گنجور

شمارهٔ ۳۳ - خطاب به میرزا صادق

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

ذرهم و مایقولون. شمسات، ما با همسات آنها چه طور است؟

انما العاقل من الجم فاه بلجام بگذارند خاموش باشم بهتر است.

بیم آن داریم کز بس نیشمان بر دل زنند
تنگمان آرند و نطق بسته مان را وا کنند

مسطورات شما کلا مفرح روح است و بشارت فتوح، روح و ریحان و جنه نعیم، لاشک اگر بر وفق علم شما در این مملکت عمل شود، کارها بر حسب مراد خواهد بود، ولیکن غافلید که فراهم کردن اسباب چه قدرها مرارت دارد، خصوصا طاعون پارسال و سفر دو سال نوکر و رعیت، آذربایجان را ضرب کامل زده و قحط و غلای خراسان ملتزمین و رکاب والا را از بضاعت انداخته. حالا که اول بهار است ملبوس و مواجب و چادر و اسقاط دواب باید داد یا جواب. راست بفرمائید ببینم کدام یکی از این دو تا را میدهید؟

هما خطتا اما اسار و ذمه و اما دم و الموت بالحرا جدره.

این چند سطر به خط رمز بوده

شمارهٔ ۳۲ - این نامه را معلوم نیست قائم مقام به کی نوشته و به خط رمز بوده است: حسب الامر حضرت ولی عهد روحی فداه، چند فقره بملک نوشته ام باید جوابش با صواب از شما برسد و طول نکشد که بسیار انتظار دارند. خدمتی مخصوص است که بعد از فضل خدا از شما می خواهند.شمارهٔ ۳۴ - نامه ای از قائم مقام به وقایع نگار: حضرت ولیعهد روحی فداه می فرماید: ذوالفقار علی ع در نیام و زبان وقایع نگار در کام نشاید، چه واقع شده که دو بار است غلام شاه و چاپار ایلچی آمده و رفته، حکایت احضار ما در میان آمده و از جانب وقایع نگار هیچ واقعه نگاشته نشده، نمی دانیم این تقصیر از میرزا مهدی است که ناخوش بوده و خبر نشده، یا خوش بوده و خبر نکرده، یا خدا نخواسته وجود شریف را نقاهتی عارض بوده، یا رفت و آمد خدمت بندگان خداوندگار را کمتر فرموده اید؟ اگر این طور اسباب و علل نمیبود چگونه امکان داشت که هزار محاسن و قبایح در باب ترک و فعل این سفر انشا و انشاد نفرموده باشند. چنانکه مکرر می فرموده اید و می دیده ایم و معتاد بوده ایم و اکنون که خلاف مشاهده میشود، مستبعد میداریم و مستعجب می دانیم و از روی کمال استعجاب این صفحه کاغذ با این خط جلی تسوید مییابد وآخر اولاهام که در خاطرها خلجانی دارد این است که خامة سرکار هم مثل خامة و صاف صریح و صابونی و صاف حتی متی اجری بلااجر گفته باشد. قلم اینجا رسید و سربشکست.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
هوش مصنوعی: زاهد ظاهرپرست از درون ما خبر ندارد و هر چیزی که درباره ما بگوید، جایی برای ناراحتی یا مخالفت نیست.
ذرهم و مایقولون. شمسات، ما با همسات آنها چه طور است؟
هوش مصنوعی: ذرهم و مایقولون. شمسات، ما با همسایگانشان چه طور هستیم؟
انما العاقل من الجم فاه بلجام بگذارند خاموش باشم بهتر است.
هوش مصنوعی: تنها فرد عاقل کسی است که از او کنترل کرده و او را ساکت نگه دارند. بهتر است در سکوت بمانم.
بیم آن داریم کز بس نیشمان بر دل زنند
تنگمان آرند و نطق بسته مان را وا کنند
هوش مصنوعی: نگران هستیم که به خاطر بی‌رحمی‌های دیگران، گرفتار مشکلاتی شویم و وقتی در این وضعیت قرار گرفتیم، حرف‌هایمان به زبان نیاید و نتوانیم آنچه در دل داریم را بیان کنیم.
مسطورات شما کلا مفرح روح است و بشارت فتوح، روح و ریحان و جنه نعیم، لاشک اگر بر وفق علم شما در این مملکت عمل شود، کارها بر حسب مراد خواهد بود، ولیکن غافلید که فراهم کردن اسباب چه قدرها مرارت دارد، خصوصا طاعون پارسال و سفر دو سال نوکر و رعیت، آذربایجان را ضرب کامل زده و قحط و غلای خراسان ملتزمین و رکاب والا را از بضاعت انداخته. حالا که اول بهار است ملبوس و مواجب و چادر و اسقاط دواب باید داد یا جواب. راست بفرمائید ببینم کدام یکی از این دو تا را میدهید؟
هوش مصنوعی: نگارش‌های شما به طور کلی روح‌افزا و مژده‌بخش هستند و نویدبخش پیروزی و خوشبختی. اگر در این کشور بر اساس دانش شما عمل شود، امور به خوبی پیش خواهد رفت. اما غافلید که تهیه مقدمات چقدر دشوار است، به‌ویژه با توجه به اپیدمی سال گذشته و سفر دو ساله کارگران و رعایا، که به شدت به آذربایجان آسیب زده و قحطی و کمبود مایحتاج در خراسان، بی‌نهایت فشار آورده است. حالا که بهار آغاز شده، باید لباس و حقوق و مایحتاج ضروری را تأمین کرد یا پاسخگو بود. صادقانه بگویید، کدام یک از این موارد را ارائه خواهید داد؟
هما خطتا اما اسار و ذمه و اما دم و الموت بالحرا جدره.
هوش مصنوعی: هما خطتا اما اسار و ذمه و اما دم و الموت بالحرا جدره. این جمله به معنای آن است که ما با دو خطا روبرو هستیم؛ یکی مربوط به روابط و تعهدات و دیگری درباره زندگی و مرگ. به عبارت دیگر، این جمله اشاره به پیچیدگی‌ها و انتخاب‌های دشوار در زندگی دارد که ممکن است تبعات سنگینی داشته باشد.