گنجور

شمارهٔ ۵۲ - خطاب به میرزا ابوالقاسم وزیر کرمانشاه

برادر جان: فقراتی که در عالم صدق و اخوت از من مشورت کرده، جواب بی پرده خواسته بودند، جوابش این است که عمل دیوان بقول شیخ سعدی مثل سفر دریاست. بیم جان دارد و امید نان.

هو الحب فاسلم بالحشا ما الهوی سهل
فما اختاره مضنی بوله عقل

چون من خود از این کار خونخوار بسیار ضرب خورده و ضرب خورده بسیار دیده ام و از خونخواری این کار ترسیده ام، قبل از آن که شما بر این رأی ثابت و درین حلقه داخل شوید، دخالت شما را فی نفسه بی راه گریز و سپر بلا معتقد نبودم ولکن بعد از آن که در حلقه خودمان داخل و بخدمت دیوان دخیل و بکلی کافی و کفیل شدید؛ این اقاله و انکار و اعاده و استغفار شما را به هیچ وجه موافق صلاح و منتج خیر و فلاح نمیدانم.

نمی بایست از اول آشنائی
چوکردی چیست بی موجب جدائی
تو در آغاز یاری خویش دلیری
ولی بسیار یار زود سیری

ملاها در لباس اهل آخرتند و میرزاها با اساس اهل دنیا، کار شما بالفعل از آن لباس گذاشته است و اگر خدا نکرده با این اساس نگذرد، العیاذ بالله از آنجا رانده و از اینجا مانده خواهید بود. خسر الدنیا والاخره ذلک هوالخسران ان المبین. نه کار آخرت کردی نه دنیا.

هوس ناکی تا کی؟ عبث کاری تا چند؟ مرد مردانه باش، پای دوام و ثبات بیفشار، کار خود را بخدا بینداز، امر عقبی را از راه دنیا بساز. ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا برحمتک عذاب النار. شما که الحمدلله مثل حاجی ما نیستید که از جمع ضرتان عاجز شوید و پا سوخته عفاریت و عجایز باشید، یا از ناز و خشم و زهر چشمان بترسید و زود از پیش در روید.

عشق از اول سرکش و خونی بود
تا گریزد هر ه بیرونی بود

به شما چه؟ شما الحمدلله خودی و خودمانی و محرم و درونی هستید، چرا از زیر کار میگریزید؟

دیگر مصلحتی دیگر که از من کرده و مشتبه نبودن جواب را بقید قسم شرط نموده بودید، جوابش این است که اگر واقعا بسخن من بروید حالیا مصلحت وقت در آن میبینم که ملازمان سامی تن بقضا در داده و بند از گلوی همیان گشاده با کمال جلال وارد دارالخلافه شوید و هر که خواهد و هر چه خواهد بدهید. بچه های طهران را خودتان بهتر میشناسید بزر و سیم فرود آوند و لیس هذا اول قاروره کست فی الاسلام. اگر خواهید خست ملائی را در کسوت میرزاتی خرج دهید از پیش نمیرود و کار عیب میکند. با من بحث خواهی کرد که چرا در ترک اقاله چندان اطاله کردم و شما را بعد از وارستگی بر سر کار عاشقی آوردم.

برادر جان من: دوای درد شما امروز منحصر باستفراغ فاقع صفر است و ادرار بیضا و حمرا؛ هر که هست از بالا و پست باین رام خواهد شد و باین دام خواهد آمد.

هر که زر دید سر فرود آرد
ور ترازوی آهنین دوش است

چاپار آخری شما، حالا در اثنای تحریر نوشته رسید. کاغذ او را خواندم این فکری که کرده اید ان شاءالله خیر است. معلوم است حالا بر سر حرف من آمده اید و راه گریز و سپر بلا میخواهید، اگر چنن است آفرین بر شما، بسیار خوب جسته اید، بهتر از این اسبابی برای آنچه میخواهید گیر شما نمیآید؛ آسمان این جامه را بقد او دوخته است. خدا بیامرزد انوری را یک قطعه را خوب گفته است، خانه بی حافظگی خراب شود؛ یادم نیست البته شما در یاد دارید آخر یک بیتش زور است و ان شاءالله از ذهن نامحرمان دور است.

والسلام

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برادر جان: فقراتی که در عالم صدق و اخوت از من مشورت کرده، جواب بی پرده خواسته بودند، جوابش این است که عمل دیوان بقول شیخ سعدی مثل سفر دریاست. بیم جان دارد و امید نان.
هوش مصنوعی: برادر عزیز: کسانی که در مورد مسائل واقعی و برادرانه از من مشورت خواسته‌اند و به دنبال جواب صادقانه بوده‌اند، باید بدانند که جواب صریح من این است که کار کردن در دنیا مانند سفر در دریا است. این کار خطرات خودش را دارد، اما در عین حال امید به روزی و درآمد نیز وجود دارد.
هو الحب فاسلم بالحشا ما الهوی سهل
فما اختاره مضنی بوله عقل
هوش مصنوعی: عشق را بپذیر و در دل با آن بساز، زیرا عشق آسان نیست و کسی که آن را انتخاب کند، باید با دردها و نابسامانی‌هایش دست و پنجه نرم کند.
چون من خود از این کار خونخوار بسیار ضرب خورده و ضرب خورده بسیار دیده ام و از خونخواری این کار ترسیده ام، قبل از آن که شما بر این رأی ثابت و درین حلقه داخل شوید، دخالت شما را فی نفسه بی راه گریز و سپر بلا معتقد نبودم ولکن بعد از آن که در حلقه خودمان داخل و بخدمت دیوان دخیل و بکلی کافی و کفیل شدید؛ این اقاله و انکار و اعاده و استغفار شما را به هیچ وجه موافق صلاح و منتج خیر و فلاح نمیدانم.
هوش مصنوعی: من خود تجربه‌های تلخی از این کار خونین دارم و به شدت از آن ترسیده‌ام. قبل از اینکه شما به این تصمیم ثابت بپردازید و به این حلقه وارد شوید، تصور نمی‌کردم که دخالت شما راهی برای فرار باشد. اما حال که به این جمع ملحق شده و مسئولیت‌های لازم را پذیرفته‌اید، دیگر این انصراف و تغییر نظر شما را به هیچ وجه مناسب نمی‌دانم و به نفع شما و آینده‌تان نخواهد بود.
نمی بایست از اول آشنائی
چوکردی چیست بی موجب جدائی
هوش مصنوعی: نباید از همان ابتدا که آشنا شدی، برای دلایلی بی‌مورد به جدایی فکر کنی.
تو در آغاز یاری خویش دلیری
ولی بسیار یار زود سیری
هوش مصنوعی: تو در ابتدا پر از شجاعت و امید به یاری دیگران هستی، اما خیلی زود از کمک به آنها خسته و دلزده می‌شوی.
ملاها در لباس اهل آخرتند و میرزاها با اساس اهل دنیا، کار شما بالفعل از آن لباس گذاشته است و اگر خدا نکرده با این اساس نگذرد، العیاذ بالله از آنجا رانده و از اینجا مانده خواهید بود. خسر الدنیا والاخره ذلک هوالخسران ان المبین. نه کار آخرت کردی نه دنیا.
هوش مصنوعی: روحانیان به عنوان نمایندگان دین و آخرت ظاهر می‌شوند، در حالی که برخی دیگر بیشتر بر پایه و اهداف دنیوی فعالیت می‌کنند. در این میان، اگر کسی از این وضعیت تغییر کند و به درستی عمل نکند، ممکن است نه به هدف دنیوی و نه به هدف آخرتی برسد. در واقع، این وضعیت، از دست دادن بزرگ‌ترین فرصت‌ها و شکست در زندگی به شمار می‌آید. در نهایت، نه به مسائل دینی پرداخته و نه به جنبه‌های دنیوی توجه کرده است.
هوس ناکی تا کی؟ عبث کاری تا چند؟ مرد مردانه باش، پای دوام و ثبات بیفشار، کار خود را بخدا بینداز، امر عقبی را از راه دنیا بساز. ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا برحمتک عذاب النار. شما که الحمدلله مثل حاجی ما نیستید که از جمع ضرتان عاجز شوید و پا سوخته عفاریت و عجایز باشید، یا از ناز و خشم و زهر چشمان بترسید و زود از پیش در روید.
هوش مصنوعی: از هوس‌ها و تمایلات بی‌فایده دست بردارید و به خود بیا. با قدرت و اراده مقاومت کنید و به ثبات و استقامت مبتنی باشید. کارهایتان را به خدا واگذار کنید و زندگی دنیایی‌تان را منبعی برای ساختن آخرت کنید. از خداوند درخواست کنید که نعمت‌های خوب را در این دنیا و آخرت به ما عطا کند و ما را از عذاب آتش نجات دهد. شما که به لطف خدا مانند حاجی ما نیستید که نتواند به جمع زنان خود رسیدگی کند و از مشکلات آن‌ها رنج ببرد، یا بخاطر ترس از ناز و رفتار ناخوشایندشان، زود از کنارشان فرار کنید.
عشق از اول سرکش و خونی بود
تا گریزد هر ه بیرونی بود
هوش مصنوعی: عشق از همان ابتدا خالی از شور و نشاط نبوده و همچون رودی خروشان و پر از التهاب است، تا زمانی که هر طبعی که از او بیگانه باشد، از آن فرار کند.
به شما چه؟ شما الحمدلله خودی و خودمانی و محرم و درونی هستید، چرا از زیر کار میگریزید؟
هوش مصنوعی: شما که دوستانه و صمیمی هستید، چرا از انجام کارها فرار می‌کنید؟
دیگر مصلحتی دیگر که از من کرده و مشتبه نبودن جواب را بقید قسم شرط نموده بودید، جوابش این است که اگر واقعا بسخن من بروید حالیا مصلحت وقت در آن میبینم که ملازمان سامی تن بقضا در داده و بند از گلوی همیان گشاده با کمال جلال وارد دارالخلافه شوید و هر که خواهد و هر چه خواهد بدهید. بچه های طهران را خودتان بهتر میشناسید بزر و سیم فرود آوند و لیس هذا اول قاروره کست فی الاسلام. اگر خواهید خست ملائی را در کسوت میرزاتی خرج دهید از پیش نمیرود و کار عیب میکند. با من بحث خواهی کرد که چرا در ترک اقاله چندان اطاله کردم و شما را بعد از وارستگی بر سر کار عاشقی آوردم.
هوش مصنوعی: یکی دیگر از مسائلی که قبلاً بحث شده و غیرقابل ابهام است، این است که اگر به واقع به صحبت من توجه کنید، در حال حاضر تصمیم می‌گیرم که ملازمان شور و شوق را به قضا بسپارید و با کمال احترام و شکوه وارد پایتخت شوید و به هر کسی و هر چیزی که خواستید، بدهید. شما بچه‌های تهران را بهتر می‌شناسید و دیدن طلا و نقره در میان آنها تازه نیست. اگر می‌خواهید فردی را با لباس روحانی وارد کار کنید، این کار نه تنها مشکل‌ساز نیست بلکه می‌تواند کمکی باشد. شما ممکن است با من بحث کنید که چرا در ترک بعضی مسائل طولانی شدم و چرا شما را پس از اینکه آزاد شدید، به کار عشق رساندم.
برادر جان من: دوای درد شما امروز منحصر باستفراغ فاقع صفر است و ادرار بیضا و حمرا؛ هر که هست از بالا و پست باین رام خواهد شد و باین دام خواهد آمد.
هوش مصنوعی: برادر عزیزم، درمان درد شما در حال حاضر به استفراغ خالی و ادرار بی‌رنگ و قرمز وابسته است؛ هر کسی که باشد، از بالا و پایین به این جا خواهد آمد و در این دام گرفتار خواهد شد.
هر که زر دید سر فرود آرد
ور ترازوی آهنین دوش است
هوش مصنوعی: هر کسی که طلا ببیند، سرش را خم می‌کند و خضوع می‌کند، حتی اگر ترازوی او از آهن باشد و وزن سنگین‌تری داشته باشد.
چاپار آخری شما، حالا در اثنای تحریر نوشته رسید. کاغذ او را خواندم این فکری که کرده اید ان شاءالله خیر است. معلوم است حالا بر سر حرف من آمده اید و راه گریز و سپر بلا میخواهید، اگر چنن است آفرین بر شما، بسیار خوب جسته اید، بهتر از این اسبابی برای آنچه میخواهید گیر شما نمیآید؛ آسمان این جامه را بقد او دوخته است. خدا بیامرزد انوری را یک قطعه را خوب گفته است، خانه بی حافظگی خراب شود؛ یادم نیست البته شما در یاد دارید آخر یک بیتش زور است و ان شاءالله از ذهن نامحرمان دور است.
هوش مصنوعی: پیام اخیر شما را خواندم و فکر می‌کنم که دست به کار خوبی زده‌اید. به نظر می‌رسد که اکنون به دنبال راهی برای فرار از وضعیت فعلی هستید. اگر این‌طور است، به شما تبریک می‌گویم که راهی مناسب یافته‌اید، زیرا به راحتی چیزی بهتر از این برای خواسته‌های شما پیدا نخواهید کرد. خداوند انوری را رحمت کند، او یک شعر خوب دارد که می‌گوید: اگر خانه‌ای بدون نگهبان باشد، خراب می‌شود؛ البته یادم نیست، ولی شما احتمالا به یاد دارید.