گنجور

شمارهٔ ۱۳۹

من به وفا مردم و رقیب به در زد
نیمه لبش انگبین و نیمه تبر زد
در نمکش بین و اعتماد نفوذش
گر به می افگند هم به زخم جگر زد
کیست درین خانه کز خطوط شعاعی
مهر نفس ریزه ها به روزن در زد؟
دعوی او را بود دلیل بدیهی
خنده دندان نما به حسن گهر زد
غیرت پروانه هم به روز مبارک
ناله چه آتش به بال مرغ سحر زد
لشکر هوشم به زور می نشکستی
غمزه ساقی نخست راه نظر زد
زان بت نازک چه جای دعوی خونست
دست وی و دامنی که او به کمر زد
برگ طرب ساختیم و باده گرفتیم
هر چه ز طبع زمانه بیهده سر زد
شاخ چه بالد گر ارمغان گل آرد
تاک چه نازد اگر صلای ثمر زد
کام نبخشیده ای گنه چه شماری
غالب مسکین به التفات نیرزد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من به وفا مردم و رقیب به در زد
نیمه لبش انگبین و نیمه تبر زد
هوش مصنوعی: من به عهد و پیمان خود پایبند بودم، اما رقیب با نیرنگ و فریب به سراغ من آمد، قسمتی از او شیرینی و جذابیت داشت و قسمتی دیگر خشن و خطرناک بود.
در نمکش بین و اعتماد نفوذش
گر به می افگند هم به زخم جگر زد
هوش مصنوعی: در این بیت به اهمیت اعتماد و تأثیر آن بر فرد اشاره شده است. اگر اعتماد به دیگران وجود داشته باشد، ممکن است که فرد در مواجهه با مشکلات و زخم‌های روحی خود، درد و رنج را فراموش کند یا کمتر احساس کند. به نوعی، اعتماد به دیگران می‌تواند تسکین‌دهنده باشد و انسان را از درد و غم‌های درونش دور کند.
کیست درین خانه کز خطوط شعاعی
مهر نفس ریزه ها به روزن در زد؟
هوش مصنوعی: در اینجا پرسشی بیان شده است که چه کسی در این خانه است که با پرتوهای نوری که از روزن وارد می‌شود، نفس و زیبایی خود را به نمایش می‌گذارد؟ این جملات به نوعی به جستجو برای شناخت و پی بردن به حقیقتی عمیق‌تر اشاره دارند.
دعوی او را بود دلیل بدیهی
خنده دندان نما به حسن گهر زد
هوش مصنوعی: او با ادعای خود دلیلی روشن دارد که لبخندش، زیبایی و جذابیتش را نشان می‌دهد.
غیرت پروانه هم به روز مبارک
ناله چه آتش به بال مرغ سحر زد
هوش مصنوعی: غیرت پروانه در روز خوشی و جشن، ناله‌ای سر می‌دهد که چه آتشی به بال مرغ سحر زده است. در واقع، او می‌بیند که در دل شادی‌ها و زیبایی‌ها، چه درد و رنجی وجود دارد.
لشکر هوشم به زور می نشکستی
غمزه ساقی نخست راه نظر زد
هوش مصنوعی: اگر به یاد بیاوری، طاقت و قدرت من در برابر نیرویی که از چشمان تو ناشی می‌شود، کاملاً ناتوان است. غمزه و نگاهی که تو به من می‌کنی، نخستین گام برای تسخیر دل من است.
زان بت نازک چه جای دعوی خونست
دست وی و دامنی که او به کمر زد
هوش مصنوعی: از آن معشوق ظریف و دلربا چه بهره‌ای در دعوا و جدل می‌توان گرفت؟ دست و دامن او که به کمر بسته، نشان از لطافت و زیبایی اوست.
برگ طرب ساختیم و باده گرفتیم
هر چه ز طبع زمانه بیهده سر زد
هوش مصنوعی: ما شادی و خوشی را به وجود آوردیم و نوشیدنی آوردیم، هر چیزی که از روح زمانه بیهوده پیش آمد.
شاخ چه بالد گر ارمغان گل آرد
تاک چه نازد اگر صلای ثمر زد
هوش مصنوعی: اگر شاخ (درخت) به خاطر گل‌هایش بال و پر بگیرد، چه فایده‌ای دارد؟ و اگر تاک (انگور) تنها به خاطر زیبایی میوه‌اش ناز کند، چه سودی دارد؟
کام نبخشیده ای گنه چه شماری
غالب مسکین به التفات نیرزد
هوش مصنوعی: اگر به دیگران شادی و خوشی نداده‌ای، خطاهای خود را چه حساب می‌کنی؟ ارزش توجه به غم و اندوه یک فرد بیچاره، کمتر از این است.