باغ ز کلکم سخن رود غالب
نسیم روی گل از باغبان بگرداند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نهم جبین به درش آستان بگرداند
نشینمش به سر ره عنان بگرداند
هوش مصنوعی: به در خانه‌اش می‌رسم و با احترام پیشانی‌ام را به زمین می‌سایم، تا او را ببینم و دل به رحمتش بسپارم.
اگر شفاعت من در تصورش گذرد
به بزم انس رخ از همدمان بگرداند
هوش مصنوعی: اگر شفاعت من به ذهنش خطور کند، در محفل دوستی به دوستانش بی‌توجهی می‌کند.
به بزم باده به ساقیگری ازو چه عجب
که پیر صومعه را در میان بگرداند؟
هوش مصنوعی: در هنگامه‌ای که نوشیدنی به رونق است و ساقی در حال سرو و پذیرایی است، چه جای تعجبی دارد که حتی آن پیر پیرایه‌نشین نیز در میان جمع بچرخد و به خوشی و شادی بپردازد؟
اگر نه مایل بوس لب خودست چرا
به لب چو تشنه دمادم زبان بگرداند؟
هوش مصنوعی: اگر او به بوسه لبش علاقه‌ای ندارد، چرا هر لحظه زبانش را به دور لب می‌چرخاند و مانند تشنه‌ها به آن نگاه می‌کند؟
به بند دام بلای تو صعوه را گردون
هما به گرد سر آشیان بگرداند
هوش مصنوعی: در دام محبت تو، پرنده‌ای که در آسمان پرواز می‌کند، دور آشیانه‌ام می‌چرخد.
چو غمزه تو فسون اثر فرو خواند
بلای راهزن از کاروان بگرداند
هوش مصنوعی: وقتی نگاه زیبا و فریبنده‌ات تأثیر خود را بر دل‌ها گذاشت، بلا و خطر را از کاروان به دور می‌سازد.
بهار را ز رخت تا چه رنگ در نظرست؟
که دم به دم ورق ارغوان بگرداند
هوش مصنوعی: بهار به چه رنگی از چهره‌ات در نظر می‌آید؟ زیرا هر لحظه، گل‌های ارغوانی در حال تغییرند.
تو نالی از خله خار و ننگری که سپهر
سر حسین علی بر سنان بگرداند
هوش مصنوعی: تو از درد و زخم‌های خود ناله می‌کنی و نمی‌بیذ که چگونه آسمان سر حسین علی را به نیزه‌ها می‌چرخاند.
برو به شادی و اندوه دل منه که قضا
چو قرعه بر نمط امتحان بگرداند،
هوش مصنوعی: به پیش برو و شاد باش، چون دل من را مشغول نکن؛ زیرا سرنوشت گاهی به ما امتحان می‌دهد و شرایط را تغییر می‌دهد.
یزید را به بساط خلیفه بنشاند
کلیم را به لباس شبان بگرداند
هوش مصنوعی: یزید را به مقام خلافت نشاند و کلیم (موسی) را در لباس یک شبان گرداند.
اگر به باغ ز کلکم سخن رود غالب
نسیم روی گل از باغبان بگرداند
هوش مصنوعی: اگر نسیم به گل‌های باغ برسد، می‌تواند توجه باغبان را از کارش منحرف کند.