شمارهٔ ۳۹ - این نامة را قائم مقام از خراسان به وقایع نگار نوشته است
صبا بلطف بگو آن غزال رعنا را
که سر بکوه و بیابان تو داده ما را
جاده خراسان را شما پیش پای ما گذاشتید و حال می فرمائید پول پارسال هنوز نرسیده است، بلی، شما لطف کنید ان شاءالله تعالی ما را برحسب دلخواه باز آرید، پنج را پنج الف بگیرید. ما کجا این جا کجا؟ مرغ مسکین چه خبر داشت که گلزاری هست. الحمدلله کارهای این جا همه خوب است، مگر این که نقد و غله هیچ بهم نمیرسد؛ اگر اکراد بگذارند، در هرات و سرخس سیورسات فراوان هست، لاش و فرا، هم استدعای ساخلو کرده اند و تعهد نقد و غله میکنند، لکن هم حضرات کرد بد عادت کرده اند، هم کاغذهای شما بسیار دلنشین شده است، تا تقدیر چه باشد. این کاغذ آخری شما هم با آن که هیچ کس این طور گمان نمیبرددلنشین شد و فی الواقع از غرایب بود، اما حکم شد که در این باب اول ملک شما را ببیند. والسلام
شمارهٔ ۳۸ - کاغذی است که قائم مقام در فتح قوچان به وقایع نگار نوشته: مخدوم بنده، عالم الغیب خداست. نه شما، از کجا آوردی این علم را و چه شد که تا قصیده فتحنامه رسید، حاصل شد. فحمداله ثم حمداله. خواهش کرده بودید که هر وقت فتح قوچان شود، ابتدا کاغذ فتحنامه را بشما بنویسم؛ با آن اعجاز که دیدم و ایمان که آوردم، قدرت تخلف کجا بود؟ سمعنا و اطعنا بلی. بحمدالله فتح قوچان حاصل و ایلخانی، باردو داخل و فضل خدا شما بمقصود واصل شدید.شمارهٔ ۴۰ - نامة ای است که قائم مقام به محمدخان امیرنظام با احتشان از خراسان نوشته است: مخدوم مهربان: عسگرخان یاور از معسکر نصرت اثر روانه است، از جحفل طیش بمحفل عیش مأمور شده در ظل حراست شاهنشاه و ولیعهد روح العالمین فداهما، امر خیر او در گردش عید سعیدباید بگذرد تا باز بوقت بهار، طبل مراجعت ساز کند و بعون الله تعالی صید افکن و شکار انداز گردد.
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا بلطف بگو آن غزال رعنا را
که سر بکوه و بیابان تو داده ما را
هوش مصنوعی: با سلام و احترام، لطفاً به آن معشوقه زیبا بگو که ما را به کوه و بیابان سپردهای و دلتنگی ما را احساس کند.
جاده خراسان را شما پیش پای ما گذاشتید و حال می فرمائید پول پارسال هنوز نرسیده است، بلی، شما لطف کنید ان شاءالله تعالی ما را برحسب دلخواه باز آرید، پنج را پنج الف بگیرید. ما کجا این جا کجا؟ مرغ مسکین چه خبر داشت که گلزاری هست. الحمدلله کارهای این جا همه خوب است، مگر این که نقد و غله هیچ بهم نمیرسد؛ اگر اکراد بگذارند، در هرات و سرخس سیورسات فراوان هست، لاش و فرا، هم استدعای ساخلو کرده اند و تعهد نقد و غله میکنند، لکن هم حضرات کرد بد عادت کرده اند، هم کاغذهای شما بسیار دلنشین شده است، تا تقدیر چه باشد. این کاغذ آخری شما هم با آن که هیچ کس این طور گمان نمیبرددلنشین شد و فی الواقع از غرایب بود، اما حکم شد که در این باب اول ملک شما را ببیند. والسلام
هوش مصنوعی: شما جاده خراسان را در اختیار ما قرار دادهاید و حالا میفرمایید که پول سال گذشته هنوز به دست شما نرسیده است. خوب، لطف کنید و ان شاءالله ما را مطابق دلخواه راهنمایی کنید. ما کجا و اینجا کجا؟ مرغ مسکین چه میدانست که گلزاری وجود دارد. الحمدلله، اوضاع اینجا خوب است، جز اینکه نقد و غله به هم نمیرسد. اگر اکراد اجازه بدهند، در هرات و سرخس سیورسات فراوانی وجود دارد؛ اینجا هم درخواست کمک کردهاند و تعهد به نقد و غله دارند. اما هم حضرات کرد عادت کردهاند، هم نامههای شما بسیار دلنشین بوده است و حالا باید دید تقدیر چه میشود. این نامه آخر شما هم با اینکه هیچکس گمان نمیکرد، دلنشین شده و واقعاً عجیب بود، ولی مقرر شد که اول ملک شما را بررسی کند. با احترام.