برگردان به زبان ساده
ابتدای هر سخن و افتتاح هر کلام بنام پروردگاری شایسته و سزاست که بیت موزون فلک را بی وتد و سبب برافراشت و سقف مرفوع سما را بی عروض و ضرب بپا داشت. بحور بروج را بلالی نجوم موشح کرد و دوایر چرخ دوار را بی حاجت خط پرگار پدید آورد و شطرین لیل و نهار را در فصلین خزان و بهار موازی و موازن سازد و در سایر اوقات چنان ناقص و مضاعف و معلول و مزاحف آرد که گاه مقطوف ومخرومند و گاه مذیل و مجزوم.
هوش مصنوعی: در آغاز هر گفتار و شروع هر کلمه، شایسته است نام پروردگاری را ببریم که بیدلیل و بدون علت، ستارهها را در آسمان قرار داد و سقف آسمان را به وجود آورد. او دریاهای عظیم را با زهرههای ستارهای زینت بخشید و دایرههای گردش را بدون نیاز به ابزار خاصی به وجود آورد. شب و روز را در فصول بهار و پاییز هماهنگ کرد و در دیگر زمانها، هرچه بینقص و دارای ویژگیهای خاصی باشد را به وجود آورد که گاهی ناتمام و کمبود دارند و گاهی به شکلهای مختلف در میآیند.
صدر آفاق را در هر عشا و اشراق مقطع روز رخشان کند و مطلع مهر درخشان که:
هوش مصنوعی: خورشید در هر غروب و سپیدهدم، افق را با نور خود روشن میسازد و همچون نوری درخشان، صبح را آغاز میکند.
جعلنا اللیل لباسا و جعلنا النهار معاشا، چرخ برین را متحرک و دایر ساخت و مرکز زمین را ساکن و ثابت، تا بحور نعمای عام واوزان احسان و انعام را از شگون این سکون و برکات آن حرکات در بسیط زمین و مدیر زمان پدید آورد وکمال قدرت خویش ظاهر کند و جمال رحمت باهر.
هوش مصنوعی: ما شب را همچون لباسی و روز را به عنوان محل معیشت قرار دادیم. چرخش آسمان را به حرکت درآوردیم و مرکز زمین را ساکن و ثابت نگه داشتیم، تا اینکه نعمتهای فراوان و آثار خوبی و بخششها را از برکات این سکون و حرکات در گستره زمین و در روند زمان ایجاد کنیم. این کار سبب میشود قدرت کامل خود را نشان دهیم و زیبایی رحمت خود را به وضوح به نمایش بگذاریم.
هوالذی اسل رزسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون.
هوش مصنوعی: او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه دینها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را ناخوشاید باشد.
هادی سبل خواجه رسل سلام الله و صلواته علیه را با حجت بلاغت و معجز فصاحت نزد گروه مشرکین و هدم اساس کفر و کین فرستاد: لیهلک من هلک عن بینه و یحئی من حئی عن بینه، جبرئیل ایمن تنزیل مبین بیاورد که جمله معلقات حکم مطلقاًت یافت و غوغای منکران بر کران رفت و الزام مدعیان عیان گشت. فالحمدلله الذی انزل علی عبده الکتاب والصلوه علی عبده الذی صدق بالحق و نطق بالصواب و علی آله الاطیاب و اولاده الانجاب.
هوش مصنوعی: حضرت محمد (ص) به عنوان راهنمای انسانها و نشانهای از بلاغت و زیبایی سخن به سوی گروههای کافر فرستاده شد تا حق و حقیقت را روشن کند و بطلان کفر را نشان دهد. او به منظور هدایت مردم، پیام را بهگونهای آشکار و واضح ارائه داد تا همگان بتوانند انتخاب کنند که آیا با حق همراه میشوند یا راه باطل را برمیگزینند. آیات قرآن به تنهایی و بیپرده، حقیقت را به روشنی بیان کردند و شکی در آن باقی نگذاشتند. پس از فرود آمدن این وحی، فریاد منکران به اوج خود رسید و حقیقت بر همگان الزامآور شد. شکر خداوندی که کتاب را بر پیامبرش نازل کرد و صلوات بر او و خانواده و نسلهایش.
و بعد: این عریضه ای است عاجزانه و ذریعه چاکرانه از عبد ضعیف آثم جانی ابوالقاسم ابن عیسی الحسنی الحسینی الفراهانی بخاک راه و غبار درگاه ولیعهد دولت اسلام و نگهبان ملت سید انام، حارس ملک توران و ایران، حافظ ثغر اسلام و ایمان، سیف صقیل غزا و جهاد، سد سدید ثغور و بلاد، وارث تاج جمشید، ثالث ماه و خورشید، داور دوران، مایة امن و امان.
هوش مصنوعی: این متن یک درخواست عاجزانه و تواضعآمیز از شخصی به نام ابوالقاسم ابن عیسی است که خود را عبد و بندهای ضعیف و خطاکار معرفی میکند. او با احترام و ارادت به ولیعهد دولت اسلام و نگهبان ملت اشاره کرده و صفاتی از جمله حراست از سرزمینهای ایران و توران، حفظ دین اسلام و مبارزه برای جهاد را برای وی ذکر میکند. همچنین به او لقبهایی چون وارث تاج جمشید و داور دوران داده و او را مایه امنیت و آرامش معرفی میکند.
نامور خسرو و خصم افکن عباس شه، آنک
پای تا سر همه زیبنده تاج و کمر است
هوش مصنوعی: عباس، شاهی معروف و با عظمت است که به خوبی بر تخت سلطنت نشسته و از نظر زیبایی و جلوه، تمام اندامش شایسته تاج و کمرش میباشد.
ابدالله عیشه و نصر جیشه و اید اعوانه و شید ارکانه که فدای خاکپای فلک فرسایت گردم، این غلام بکنج فقر و گنج شکر و توشه قناعت و گوشه فراغت خو کرده، از بد حادثه این جا بپناه آمده ایم که بقیه عمر وظیفه دعاگوئی در ظل اعتاب والا، با فراغ بال و رفاه حال، تقدیم توانم کرد از طعن لسان و ضرب کسان مأمون و مصون بوده واجد الهم و فاقد الغم حامد وداعی شوم، جاهد و ساعی باشم ولی اکنون از مساوی بخت بد و فحاوی کار خود چنان میبینم که دست امل و پای امیدم از ذیل این مرام و نیل این مقام نیز کوتاه و کشیده باشد.
هوش مصنوعی: من در اینجا به درگاه تو پناه آوردهام و آمادهام که جانم را فدای خاک پای تو کنم. من به سادگی زندگی کردهام و از فقر و قناعت بهره بردهام. به خاطر حوادث زندگی، به اینجا آمدهام تا با آرامش و بیدغدغه، دعاگوی تو باشم و از زبان و ضربههای دیگران در امان بمانم. در حالی که تلاش و کوشش میکنم، احساس میکنم که به خاطر بدشانسیها، امیدم به دستیابی به مقام و موقعیت مناسب از بین رفته و دیگر نمیتوانم به آرزوهایم برسم.
گوشه گرفتم ز خلق و فایده نیست
گوشه چشمش بلای گوشه نشین است
هوش مصنوعی: در کناری از مردم دوری گزیدهام و این کار هیچ سودی ندارد؛ زیرا نگاه ملایم او برای من دردسرساز شده است.
اگر تا حال آسمان کبود را با این بنده، رأی بدخوئی بود و یا دشمنان حسود را، راه بدگویی، نه جرم و عصیان بود و نه کفر وکفران که ناصوابی راه صوابی در جواب گویم یا ناسزائی را بمعارضه مثل، سزا دهم.
هوش مصنوعی: اگر تا کنون آسمان آبی را با من در نظر گرفتهاید و یا دشمنان حسود را به من نسبت دادهاید، باید بگویم که این بدگوییها نه از روی گناه و سرکشی بود و نه نشانه ای از نفاق و کفر. من به خوبی توانستم در جواب، نادرستیها را با درستی پاسخ دهم یا به ناسزاها با مشابهت مناسب پاسخ بدهم.
محتسب خم شکست و من سر او
سن بالسن و الجروح قصاص
هوش مصنوعی: میتوان گفت که در این بیت، شاعر به صحنهای اشاره میکند که مجرم (محتسب) از قدرت خود کاسته میشود و در مقابل، شاعر با حالتی مغرور و مست، بدون هیچ نگرانی، نشان از زخمها و جراحاتش میدهد. او به نوعی میگوید که با وجود درد و مشکل، خود را آزاد و بیپروا احساس میکند.
خلاف امروز که سر و کار این غلام با عتبات عالیات افتاده که:
هوش مصنوعی: امروز این بنده با موضوع عتبات عالیات در ارتباط است.
لودنوت انمله لاحترقت.
هوش مصنوعی: اگر محاسبهای وجود نداشته باشد، نابود میشود.
دور زمانه دشمنم گردش چشم یار هم
یار کمر بقتل من بسته و روزگار هم
هوش مصنوعی: مدت زمان علیه من به دور خود میچرخد و نگاه محبوب هم بر من خنجر کشیده است، روزگار هم به من خیانت میکند.
این بنده را غایت فخر و اعتبار است، نه مایة ننگ و عار که صریع ارباب خود باشم نه قریع اذناب خود.
هوش مصنوعی: این بنده به خود میبالد و به جای آنکه به عنوان ننگ و عار شناخته شود، افتخار میکند که پیرو ارباب خود باشد نه طرفداران و دنبالهروهای خود.
چون میتوان بصبوری کشید بار عدو را
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
هوش مصنوعی: اگر میتوانم با صبر، رنج و سختی دشمن را تحمل کنم، چرا صبور نباشم که در برابر سختیهای محبوبم مقاومت کنم؟
ولیکن ابنای ملوک را قانون سلوک با گدایان کوی و فقیران دعاگوی چندان که خوب تر بود، مرغوب تر آید، چرا که پادشاهان را خاطر گدایان جستن هنر است نه خستن و حرمت درویشان خواستن کمال است نه کاستن.
هوش مصنوعی: اما رفتار صحیح پادشاهان با گدایان و فقیران باید به گونهای باشد که به آنها احترام بگذارند و محبت نشان دهند، زیرا توجه و احترام به گدایان نشاندهنده فن و مهارت پادشاهان است، و خواستن احترام و اعتبار برای درویشان نشانهی کمال و بزرگی آنهاست، نه اینکه از مقام و منزلت خود بکاهند.
به ذات پاک خدا و تاج و تخت والا سوگند که این بنده اگر جسارتی کرده است بواسطه آن بوده است که حکیمان گفته اند:
هوش مصنوعی: به خداوند بزرگ و مقام بلند او سوگند که اگر من خطایی کردم، علت آن این است که دانایان گفتهاند:
دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن بوقت خاموشی
هوش مصنوعی: دو چیز به عقل انسان ضرر میزند: یکی اینکه در زمان مناسب صحبت نکند و دیگر اینکه در زمان سکوت سخن بگوید.
چاکران اعتاب دولت را که پرورده خوان الوان نعمتند، منتهای ناسپاسی و حق ناشناسی است که هر چه بینند و دانند عرض آن را فرض ندانسته، تامل جایز شمارند.
هوش مصنوعی: خادمان دربار که از نعمتهای گوناگون بهرهمند شدهاند، به شدت ناسپاسی و بیاحترامی میکنند اگر هر چیزی را که مشاهده میکنند یا میدانند، به عنوان وظیفه خود ندانند و به آن فکر نکنند.
فدوی دیدم که شاهزادگان عظام در علم عروض از نو شروعی کرده اند و مسائلی چند آموخته اند که نه در هیچ کتاب است و نه بر وفق صواب، لاجرم التزام خاموشی را نوعی از فراموشی حق نعمت دیده بتکلیف و اصرار نواب امیرزاده کامکار سیف الملوک میرزا عزنصره و دامت شوکته همین قدر عرض کردم که بالمثل لفظ همه در شعر شهدی وتد مجموع است نه سبب ثقیل و کنیه در بیت ابن مالک بر وزن فعلن است نه مفتعلن و تساوی چهار مصراع رباعی در اوزان بیست و چهارگانه لزوم مالایلزم است نه واجب و لازم.
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که برخی از شاهزادگان در زمینه علم عروض (علم وزن شعر) از نو شروع کرده و مسائل جدیدی را آموختهاند که نه در هیچ کتابی دیده میشود و نه با اصول صحیح سازگاری دارد. به همین خاطر، سکوت را به نوعی فراموشی از حق نعمت میبینم. با توجه به اصرار نواب و سران، از جمله امیرزاده کامکار و سیف الملوک میرزا عزنصره، فقط میگویم که تمامی واژگان در شعر شعرای مختلف جمع شدهاند و کلمه "سبک" در شعر ابن مالک به وزن خاصی مربوط است نه به وزن دیگر. همچنین تساوی چهار مصراع در رباعیها باید در نظر گرفته شود و این موضوع به نوعی الزامی نیست، بلکه از جنبههای اختیاری نیز میتواند باشد.
فدایت شوم غافل از این که قول حق همه جا مایة طعن و دق خواهد شد و این غلام ثالث سیبویه و جامی در مجلس یحئی برمکی و مدرس ملای مکتبی خواهم بود.
هوش مصنوعی: فدای تو شوم، غافل از اینکه کلام حق در هر جا مورد سرزنش و انتقاد قرار خواهد گرفت. من این فرد به اصطلاح زیر دست، در محافل علمی و ادبی، مانند سیبویه و جامی، در کنار یحیی برمکی و استادان مکتب خواهم بود.
همانا معروض خاطر خطیر والاگشته باشد که از آن روز تا حال نقل این غلام نقل مجاس و سر عشر مدارس شده، گاه و بی گاه از فرقه طلاب و حلقه کتاب بر نقض ورد این غلام در کار استمدادند و مشغول استشهاد. لکن کفی بالله شهیدا که اگر این گونه اجتهاد در کار غزا و جهاد میشد، این زمان نامی از گروه روس در ثغور ملک محروس نمانده بود.
هوش مصنوعی: به راستی باید یادآوری کنم که از آن روز تا به حال، این بنده در محافل و مجالس مختلفی مشغول به کار و تحصیل در مدارس بوده است و بعضی اوقات از گروه طلاب و حلقههای علمی درخواست کمک و استناد به گفتههای من را دارند. با این حال، کافی است که خداوند به عنوان شاهد وجود داشته باشد؛ زیرا اگر چنین تلاشهایی در مسیر جهاد و مبارزه صورت میگرفت، اکنون اثری از دشمنان در سرزمینمان باقی نمیماند.
تو با شاه چین جوی جنگ و نبرد
ز گردون فرازان برانگیز کرد
هوش مصنوعی: تو با پادشاه چین جنگ و نبرد کن و از آسمانهای بلند برانگیز.
چه خواهی ز جان یکی مرد پیر
که کاووس خواندی و راشیر گیر
هوش مصنوعی: چه خواستهای از جان یک مرد سالخورده که او را کاووس نامیدهای و گوسفند را به او واگذار کردهای؟
این غلام اگر عود و صندل باشم و یا چوب جنگل و سرو فرخار یا شاخ پرخار، شک نیست که در باغ این دولت بی زوال رسته ام و از خاک و آب این اعتاب والا نشو ونما جسته، العیاذ بالله بحث بر مبدا وارد خواهد آمد که چرا تخم خار در باغ خاص کاشته اند و بیخ تلخ را در مورد سی ساله تربیت داشته؟
هوش مصنوعی: اگر من مانند عود یا صندل باشم یا چوب جنگل و سرو یا شاخههای پرخار، شکی نیست که در این باغ پرنعمت و دائمی ریشه دار شدهام و از خاک و آب این زمینهای عالی رشد کردهام. اما به عبارتی دیگر، سوال پیش میآید که چرا بذر خار را در این باغ خاص کاشتهاند و چرا درخت تلخ را به مدت سی سال پرورش دادهاند؟
من اگر خارم اگر گل چمن آرائی هست
که از آن دست که میپروردم میرویم
هوش مصنوعی: من ممکن است خار باشم یا گل زیبای چمن، اما به هر حال، از دست خودم، همان چیزی رشد میکند که پرورش دادهام.
این غلام بنفس خویش از مشت خاک و خار و خاشاک نابودتر و بی وجودتر است ولکن بفرهمت و شکوه دولت والا، شاید چندان ظرف لغو و لفظ حشو نباشم که بعد از چهل سال رنج بردن و دود چراغ خوردن باز در علوم مبادی وامانم یا عروض و قوافی ندانم اگر قومی از ابنای زمان:
هوش مصنوعی: این بنده که از خاک و خاشاک بیارزشتر و وجودش نابودتر است، اما به لطف و عظمت قدرت بالا، شاید آنقدر بیفایده نباشم که پس از چهل سال تحمل درد و زحمت و شبزندهداری، هنوز در مبانی علوم دچار سردرگمی باشم یا در مورد شعر و قافیه بیاطلاع باشم، اگر گروهی از مردم زمانه...
کفر ایرالحسنا قلن لوجهها
حسدا و بغضا انها الدمیم
هوش مصنوعی: این بیت به بیان حسادت و دشمنی نسبت به زیبایی ایرالحسنا اشاره دارد. زشتی و بدی نه فقط به خاطر واقعیت، بلکه به دلیل حسادت و کینهورزی نسبت به زیبایی اوست. در واقع، این حسادت باعث میشود که برخی از افراد بر زیبایی او خرده بگیرند و به آن بپردازند.
چنانم جلوه دهند که فلان در کار دین بغایت کاهل است و درکا دنیا بسیار جاهل، چه غم که طایفه درویشان را با دنیای ایشان کاری نیست و اگر کاری در باب مذهب و کیش است با خدای خویش است و بس.
هوش مصنوعی: اینطور نشان میدهند که فلانی در امور دینی بسیار سُست و در مسائل دنیوی بسیار نادان است. اما چه غم وقتی که اهل درویشی به دنیای این افراد کاری ندارند و اگر هم کاری در مورد مذهب و اعتقادات خود دارند، فقط با خداوند خودشان است و دیگر هیچ.
کس چه داند که پس پرده که خوب است و که زشت؟
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که چه کسی در پشت پرده خوب است و چه کسی زشت.
بلی در باب حفظ و روایت و فن فضل و بلاغت اگر تاکید امعان و تجدید امتحان در کار است بحمدالله گوی و چوگان موجود است و اسب و میدان حاضر
هوش مصنوعی: بله، در زمینه حفظ و نقل کردن، همچنین در فن بلاغت و فضیلت، اگر نیاز به دقت و تجدید امتحان وجود دارد، خوشبختانه همه چیز فراهم است؛ گوی و چوگان موجود است و اسب و میدان در دسترس هستند.
اذا شئت ان الهو بلحیه احمق
اریه غباری ثم قلت له الحق
هوش مصنوعی: اگر بخواهی که بگویی شخصی بیخود و احمق است، ابتدا او را در شرایطی مختل و غبارآلود نشان میدهی، سپس به او میگویی که راست بگو.
بنده کمترین که دایما چون بخت ولیعهد خرم و شکفته است نه چون قلب حسودان درهم و آشفته، از این است که غایت بضاعت و مایة استطاعتش همین کلک شکسته است و نطق فرو بسته که هیچ آفریده را از فضل خدا و یمن توجه والا، امکان قدرت نیست که تواند این اسباب دعاگوئی و آلت ثناخوانی را از من واستاند؟
هوش مصنوعی: من همیشه شاد و مسرور هستم، مانند بخت ولیعهد که در اوج شادی قرار دارد و نه مانند قلب حسودان که در درد و آشفتگی است. دلیل این شادی من این است که آخرین منابع و امکانات من همین قلم شکسته و کلامی است که در درونم جمع شده است. هیچ کس نمیتواند با فضل خدا و توجه بلند مرتبهای که به من شده، این ابزارهای دعا و ابزار ستایش را از من بگیرد.
شیخ شبلی را حکایت کنند که یکی از سفرها دزد بر کاروان زد و هر کس را در غم مال افغان و خروش برخاست گر او که هم چنان ساکن و صابر بود و خندان و شاکر که موجب تعجب سارقان گشته، وجه آن باز پرسیدند، گفت: این جماعت را مایة بضاعت همان بود که رفت، خلاف من که آنچه داشتم کماکان باقی است و امثال شما را تصرف در آن نیست.
هوش مصنوعی: روزی درباره شیخ شبلی گفتهاند که در یکی از سفرها، دزدی به کاروان حمله کرد و همه افراد کاروان در حسرت و ناراحتی از دست دادن اموالشان به صدا درآمدند. اما او در عین حال آرام و صبور و خندان و شاکر بود که این رفتار او باعث تعجب دزدان شد. وقتی از او پرسیدند دلیل این آرامش چیست، پاسخ داد: "این افراد تنها میتوانند به آنچه داشتهاند، غمگین باشند، اما من آنچه را داشتم، همچنان دارم و هیچکس نمیتواند به آن دسترسی پیدا کند."
تصدقت گردم تا گروه و شاه را راه سخن بسته گردد و عموم حساد راحبل نفس گسسته، عرض این مطلب در حکم وجوب است که این غلام وجود ذات و شهود صفات دودمان سلطنت را نور فوق الانوار و طور ماعدالاطور میدانم بوصفی که اصلا وجه شبه و ربط و نسبت با این اجناس و انواع و تکوین و ابداع که معروف علما و حکما و مصطلح متاخرین وقدماست ندارند، بل عالم آن وجودات پاک و شهودات تابناک ماورای عالم آب و خاک است که اگر علمشان بالمثل عین ذات باشد یا فعلشان از خوارق عادات لیس هذا اول قاروره کسرت فی الاسلام کار پاکان را قیاس از خود مگیر. عیسی علی نبینا و علیه السلام در عهد صبی و مهد قماط ناطق و صادق بود و بپاکی مادر شاهد شد.
هوش مصنوعی: شایسته است که بگویم زبان سخن به روی شاه و گروه بسته شده و حسدها از دلها رخت بستهاند. این را به وضوح بیان میکنم که من وجود و صفات دودمان سلطنت را نوری برتر از تمام نورها و مرتبهای فراتر از زمین و آسمان میدانم. این افراد هیچ وجه شبه و نسبتی با انواع و اقسام موجودات ندارند و باید توجه داشت که آنها از عوالم پاک و نورانی فراتر از دنیای مادی هستند. اگر علم آنها عین ذاتشان باشد یا اعمالشان از معجزات باشد، نباید کار پاکان را با خود مقایسه کنید. عیسی علیه السلام در دوران طفل بودنش سخن گفت و پاکی مادرش را نشان داد.
پیغمبر ما صلی الله علیه و آله بمکتبی نرفته و ابجدی ناخوانده، معلم علوم اولین و آخرین بود و مقنن رسوم دنیا و دین.
هوش مصنوعی: پیامبر ما بدون اینکه به مدرسه برود و سواد بخواند، معلم تمام علوم بود و قوانین زندگی و دین را تعیین کرد.
کذلک امثال این امور از کسانی که سلطنت کونین را حایزند و درک افهام ما از کنه احوالشان عاجز، بعید و بدیع نیست، خواه پادشاه عهد باشند یا در خوابگاه مهد، عجبی نباشد که طرح افلاک را مهندس شوند و شرح اسرار را مدرس و علم ازل را محقق و پیر خرد را مصدق.
هوش مصنوعی: این موضوعات و مسائل که به افرادی تعلق دارد که سلطنت جهان را در اختیار دارند و ما از درک واقعیات آنها ناتوان هستیم، چیز عجیبی نیست. خواه این افراد پادشاهان زمان حال باشند یا در عالم خواب و خیال. بعید نیست که آنها بتوانند ساختار کیهان را طراحی کنند، رازها را آموزش دهند و به پژوهش در علم ازلی بپردازند و حکمت را تأیید کنند.
ولکن در سایر مواد تصدیق طایفه متعلمان بر کمال فضل معلم چنان است که امام جماعت را سلسله اجازت منهی بماموم گردد و جناب شیخ از عوام شهر بر ثبوت فضایل واجتهاد خود در مسائل فتوا کند و امضا ستاند و عرض عرفان و افضال نزد صبیان و اطفال نیز بعینها مثل اسب تازی و نیزه بازی حق نظر مافی در مدرسه چهارباغ اصفهان است و تصدیق شجاعت خواستن از طلاب رشت و مازندران.
هوش مصنوعی: اما در سایر مطالب، تایید گروهی از دانشآموزان بر کمال استعداد معلم به گونهای است که امام جماعت باید اجازه خود را به مأمومین اعلام کند. همچنین، جناب شیخ از مردم عادی شهر درباره فضائل و اجتهاد خود در مسائل فقهی فتوایی صادر کرده و تایید میگیرد. ارائه دانش و فضائل او نیز در برابر کودکان و نوجوانان به گونهای است که با مسابقه اسبسواری و نیزهبازی در مدرسه چهارباغ اصفهان مقایسه میشود و برای تایید شجاعت نیز از طلاب رشت و مازندران درخواست میشود.
تیمور گورکان که سید جرجانی را با فاضل تفتازانی بمعارضت نشاند، قومی از تلامذه بوالفضول بتعبیر فاضل برخاستند که چرا اظهار عجز خود کردی نه انکار قول خصم و حال آن که تیمور پادشاهی بود در کشور خویش و در عالم علم درویش. فاضل گفت: کدام عجز و الزام بالاتر از آن باشد که چون منی را عالمان جاهل شناسند و جاهلان عالم؟
هوش مصنوعی: تیمور گورکان، که سید جرجانی را در مقابل فاضل تفتازانی قرار داد، افرادی از شاگردان بوالفضل به انتقاد از او پرداختند و گفتند چرا ضعف خود را نشان دادی و به قول دشمن پاسخ ندادید، در حالی که تیمور در سرزمین خود پادشاهی قدرتمند بود و در دنیای علم مقام درویش را داشت. فاضل پاسخ داد: هیچ ضعف و الزامی بالاتر از این نیست که من را عالمان جاهل بشناسند و جاهلان را عاقل بدانند.
شیخکی مدعی را که کودکی مبتدی زیرک و منتهی گوید اگر فی الفور باور کند و سبلت مالد، جای خنده عقول و الباب است بل وقت گریه بر علوم و آداب.
هوش مصنوعی: شیخی مدعی وجود دارد که کودکی باهوش و تازهکار به او میگوید اگر به سرعت حرفش را بپذیرد و پولش را بدهد، این موضوع باعث خنده عقول و باعث حیرت است، بلکه باید بر علوم و آداب گریه کرد.
نیست نحاس کش از مطرقه داند همه کس
سبز دارد بن دندان ضواحک نحاس
هوش مصنوعی: هر کسی میداند که زنگ زدن بر روی مس (نحاس) صدایی خاص دارد، اما نمیتواند به درستی از آن استفاده کند. همچنین، سبز بودن دندانهای مسی، به این معناست که تنها بروز ظاهری یا خفی از حالتها را نشان میدهد.
معنی علم و فضل نه تنها سپیدی جامه و سیاهی نامة وهامه گردکانی و عمامه آسمانی است وبس، بل چندان مایة تمییز ضرور است که لااقل معده خویش را از معدن علم فرق کند، بخار فضول را از بخور فضایل باز شناسد.
هوش مصنوعی: علم و دانش فقط به داشتن لباس سفید یا کلاهی خاص و نامی شناخته شده محدود نمیشود. بلکه باید آنقدر آگاه باشیم که توانایی تشخیص بین علم واقعی و حرفهای بیهوده را داشته باشیم و بتوانیم ارزشهای خوب را از موارد بیفایده تفکیک کنیم.
غافل ای دل منشین گر بودش رحم بسی
نه چنان هم که دهد بی طلبی کام کسی
هوش مصنوعی: ای دل، غافل نشو! اگر رحمت و لطفی در کار باشد، نباید فکر کنی که بیدلیل به کسی خوشی و نعمتی میرسد.
گوهر علم نه چندان خوار و بی مقدار است که بی زحمت و ریاضت مورد افاضت گردد و هر کس را بنیل آن امکان دسترس باشد و آن گاه مشتی سفله ناچیز، ابله بی تمیز، غافل هرزه گرد. فتنة خواب و خور، بدخوی تندرو، پرگوی کم شنو، که غایت کسبشان قبل و قال است و حاصل علمشان مراء و جدال.
هوش مصنوعی: علم به قدری ارزشمند و گرانبهاست که نمیتوان آن را بی زحمت و تلاش به دست آورد. هر کسی نمیتواند به سادگی به این گوهر دست یابد. اما در عین حال، عدهای از انسانهای بیفکر و نادان، که تنها به لذتهای زودگذر زندگی توجه دارند و از مسائل عمیق غافلند، تلاش میکنند در زمینه علم و دانش ظاهر شوند. این افراد معمولاً از مباحث جدلآمیز و جروبحث به جای فهم واقعی علم صحبت میکنند و هیچگاه به عمق مطلب نمیپردازند.
باده درد آلودشان مجنون کند
صاف اگر باشد ندانم چون کند
هوش مصنوعی: اگر بادهای که آنها مینوشند، درد و غم داشته باشد، میتواند فرد را دیوانه کند؛ ولی اگر باده صاف و بیغصه باشد، نمیدانم چه اثری بر او خواهد گذاشت.
خصوصا وقتی که با سلیقه کج طریقه لج پیش گیرند و هر چه را فرضا ادراک کنند عمدا انکار نمایند. راه گریز و جای تدبیر نخواهد بود جز پناه بردن بخدای خود و داوری آوردن بحضرت ولیعهد.
هوش مصنوعی: خصوصاً زمانی که با نظر و سلیقه نادرستی لجاجت کنند و هر آنچه که ممکن است درک کنند را عمداً انکار نمایند، دیگر راهی برای فرار یا تدبیر نیافتی جز اینکه به خداوند پناه ببری و به ولیعهد مشورت کنی.
اینک این غلام بخدای خویش پناه برده و بدیوان عزیز داوری آورده آنچه در مسائل عروضی مایة غوغا و مابه اله عوی بود در ضمن چند باب نگاشته است و چند فصل در مقدمه مرقوم داشته، چشم آن دارد که اگر خطائی رفته، مربی و ستار باشند و اگر صوابی گفته از تربیت آن سرکار دانند.
هوش مصنوعی: این بنده به خدای خویش پناه آورده و به دیوان معتبر قانونگزاری مراجعه کرده است. او آنچه را که در مسائل وزن شعر باعث شور و بحث بوده، در چند فصل نوشته و مقدمهای نیز بر آن افزوده است. او امیدوار است که اگر اشتباهی در کارش وجود دارد، مربیان و نیکوکاران آن را برطرف کنند و اگر چیز درستی بیان کرده، آن را از تربیت و آموزش آن مقام بدانند.
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر زیبایی و نعمت گل، کلام و شعر گفتن را یاد گرفت. ورنه اگر این گل نبود، چنین سخنها و غزلهایی در گلوی او نمیبود.
امید است که تا جهان است خدای جهان عزشانه، سایه این جهانبان را بر مفارق جهانیان پاینده دارد و یک طرفه العین این بنده ضعیف را بی شمول عنایت و شکوه حمایت خدام آن آستان باقی نگذارد و یرحم الله عبدا قال آمینا
هوش مصنوعی: امید است که خداوند همیشه و تا پایان جهان بر سر مردم سایه رحمت و حمایت خود را حفظ کند و به من، این بنده ضعیف، نیز عنایت و پشتیبانی خاصی داشته باشد. در پایان، دعا میکنم که خداوند بر من رحمت کند.
یا رب تو نگه دار وجودش را کامروز
در عالم اگر دادرسی هست همان است
هوش مصنوعی: پروردگارا، تو از وجود او مراقبت کن، چون امروز در این جهان اگر کسی هست که بتواند به او کمک کند، همانا تویی.
یک لحظه معاذالله اگر عدلش نبود
ظلم است که بگرفته کران تا بکران است
هوش مصنوعی: اگر لحظهای خدای نکرده عدل و انصاف نباشد، ظلمی بر تمام جوانب عالم حاکم میشود.
فصل اول در بیان این مطلب که هیچ عروضی بی وجود سه صفت استاد فن نگردد:
هوش مصنوعی: فصل اول به این نکته اشاره دارد که هیچ کاری نمیتواند به درستی انجام شود مگر اینکه سه ویژگی اصلی در فردی که در آن زمینه فعالیت دارد، وجود داشته باشد.
اول: آن که خود بلاطبع موزون باشد و هرگاه در مراتب شاعری بپایه ادیب و رشید که از ائمه شعر و استاد این علمند نباشد و مثل شب آدینه و من مست و خراب نتواند گفت، باری از یوسف عروضی وانماند که گفته است:
هوش مصنوعی: این شخص باید به طور طبیعی و موزون شعر بگوید. اگر نتواند به سطح شاعران بزرگ و برجستهای که از پیشوایان شعر و مدرسان این هنر هستند برسد، و اگر نتواند مثل شبهای آدینه شعر بگوید و حالتی مست و خراب داشته باشد، در واقع از نظر ادبی در سطح یوسف عروضی نخواهد بود که جملاتی گفته است.
چون یک الف بضرب فزائی بذال گوی
مفتوح میم میخوان، مضموم دال گوی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند حرف الف که با ضربهای بالا میرود و به صیغهای مشخص تبدیل میشود، حروف دیگری نیز وجود دارند که هر کدام با ویژگیهای خاص خود به ایجاد صدا و معنای متفاوت کمک میکنند. به نوعی به ما نشان داده میشود که هر حرف و علامت در زبان، نقش مهمی در شکلگیری کلمات و جملات دارد.
چرا که هر چند شعربافی را با شعر بافی فرق گزاف است.
هوش مصنوعی: زیرا که هرچند فعالیت شعر گفتن با کار بیهوده شعر بافی تفاوت زیادی دارد.
باز جولاه و جوال باف از روی حق وانصاف بهتر از سایر محترفه و اصناف، بدقایق نسج حریر و شال کشمیر برمی خورند و هر که در مدت عمر خویش ذرع و مقراضی ندیده و یک تارنخ بسوزنی نکشیده، اگر هر دم جامه دلق در بر خلق بیند و نام الوان و انواع آن را یاد گیرد، دعوی نتواند کرد که دقایق فن خیاطت را خوب دانم و قطاعی لباس باندازه اشخاص نیکو شناسم و حال این که کسوت اوزان را بر قامت الفاظ راست کردن، خاص قوای باطن است و قطاعی دیبای چین باندازه آن و این، کار اعضای ظاهر و درک دقایق که بحس بصر آسان است و فهم حقایق آن بفکر و نظر دشوار، اعشی گوید:
هوش مصنوعی: علاقهمندان به حرفههای خاص مثل جولاهی و جوالبافی، بیشتر از دیگران به جزئیات بافت حریر و شال کشمیر آگاه هستند. اگر کسی در طول زندگیاش حتی یکبار هم تجربهای از دوزندگی و یا کار با ابزارهای خیاطی نداشته باشد، نمیتواند ادعا کند که در فن خیاطی مهارت دارد یا میتواند لباس را به درستی برای افراد مختلف اندازهگیری کند. در واقع، تطبیق لباسها با اندازههای دقیق، نیاز به استعداد و توانایی ذهنی دارد، در حالی که ایجاد دوختهای زیبا و مناسب نیاز به مهارتهای ظاهری و تواناییهای بصری دارد. فهم جزئیات و واقعیتهای این هنر نیاز به تفکر و بررسی عمیق دارد.
شتان ما یومی علی کورها
ویوم حیان اخی جابر
هوش مصنوعی: در روزی که بر بستگانم حادثهای رخ میدهد، من نیز در روزی مشابه با افرادی نابینا سر و کار خواهم داشت.
صاحب بن عباد در بحر حدی عشر از کتاب بحرواللآلی گوید:
هوش مصنوعی: صاحب بن عباد در کتاب "بحر حدی عشر" ذکر میکند که...
والحق ان الشاعر ان لم یکن عروضیا یمکن ان یسلم قوله عن الخطاء و الزلل فی سوق الاراجیف و العلل و سب الاعاریض و الضروب و استعمال الاوزان والبحور کابن بابک و السندی و شیخنا الزعفرانی ایدهم الله تعالی و العروضی ان لم یکن شاعرا لایمکنه الوصول الی انشاد دقایق الشعر و الوقوف بطرز نسایح الفکر الا بطول السهاد وفرط خرط القتاد و رکوب مهره صعبه القیاد و ربما ان یظفر بالمراد بعد غایه الحد وکمال الاجتهاد کابی قایم القمی والعطوی و الخطائی و اما بجامع بین العروض و القریض و الراتع فی روض الادب الاریض کمن یغرس الاشجار فیقطف الاثمار و منتطق بالآداب فینطق بالاشعار فما هو الا الشیخ الادیب القاضی الحسیب البارع اللبیب عبدالعزیز الجرجانی ایدالله العزیز بفضله الصمدانی و قوم محتسبی فنائنا الخالصین من اودائنا کالخوارزمی والسلامی وابی محمدالخازن والا ستاذابی فضل الضبی و بعض الطائیین علی الحضرت کابی طبیب الکندی و ابی طالب الاسوئی و الهمدانی، الذین ذهبوا فی هذالباب مذهب ابی نواس حیث یقول:
هوش مصنوعی: شاعر اگر از قواعد شعری آگاهی نداشته باشد، ممکن است نتواند از اشتباهات و ضعفها در قالبهای مختلف شعر جلوگیری کند. اوگرچه با شاعران بزرگی چون ابن بابک و شیخ زعفرانی همکاری کند، اما نمیتواند به دقتی که لازم است به شعر بپردازد. از سوی دیگر، عروضي که شاعر نیست، نیز نمیتواند به زیباییهای شعر دست یابد، چون برقراری تسلط بر ظرافتهای شعری نیاز به تلاش و پشتکار دارد. کسانی که به ترکیب عروضي و شعری میپردازند، مانند افراد بااستعداد و فرهیختهای همچون عبدالعزیز جرجانی، توانستهاند به آثار زیبا و ارزشمندی دست یابند. شاعرانی که به آگاهی و تجربیات لازم در این زمینه مسلط هستند، مانند ابونواس، میتوانند آثار ماندگاری خلق کنند.
الا فاسقنی خمرا و قل لی هی الخمر
و لا تسقنی سرا اذا مکن الجهر
هوش مصنوعی: ای معشوق! من را با شراب بنوشان و بگو که این همان شراب است و مرا در نهان سیراب نکن، بل به طور آشکارا.
فهم قاده اهل الفضل و ساده ادبائ العصر الجامعون بین العلم و العمل و الصنفان الاولان لایعد ان من فحول الاساتید و لا من قروم الصنادید النقص یلز مهالا محاله، اما بعدم العلم بقواعد الفن اولفرط الجهل بدقایق الشعر.
هوش مصنوعی: فهم هردو گروه، یعنی اهل فضل و کسانی که به سادگی ادب را درک میکنند، نشاندهندهای از افرادی است که میتوانند علم و عمل را با هم ترکیب کنند. دو گروه اول، به هیچ عنوان از ویژگیهای برتر استادان و شخصیتهای بزرگ کم نمیآورند. اما عدم آگاهی از اصول هنر یا نادانی در جزئیات شعر، موجب نقص در این افراد میشود.
فلیس الاول منهاکمن یدخل سوح البساتین و یستبرد تحت الغصون والافانین ویقطف انوات الثمار و یاکل منهما الاطایب و الخیار غافلا عما اعتبره الاقوام من الاسماء والاعلام، جاهلا به آن ها روض او رمس ظل او شمس، شجر اوحطب، عنب او رطب، بل یجهل وصف الحلو و المر لایفرق بین البیض و الحمر و ما زال یستحلی الذوق و یستکثر الشوق و لایعرف مما یذوق و الی مایشوق و اما الثانی فیضحی عالما بجمیع الاسماء والالوان فارقا بین حسک السعدان و الشجر البان بقوه البیان و الحجه و البرهان، عارفا بحدالحلو و المر، واضعا لکل منهما الجنس و النوع و الخاصه و الفصل، لکنه لم یدخل روضه فی عمره و لم یاکل تمره طول ذهره بل عرف النخل بالدرس لا بالغرس و التمر فی الطرس لا فی الضرس و الشمایل فی الرسایل لا فی الخمایل والشاقین بالحقایق لا فی الحدایق فرای الظلال فی الخیال و الغصون فی المتون و الاوداق فی الاوراق کما قر عالحسب من الصحف والامطار من الاسطار و الارواح من الالواح و لم یزل مشوفا بشرح اصول الاعناب فی الفصول و الابواب، مشغولا لوصف التین عن دلیل البساتین، قانعا بالوصف عن الوصل، راضیا بالقوه عن الفعل، شاغل الشفتین بالحرکات زایل الکفین عن البرکات، زاهلا عن حقیقه الذات فی شرح الصفات واغلا فی الشروح والبیانات، فویلاه کیف یشرح بالبیان مالم یشهده بالعیان، تنباء کالسجاح فتاتی بالاسجاع فینطق عن الهوی من غیر ان یری من ایات ربه الکبری، هیهات هیهات لعمری ما اشبه حاله فی ذلک الوقت بما نحن فیه الان من معرفه الجنه الجنان و النخله و الرمان و جنا جنتیه دان و سایر ما رویناه من الاخبار و رایناه فی القرآن.
هوش مصنوعی: در یک سوی، شخصی وجود دارد که به باغها و باغستانها وارد میشود، زیر درختان مینشیند و میوهها را میچیند و هرچه خوشمزه و مطلوب است میخورد، بدون اینکه به نامها و نشانههایی که ملتها برگزیدهاند توجهی داشته باشد، و هیچ دانشی دربارهی توصیف شیرینی و تلخی ندارد و نمیتواند بین رنگها تمایز قائل شود. او همچنان از طعم لذت میبرد و اشتیاقش برای آنها زیاد است، اما نمیداند چه چیز را میچشد و به چه چیزی اشتیاق دارد.
در سوی دیگر، شخصی هست که به تمامی نامها و رنگها واقف است و با وضوح بین چوب درختان و دیگر گیاهان تفاوت قائل میشود. او به دقت حلال و حرام را میشناسد و برای هر چیز دستهبندی و ویژگیهایی در نظر میگیرد؛ اما هرگز به باغها پا نگذاشته، میوهای نچشیده و تنها از طریق تحصیل علم، به شناخت درخت نخل و خرما دست یافته است. او روایات و مطالب علمی را مطالعه کرده ولی از حقیقت لذات و تجربیات واقعی خود غافل است، در حالی که تا کنون هیچ چیز را از نزدیک ندیده و صرفاً در عالم خیال و از راه نوشتهها و نقلهای دیگران آگاهی یافته است. لذا، با وجود دانش نظریاش، از واقعیت و تجربه دور است و فقط میتواند دربارهی چیزهایی که فهمیده صحبت کند.
این وضعیت او به هیچ وجه به امکان فهم عمیق و واقعی از بهشت و نعمتهای آن شبیه نیست.
آورده اند که یکی از احفاد طاهر، بحتری شاعر را پرسید که رأی تو در باب سلم و ابی نواس چون است و کدام در پایه شاعری افزونند؟ بحتری ابونراس را ترجیح داد، طاهری گفت: عجب که برخلاف احمد ثعلب که استاد علم ادب است سخن گویی؟! بحتری گفت: لابل عجب از اوست که خود بهره شاعری ندارد و درباره شاعران سخن گوید، نظیر این است آن چه اسحق موصولی در اغانی خود حکایت کند که وقتی هارون الرشید از ابی نواس پرسید که فرزدق و جریر کدامیک اشعرند؟ ابونراس جریز را عرض کرد، هارون گفت: ویحک یا فاجر اتخالف ابی عبیده؟ قال بلی جعلت فداک لانه اهل العلم و انا اهل الشعر و هل تعرف دقایق الشعر من لا یتعب نفسه فی مضایق الفکر؟
هوش مصنوعی: روایتی وجود دارد که یکی از نسلهای طاهر از بحتری، شاعر معروف، درباره نظر او در مورد سلم و ابی نواس پرسید و خواست بداند کدام یک از آنها شاعر بهتری هستند. بحتری به نفع ابی نواس پاسخ داد، اما طاهری این نظر را عجیب دانست و اشاره کرد که بر خلاف نظر احمد ثعلب، استاد علم ادب، چنین سخنی میزند. بحتری در جواب گفت که عجیبتر از او کسی است که خودش شاعری نمیداند ولی درباره شاعران صحبت میکند. او همچنین به داستانی اشاره کرد که اسحاق موصلی در «اغانی» خود نقل کرده است، وقتی که هارون الرشید از ابی نواس پرسید کدام یک از فرزدق و جریر شاعرترند. ابی نواس به جریر جواب داد و هارون با تعجب گفت که چرا چنین نظری دارد، و ابی نواس پاسخ داد که او اهل علم است و من اهل شعر، و آیا کسی میتواند نکات ظریف شعر را بشناسد بدون آنکه خود را در پیچیدگیهای فکری به زحمت بیندازد؟
ثانی آن که: اول اخذ علم از حضرت استاد کند، بعد از آن دعوی تعلیم و ارشاد، نه آن که استاد ندیده خود را استاد بیند و از کس نیاموخته آموزگار کسان گردد، یوسف عروضی که در پارسی اولین استاد عروضیات است گوید:
هوش مصنوعی: این نکته نیز مهم است که ابتدا باید از استاد خود علم را بیاموزید و سپس ادعای آموزش و راهنمایی دیگران را داشته باشید. نباید شخصی که از استاد خود هیچ آموزشی نگرفته، خود را استاد تصور کند و شروع به آموزش دیگران کند. یوسف عروضی، که نخستین استاد علم عروض در زبان فارسی است، در این باره میگوید:
این علم اگرچه اول آسان رسد بدست
بر این امید فارغ هم میتوان نشست
هوش مصنوعی: این علم در ابتدا ممکن است آسان به نظر برسد، اما به دلیل این که انسان به آن امید دارد، میتواند بدون هیچ تلاشی از آن بهرهمند شود.
زیرا که چون ببحر قواعد فرو شوی
بازی خوری وهر چه نه از شیخ بشنوی
هوش مصنوعی: زمانی که به عمق دریای قواعد و اصول بروی، از بازی و تفریح پیروی میکنی و هر چیزی که از شیخ بشنوی، در نظر نگیر.
گر علم یادگیری از استاد یادگیر
ورجهل محض خواهی از خویش یاد گیر
هوش مصنوعی: اگر میخواهی علم را یاد بگیری، از استاد آموختههایت را بگیر و اگر فقط به جهل و نادانی اکتفا میکنی، خودت به تنهایی به آن بپرداز.
وقد صرح الصاحب بهذا المعنی فی البحر الثانی من بحوراللآلی حیث قال و لم یزل هذا العلم یغر ناظره فی بادی النظر و یزعم رقی منهه بشاهق من الفضل و المهاره و شامخ من کمال الساده و القاده فی السبق و التقدم غیر مفتقر الی الاخذ و التعلم مع انه فی اسفل المراتب من سلمه و اول الاخذ من معلمه فحینئذ لابد للطالب الجاهد ان یکنس ذهنه عن وساوس الوهم لیانس طبعه باوانس العقل و لایقنع بالمراتب السافله من الله الفوز بمدارج الرشاد و یتلو تلوکل شیخ و استاد، فیفید بعد ما یستفید و یتکلم بعد ما یتعلم.
هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به تأکید بر اهمیت علم و یادگیری اشاره میکند. او میگوید که این علم از ابتدای دیدگاه فرد را جذب میکند و فرد تصور میکند که با آن علم، به درجات بالایی از فضیلت و مهارت دست یافته است. در حالی که واقعیت این است که او هنوز در سطوح ابتدایی یادگیری قرار دارد و باید از معلم خود بهرهبرداری کند. بنابراین، دانشجویان باید ذهن خود را از تکیه بر تصورات و خیالات خالی کنند و به جای آن، از عقل و منطق خود بهره ببرند. آنها نباید به سطوح پایین قناعت کنند و باید خود را به تلاش و یادگیری عمیقتر متعهد سازند تا بتوانند از معلم خود بهرهمند شوند و پس از یادگیری، صحبت و تبادل نظر کنند.
ثالث آن که در تتبع دواوین شعرا و حفظ روایت اشعار عرب و عجم ماهر باشد، چرا که اصل وضع این علم از روی اقوال شعر است و استشهاد واضع باشعار آنها.
هوش مصنوعی: سومین نکته این است که فرد باید در جستجوی آثار شاعران و حفظ روایت اشعار عرب و عجم مهارت داشته باشد، زیرا پایه و اساس این علم بر مبنای گفتههای شعر است و باید به اشعار آنها استناد کند.
پس هر که در روایت و حفظ قادر باشد، بر دقایق این علم واقف تر بود، قومی که آن بضاعت را فاقدند، در این صناعت فایق نیایند و هر چند به کنه مسائل عالم باشند و در فکر شعر عاجز بشوند با غزارت طبع محض و کمال شاعری بی ممارست تام، در کلام شاعران نه خود کامل و استاد گردند، نه قولشان قابل استناد. یوسف گوید:
هوش مصنوعی: هر کسی که در روایت و حفظ توانمند باشد، به جزئیات این علم تسلط بیشتری دارد. افرادی که این توانایی را ندارند، در این هنر موفق نخواهند بود. حتی اگر آنها به عمق مسائل علمی آگاه باشند، اما در زمینه شعر از قدرت کافی برخوردار نباشند یا در ارتباط با توانایی ذاتی و کمال شاعری، به صورت کامل تمرین نکرده باشند، نه خود به عنوان شاعری کامل و استاد شناخته خواهند شد، و نه نظرشان قابل اعتبار خواهد بود.
هر کوز شعر تازی دارد بسی بیاد
او را درین صناعت خوانیم اوستاد
هوش مصنوعی: هر شاعری که شعرهای عربی دارد، در این هنر به یاد او به عنوان استاد یاد میشود.
زیرا که فارسی کم و تازی فزون بود
وان کوز هر دو ماند استاد چون بود
هوش مصنوعی: چون زبان فارسی کممایهتر از زبان عربی است، بنابراین کسی که هر دو زبان را خوب بداند، در واقع مانند یک استاد خواهد بود.
صاحب ابن عباد، در بحر سادس عشر که مواد اشتباه رجز و سریع را بیان کند، خطابی بل عتابی بابوحاتم عروضی کرده که چرا بحث ابن راوندی ملعون رادر این دو بیت جناب ولایت ماب صلوات الله وسلامه علیه که فرموده اند:
هوش مصنوعی: صاحب ابن عباد در بحر سادس عشر به بررسی اشتباهات رجز و سریع پرداخته و در این راستا انتقادی به ابوحاتم عروضی کرده است که چرا به موضوع بحث ابن راوندی ملعون پرداخته است. او این نقد را در ارتباط با دو بیت از اشعار جناب ولایت ماب صلوات الله وسلامه علیه بیان کرده است.
یا ایها السائل عن اصحابی
لو کنت تعنی آخر الصواب
هوش مصنوعی: ای کسی که درباره دوستانم میپرسی، اگر منظور تو آخرین حقیقت است...
انبئک عنهم غیر ما یکذبون
بانهم اوعیه الکتاب
هوش مصنوعی: به تو خبر میدهم که آنها به جز دروغ، چیز دیگری نمیگویند؛ زیرا آنها حاملان کتاب هستند.
در مقام جواب برآمدی و نوعی رد کردی که عذر تو از گناه تو زبون تر است بحث او از جواب توبی زبان تر است، پس صدر سخن را بدو بیت که در هجو اشجع سلمی موشح داشته گوید:
هوش مصنوعی: تو در پاسخ دادن اقدام کردی و به نوعی انتقادی را رد کردی که دلیل تو برای گناهت از خود گناه هم ضعیفتر است. بحث او در مورد پاسخت از زبان تو سخنرانتر است. بنابراین، مقدمه سخن را به دو بیت که در هجو اشجع سلمی نوشته شده است، بیان کن:
ایها المدعی سلیما سفاها
لست منها الاقلامه ظفر
هوش مصنوعی: ای فردی که به سادگی ادعای بزرگی میکنی، باید بدانی که من فقط یک قلم هستم که در اینجا به پیروزی رسیدهام.
انما انت من سلیم کواو
الحقت فی الجهاء ظلما بعمر
هوش مصنوعی: تو تنها کسی هستی که به مانند آوایی ستمگری به عمر، به ناحق در جمع نادانها قرار گرفتهای.
از اواخر این کلام چنین مستفاد میشود که استاد عروضی را تتبع اقوال علما لازم است، نه اشعری که از حسن لفظ و معنی عاری است.امام فخری هم در این قول متابعت او را کرده است.
هوش مصنوعی: از بخش پایانی این سخن میتوان نتیجه گرفت که بررسی نظرات علمای دیگر برای استاد عروضی ضروری است، به جای اینکه فقط به اشعار بیمعنی و بیارزش توجه کند. امام فخری نیز در این نظر از او پیروی کرده است.
فضولی نیز در تحفه الاحباب گوید: که بسا شعر است که مطلقاً حسن لطافت ندارد و بواسطه صحت وزن، شاهد عروضیان است مثل:
هوش مصنوعی: فضولی در اثر خود به نام "تحفه الاحباب" میگوید که برخی شعرها به هیچ وجه از لحاظ ظرافت زیبا نیستند، اما به خاطر اینکه وزن آنها صحیح است، مورد تأیید شاعران قرار میگیرند.
ای برگ گل سوری – تو مکن ز ما دوری – خسته ام ز مهجوری – بسته ام ز رنجوری
هوش مصنوعی: ای برگ گل سوری، از ما دور نشو. من از تنهایی خستهام و از درد و رنج در زحمت هستم.
و ظاهر است که اختلاف این اقوال با مفهوم این عبارات صاحب، بواسطه اختلاف سلق و طبایع است، مع هذا باز رحم الله معشر الماضین چرا که امروز از مدعیان این فن یک تن یافت نشود که شعر گوید و بد گوید و کم داند و بوئی از شیخ شنیده باشد نه روئی از شیخ دیده وجودش را مغتنم باید دانست، بل سجودش را مفترض باید شمرد و اگر بانصاف امعان نظر شود قمی بسیار است و طالقانی در میان نیست.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اختلاف نظرات در این زمینه ناشی از تفاوتهای سلیقه و ماهیت افراد است. با این حال، باید از گذشتهگان قدردانی کرد؛ زیرا در حال حاضر حتی یک نفر از مدعیان این هنر پیدا نمیشود که شعر بگوید، بدگویی کند، کمدانش باشد و از شیخ چیزی نشیده باشد یا او را ندیده باشد. وجود چنین افرادی باید برای ما ارزشمند باشد و باید به آنان احترام گذاشت. اگر به انصاف به این موضوع نگاه کنیم، افراد بسیاری وجود دارند اما کسی مثل طالقانی در میانشان نیست.