گنجور

شمارهٔ ۱۵۲

شوخی چشم حبیب فتنه ایام شد
قسمت بخت رقیب گردش صد جام شد
تا تو به عزم حرم ناقه فگندی به راه
کعبه ز فرش سیاه مردمک احرام شد
پیچ و خم دستگاه کرد فزون حرص جاه
ریشه چو آمد برون دانه ما دام شد
هست تفاوت بسی هم ز رطب تا نبیذ
لذت دیگر دهد بوسه چو دشنام شد
ای که ترا خواستم لب ز مکیدن فگار
خود لبم اندر طلب خسته ابرام شد
گر همه مهری برو ور همه خشمی بخسب
صبح امید مرا روز سیه شام شد
ساده دلم در امید خشم تو گیرم به مهر
بوسه شود در لبم هر چه ز پیغام شد
همچو خسی کش شرر چهره گشایی کند
صورت آغاز ما معنی انجام شد
دیگرم از روزگار شکوه چه در خور بود
ناله شررتاب شد اشک جگرفام شد
ای شده غالب ستای دشمنی بخت بین
خود صفت دشمنست آنچه مرا نام شد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شوخی چشم حبیب فتنه ایام شد
قسمت بخت رقیب گردش صد جام شد
هوش مصنوعی: نگاه playful و دلربای محبوب باعث بروز مشکلات و تنش‌هایی در روزگار رقیب شد و حالا تقدیر او به نوعی تغییر کرده و شبیه به نوشیدن صد جام دچار آشفتگی شده است.
تا تو به عزم حرم ناقه فگندی به راه
کعبه ز فرش سیاه مردمک احرام شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو با هدف زیارت خانه خدا (کعبه) راهی می‌شوی، پاهای تو به گونه‌ای روی زمین می‌نشیند که گویی بر فرشی سیاه قرار گرفته‌اید و در دل این سفر، روح و جان شما به حالت احرام درآمده است.
پیچ و خم دستگاه کرد فزون حرص جاه
ریشه چو آمد برون دانه ما دام شد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف موانع و پیچیدگی‌های زندگی می‌پردازد. او اشاره دارد که حرص و طلب مقام و جاه، مانند دانه‌ای است که وقتی ریشه آن از زمین بیرون می‌آید، مشکل‌ساز می‌شود. به نوعی، نشانه‌ای از چالش‌ها و سختی‌هایی است که افراد در مسیر رسیدن به خواسته‌های خود با آن روبه‌رو هستند.
هست تفاوت بسی هم ز رطب تا نبیذ
لذت دیگر دهد بوسه چو دشنام شد
هوش مصنوعی: بین خرما و شراب تفاوت‌های زیادی وجود دارد؛ هر کدام لذتی خاص دارد. حتی گاهی در کلام، بوسه ممکن است به دشنام تعبیر شود و این نشان‌دهنده‌ی تفاوت در احساسات و معانی است.
ای که ترا خواستم لب ز مکیدن فگار
خود لبم اندر طلب خسته ابرام شد
هوش مصنوعی: ای کسی که خواهان تو هستم، لبانم از گرسنگی و کمبود عشق تو در انتظارند و در جستجوی تو خسته و ناتوان شده‌اند.
گر همه مهری برو ور همه خشمی بخسب
صبح امید مرا روز سیه شام شد
هوش مصنوعی: اگر تمام محبت‌ها بر او جاری باشد و اگر تمام خشم‌ها به سمت او باشد، صبح روشنی امید من به شب سیاه تبدیل شد.
ساده دلم در امید خشم تو گیرم به مهر
بوسه شود در لبم هر چه ز پیغام شد
هوش مصنوعی: دل ساده‌ام در انتظار خشم تو است، امیدوارم که با بوسه‌ای، هر چه از پیام‌ها بود، بر لبانم بنشیند.
همچو خسی کش شرر چهره گشایی کند
صورت آغاز ما معنی انجام شد
هوش مصنوعی: شاید بتوان گفت که مانند کودی که آتش را شعله‌ور می‌کند، وقتی چهره‌اش را به نمایش می‌گذارد، این آغاز ما نشانهٔ پایانی است.
دیگرم از روزگار شکوه چه در خور بود
ناله شررتاب شد اشک جگرفام شد
هوش مصنوعی: دیگر از روزگار شکایت کردن چه فایده‌ای دارد؟ ناله نمی‌کنم، فقط اشک‌های من رنگ دلشکستگی را دارند.
ای شده غالب ستای دشمنی بخت بین
خود صفت دشمنست آنچه مرا نام شد
هوش مصنوعی: بخت من باعث شده که دشمنی‌ام را بیشتر از هر چیز دیگری نشان دهم. هر چه در وصف من بیان شود، همانند صفت‌های یک دشمن است.