گنجور

شمارهٔ ۵۳ - خطاب به میرزا بزرگ نوری وزیر نواب

ای جفا پیشه یار دیرینه
که فزون باد با منت یاری

رقیمه سرکار را که خواندم گویا درهای بهشت را بر روی این دور افتاده مسکین گشودند و چندان خوشوقت و شادکام شدم که فلک نعوذبالله اگر فکر انتقام کند؛ آنقدر از مراحم و اشفاق نواب شاهزاده نوشته بودید که عالمی را بنده و برده کردید؛ خصوصا من و نواب نایب السلطنة روحی فداه را آنقدر واثق و معتقد ساختید که عالیشان محمدحسین بیک بهتر خبر دارد. بلی حق این است که همت والا نهمت فرمودند و ما همگی را از خاک برداشتند.

خدا عمر و توفیق ببنده و شما بدهد که خدمتی در تلافی این همه مرحمت توانیم کرد. هر چه خواستم وضع رضامندی خودم را از برادر گرامی مهربانم میرزا نبی خان اظهار کنم عبارتی یافتم که از آنچه در ضمیر دارم تعبیر بدان کنم، لابد سکوت اختیار کردم اما سکوتی بیان عنده و تکلم.

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جفا پیشه یار دیرینه
که فزون باد با منت یاری
هوش مصنوعی: ای دوست قدیمی که با بدی‌های خود زمان را سخت کرده‌ای، امیدوارم که با محبت و یاری‌ات بر این مشکلات افزوده نشود.
رقیمه سرکار را که خواندم گویا درهای بهشت را بر روی این دور افتاده مسکین گشودند و چندان خوشوقت و شادکام شدم که فلک نعوذبالله اگر فکر انتقام کند؛ آنقدر از مراحم و اشفاق نواب شاهزاده نوشته بودید که عالمی را بنده و برده کردید؛ خصوصا من و نواب نایب السلطنة روحی فداه را آنقدر واثق و معتقد ساختید که عالیشان محمدحسین بیک بهتر خبر دارد. بلی حق این است که همت والا نهمت فرمودند و ما همگی را از خاک برداشتند.
هوش مصنوعی: زمانی که نامه سرکار را خواندم، احساس کردم که درهای بهشت به روی این فرد بیچاره و دورافتاده گشوده شده است. آنقدر خوشحال و مسرور شدم که حتی اگر فلک به خواسته انتقام نزدیک شود، چیزی نمی‌تواند خوشحالی من را کم کند. شما آنقدر از مهربانی‌ها و حمایت‌های نواب شاهزاده نوشتید که قلوب تمام افراد را تسخیر کردید، به‌ویژه من و نواب نایب السلطنة که دوستدار شما هستم. شما ما را آنقدر مطمئن و امیدوار کردید که شخصیت برجسته‌ای چون محمدحسین بیک نیز از این موضوع آگاه‌تر است. درست است که توانایی‌های بزرگ شما ما را از زمین و خاک بلند کرد و امید و انگیزه‌ای تازه به ما داد.
خدا عمر و توفیق ببنده و شما بدهد که خدمتی در تلافی این همه مرحمت توانیم کرد. هر چه خواستم وضع رضامندی خودم را از برادر گرامی مهربانم میرزا نبی خان اظهار کنم عبارتی یافتم که از آنچه در ضمیر دارم تعبیر بدان کنم، لابد سکوت اختیار کردم اما سکوتی بیان عنده و تکلم.
هوش مصنوعی: خداوند به بنده عمر و موفقیت عطا کند تا بتوانم خدمتی در عوض این همه محبت انجام دهم. هر چه خواستم احساس رضایت خودم را به برادر مهربانم، میرزا نبی خان، بیان کنم، نتوانستم عبارتی پیدا کنم که به خوبی بیانگر احساساتم باشد. بنابراین تصمیم گرفتم سکوت کنم، اما این سکوت نیز خود نوعی بیان و گفت‌وگو است.