گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

خوشا که گنبد چرخ کهن فرو ریزد
اگر چه خود همه بر فرق من فرو ریزد
بریده ام ره دوری که گر بیفشانم
به جای گرد، روان از بدن فرو ریزد
ز جوش شکوه بیداد دوست می ترسم
مباد مهر سکوت از دهن فرو ریزد
دهد به مجلسیان باده و به نوبت من
به من نماید و در انجمن فرو ریزد
مرا چه قدر به کویی که نازنینان را
غبار بادیه از پیرهن فرو ریزد
ز خارخار چنین کس چه نالمی که خسک
به رختخواب گل و یاسمن فرو ریزد
ترا که عالم نازی به غمزه بستاید
کسی که گل به کنار چمن فرو ریزد
مکن به پرسشم از شکوه منع کاین خونی ست
که خود ز زخم دم دوختن فرو ریزد
به من بساز و بدان غمزه می به جام مریز
که هوشم از سر و تابم ز تن فرو ریزد
بترس زانکه به محشر ز طره طرار
دل شکسته ام از هر شکن فرو ریزد
به ذوق باده ز بس آب در دهن گردد
می نخورده مرا از دهن فرو ریزد
رواست غالب اگر «در قائلش » گویی
که از لبش ز روانی سخن فرو ریزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا که گنبد چرخ کهن فرو ریزد
اگر چه خود همه بر فرق من فرو ریزد
هوش مصنوعی: خوشا که اگر آسمان قدیمی بر سرم خراب شود، زیرا احساس می‌کنم که این اتفاق هرچند بر سر من بیافتد، هنوز هم زیبایی خاصی دارد.
بریده ام ره دوری که گر بیفشانم
به جای گرد، روان از بدن فرو ریزد
هوش مصنوعی: من مسیر دوری را رها کرده‌ام، چون اگر آن را در جای گرد و غبار بریزم، روح از بدن جدا خواهد شد.
ز جوش شکوه بیداد دوست می ترسم
مباد مهر سکوت از دهن فرو ریزد
هوش مصنوعی: از ناراحتی و درد ناشی از بی‌رحمی دوست می‌ترسم که مبادا عشق و محبت من به او با سکوتی ناخواسته آشکار شود.
دهد به مجلسیان باده و به نوبت من
به من نماید و در انجمن فرو ریزد
هوش مصنوعی: به کسانی که در مجلس نشسته‌اند، شادی و خوشی می‌بخشد و نوبت من هم می‌رسد و در این جمع به من توجه خواهد شد.
مرا چه قدر به کویی که نازنینان را
غبار بادیه از پیرهن فرو ریزد
هوش مصنوعی: من چه اندازه به کویی عشق می‌ورزم که در آنجا غبار بیابان بر پیراهن معشوقان نشسته است.
ز خارخار چنین کس چه نالمی که خسک
به رختخواب گل و یاسمن فرو ریزد
هوش مصنوعی: این شاعر در این شعر به بیان احساسات و تجربیات خود می‌پردازد. او می‌گوید که از درد و رنج‌هایی که در زندگی داشته، نمی‌تواند شکایت کند؛ زیرا در برابر زیبایی و لطافت گل‌ها و یاسمن‌ها، همه آن‌ها بی‌اهمیت به نظر می‌رسند. او به نوعی می‌خواهد بگوید که زیبایی‌های زندگی می‌توانند بر مشکلات و سختی‌ها غلبه کنند و آدمی را از غم‌ها دور سازند.
ترا که عالم نازی به غمزه بستاید
کسی که گل به کنار چمن فرو ریزد
هوش مصنوعی: تو که زیبایی و با ناز و غمزه خود توجه همه را جلب می‌کنی، باید بدانید که کسی که گل را در کنار چمن می‌ریزد نیز سزاوار ستایش است.
مکن به پرسشم از شکوه منع کاین خونی ست
که خود ز زخم دم دوختن فرو ریزد
هوش مصنوعی: از اینکه از من دربارهٔ درد و رنجی که دارم سوال می‌کنی خودداری کن، چون این درد عمیق‌تر از آن است که فقط با زبان بیان شود و در درونم همچون خونی است که از زخم‌هایم ریخته می‌شود.
به من بساز و بدان غمزه می به جام مریز
که هوشم از سر و تابم ز تن فرو ریزد
هوش مصنوعی: با من خوب باش و نگذار که شراب در جام بریزد، زیرا که من با زیبایی‌ات دیوانه‌ام و این وضعیت می‌تواند به من آسیب بزند.
بترس زانکه به محشر ز طره طرار
دل شکسته ام از هر شکن فرو ریزد
هوش مصنوعی: بترس از این که در روز قیامت، به خاطر موهای پریشانم، دل شکسته‌ام مانند هر شکنی، در هم بریزد.
به ذوق باده ز بس آب در دهن گردد
می نخورده مرا از دهن فرو ریزد
هوش مصنوعی: به خاطر لذت شراب، به میزان زیادی آب در دهانم جمع می‌شود و چون شراب نخورده‌ام، این آب از دهانم بریزد.
رواست غالب اگر «در قائلش » گویی
که از لبش ز روانی سخن فرو ریزد
هوش مصنوعی: اگر کسی در مورد شخصی بگوید که سخنان او به قدری شیرین و روان است که به راحتی از زبانش جاری می‌شود، به نوعی می‌تواند اشاره کند که او غالب بر دیگران است.