گنجور

شمارهٔ ۱۳۶

شادم به خیالت که ز تابم به در آورد
از کشمکش حسرت خوابم به در آورد
فریاد که شوق تو به کاشانه زد آتش
وانگاه پی بردن آبم به در آورد
رسوایی من خواست مگر کاین همه سرمست
دور فلک از بزم شرابم به در آورد
افگنده به جیحون فلک از وادی و شادم
کز پیچ و خم موج سرابم به در آورد
جان بر سر مکتوب تو از شوق فشاندن
از عهده تحریر جوابم به در آورد
نازم به نگاهت که ز سرمستی انداز
از تفرقه مهر و عتابم به در آورد
ساقی نگهی تا بشناسم ز چه جام است
آن باده که از بند حجابم به در آورد
نازم به گرانمایگی سعی تحیر
کز سر حد این دیر خرابم به در آورد
آن کشتی اشکسته ز موجم که تباهی
افگند در آتش گر از آبم به در آورد
غالب ز عزیزان وطن بوده‌ام اما
آوارگی از فرد حسابم به در آورد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شادم به خیالت که ز تابم به در آورد
از کشمکش حسرت خوابم به در آورد
هوش مصنوعی: خوشحالم که فکر تو باعث شده از درد و حسرت‌های زندگی‌ام رها شوم و آرامش پیدا کنم.
فریاد که شوق تو به کاشانه زد آتش
وانگاه پی بردن آبم به در آورد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شور و شوق دیدن تو مثل آتش به زندگی‌ام شعله‌ور شده است و حالا فهمیدم که احساساتم مثل آب، این آتش را خاموش نمی‌کند.
رسوایی من خواست مگر کاین همه سرمست
دور فلک از بزم شرابم به در آورد
هوش مصنوعی: من گمان می‌کنم که رسوایی من موجب شده تا همه‌ی سرمستانی که در دور فلک حضور دارند، به خاطر شادابی و خوشی ناشی از می‌خواری، از میهمانی و جشن من دور شوند.
افگنده به جیحون فلک از وادی و شادم
کز پیچ و خم موج سرابم به در آورد
هوش مصنوعی: آسمان از دل valley (دریا) به جیحون می‌ریزد و من خوشحالم که از پیچ و خم موج، به سراب خود رسیدم.
جان بر سر مکتوب تو از شوق فشاندن
از عهده تحریر جوابم به در آورد
هوش مصنوعی: بی‌تابی من برای نوشتن پاسخ به نامه‌ات به حدی است که جانم در خطر افتاده است.
نازم به نگاهت که ز سرمستی انداز
از تفرقه مهر و عتابم به در آورد
هوش مصنوعی: چشم‌هایت را ستایش می‌کنم که در حالت سرمستی، از جدایی و دلخوری من می‌کاهد.
ساقی نگهی تا بشناسم ز چه جام است
آن باده که از بند حجابم به در آورد
هوش مصنوعی: ساقی، لطفاً نگاهی به من بینداز تا بفهمم این نوشیدنی که مرا از قید و بند حجاب آزاد کرده، از چه نوع است.
نازم به گرانمایگی سعی تحیر
کز سر حد این دیر خرابم به در آورد
هوش مصنوعی: من به ارزشمندی تلاشی که مرا از این بنای ویران به بیرون آورد، افتخار می‌کنم.
آن کشتی اشکسته ز موجم که تباهی
افگند در آتش گر از آبم به در آورد
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر حالتی است که فردی احساس می‌کند کشتی‌اش با طوفان و امواج نابود شده است و در حال حاضر در آتش دچار مشکل است. او می‌خواهد که اگر از آب نجات پیدا کند، توانایی بازگشت و برطرف کردن این مشکلات را پیدا کند.
غالب ز عزیزان وطن بوده‌ام اما
آوارگی از فرد حسابم به در آورد
هوش مصنوعی: من از عزیزان وطن خود بوده‌ام، اما به خاطر آوارگی، دیگر حساب و کتابی از من باقی نمانده است.