شمارهٔ ۱۵۵
ز گرمی نگهت خون دل به جوش آمد
ز شادی ستمت سینه در خروش آمد
به جان نوید، که شرم از میانه هم رفت
به عیش مژده که وقت وداع هوش آمد
خیال یار در آغوشم آنچنان بفشرد
که شرم امشبم از شکوه های دوش آمد
به آستین بفشان و به تیغ خوش بردار
که جان غبار تن و سر وبال دوش آمد
فدای شیوه رحمت که در لباس بهار
به عذرخواهی رندان باده نوش آمد
ز وصل یار قناعت کنون به پیغامی ست
خزان چشم رسید و بهار گوش آمد
زمام حوصله نگرفت و کوهکن جان داد
چه نرم شانه گذشت و چه سخت کوش آمد
شهید چشم تو گشتم که خوش سخن گویی ست
هلاک طرز لبم شو که پر خموش آمد
ترا جمال و مرا مایه سخن سازی ست
بهار، زینت دکان گلفروش آمد
مپرس وجه سواد سفینه ها غالب
سخن به مرگ سخن رس سیاه پوش آمد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز گرمی نگهت خون دل به جوش آمد
ز شادی ستمت سینه در خروش آمد
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت نگاهت، دل من به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و احساساتی همچون شادی و غم درونم فوران کرد. سینهام پر از حیات و انرژی شد.
به جان نوید، که شرم از میانه هم رفت
به عیش مژده که وقت وداع هوش آمد
هوش مصنوعی: با دل خوش خبر میدهم که پردهی شرم کنار رفت و زمان شادی و آرامش فرارسیده است. اکنون زمان وداع است و هوش و حواس به ما بازگشتهاند.
خیال یار در آغوشم آنچنان بفشرد
که شرم امشبم از شکوه های دوش آمد
هوش مصنوعی: تصور محبوبم در آغوشم به قدری فشرده شده است که امشب از دردهای گذشته احساس شرم میکنم.
به آستین بفشان و به تیغ خوش بردار
که جان غبار تن و سر وبال دوش آمد
هوش مصنوعی: لباسی که به تن داریم را به کنار بزن و با شمشیری زیبا بزن، زیرا روح و جان ما تحت تاثیر مشکلات و سختیها قرار گرفته و مانند غباری بر تن و دوش ما نشسته است.
فدای شیوه رحمت که در لباس بهار
به عذرخواهی رندان باده نوش آمد
هوش مصنوعی: شیوه مهربانی و رحمت، مانند لباس بهار است که با زیبایی و تازگی به نزد دوستان میآید و برای آنها عذرخواهی کرده و بر آنها محبت میورزد.
ز وصل یار قناعت کنون به پیغامی ست
خزان چشم رسید و بهار گوش آمد
هوش مصنوعی: از دیدار محبوب اکنون باید راضی باشی، چرا که پاییز با پیامی از عشق آمده و بهار هم به گوش میرسد.
زمام حوصله نگرفت و کوهکن جان داد
چه نرم شانه گذشت و چه سخت کوش آمد
هوش مصنوعی: زندگی گاهی بدون حوصله میگذرد و در عین حال، افرادی هستند که با تلاش و پشتکار، از چالشها عبور میکنند. در این میان، برخورد نرم و دلنشین برخی افراد میتواند به تسهیل شرایط کمک کند، در حالی که برخی دیگر با سختکوشی و ایستادگی با مسئلهای سخت رو بهرو میشوند.
شهید چشم تو گشتم که خوش سخن گویی ست
هلاک طرز لبم شو که پر خموش آمد
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی چشمانت مانند شهید شدم، چون سخنان تو شیرین و دلنشین است. اگر لبهای من خاموش شدهاند، لطفاً با طرز صحبت کردن خود مرا به زندگی برگردان.
ترا جمال و مرا مایه سخن سازی ست
بهار، زینت دکان گلفروش آمد
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت عشق اشاره دارد که هر شخصی را تحت تأثیر قرار میدهد. کسی که زیباست، مانند بهار، باعث جلب توجه و زیبایی در زندگی دیگران میشود، در حالی که عشق و محبت او، به مانند گل، زینت بخش وجود آن دیگری است. در واقع، زیبایی و عشق باعث رونق و شکوفایی زندگی میشود.
مپرس وجه سواد سفینه ها غالب
سخن به مرگ سخن رس سیاه پوش آمد
هوش مصنوعی: از تو نخواهم پرسید که چه کسی بر کلام غالب است، چون از صحبت درباره مرگ خسته شدهام. سیاهپوشانی که در سوگ هستند، به این جمع افزوده شدهاند.