شمارهٔ ۸۳ - مخاطب نامة معلوم نیست
صاحبا، قبلة گاها: رقیمجات کریمه در اسعد اوقات رسید و کاغذی که در باب طغیان سربازان لازم بود بسرهنگ نوشته شد. اگر سرهنگ با فرهنگ است فتاح علیم است؛ معلوم است که خلاف حکم شما و التماس ما نخواهد شد والا، ان شاءالله تعالی ندامت با بدان است نه طایفه بخردان. همچنان که کافی کوفی از راه کم عقلی و بی خردی گول اشتباه اسمی را خورده و از قراجه داغ بایروان رفته نمیفهمد که: لایستوی البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج. هر دو سردارند اما این کجا و آن کجا؟ والسلام
شمارهٔ ۸۲ - به یکی از منسوبان خود به فراهان نوشته: ای فراق تو یار دیرینه: کاغذت رسید. ز خواندنش دل من یافت لذتی که فلک نغوذ بالله اگر فکر انتقام کند. لفظ چلی را دیدم که بتشدید تمام نوشته بودی. بر فوت عهد شباب تأسف خوردم و گفتم: سبحان الله!شمارهٔ ۸۴ - نامة ای است که قائم مقام از سرخس به مشهد نوشته است: صاحبا نه ملکا هم نه، چرا؛ ز آن که ترا
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صاحبا، قبلة گاها: رقیمجات کریمه در اسعد اوقات رسید و کاغذی که در باب طغیان سربازان لازم بود بسرهنگ نوشته شد. اگر سرهنگ با فرهنگ است فتاح علیم است؛ معلوم است که خلاف حکم شما و التماس ما نخواهد شد والا، ان شاءالله تعالی ندامت با بدان است نه طایفه بخردان. همچنان که کافی کوفی از راه کم عقلی و بی خردی گول اشتباه اسمی را خورده و از قراجه داغ بایروان رفته نمیفهمد که: لایستوی البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج. هر دو سردارند اما این کجا و آن کجا؟ والسلام
هوش مصنوعی: دوست عزیز، روزهای خوب همیشه میگذرد و نامهای که درباره شورش سربازان لازم بود، به سرهنگ نوشته شده است. اگر سرهنگ فردی با فرهنگ باشد، حقیقت را خواهد دانست و خلاف خواسته شما و خواهش ما عمل نخواهد کرد. در غیر این صورت، ان شاءالله که تاسف به سراغ نادانان خواهد آمد نه به افراد خردمند. درست مثل کافی کوفی، که به دلیل کمهوشی و نادانی، فریب اشتباه نام را خورده و از قراجه داغ به بایروان رفته، نمیفهمد که دو دریا نمیتوانند یکی باشند: این یکی شیرین و زلال است و آن یکی تلخ و شور. هر دو فرماندهاند، اما یکی در کجا و دیگری در کجا؟ و در نهایت، والسلام.