گنجور

شمارهٔ ۲۷ - معلوم نیست به کی نبشته

رقیمه کریمه بود، یا قصیده فریده، یا کاروان شکر از مصر بتبریز آمد، حاشا و کلا؛ با کاروان مصری چندین شکر نباشد.

به سر تو که توانگر شود از مشک و شکر
هر که را با سر کلک تو سر و کار بود

مثل بنده که بالفعل، شکر اینجا به، من و مشک بخروار بود. نمیدانم از مدح عرض کنم یا مادح یا ممدوح؟ اما جناب مادح طیب الله فاه و جعلنی الله فداه معجز روزگار است و کمال قدرت آفریدگار:

چنانش آفریده که خود خواسته
به فرش جهان را بیاراسته
اختر از چرخ بزیر آرد و پا شد بورق
گوهر از کلک بسلک آرد و ریزد بکنار

و کان تحت لسانه هاروت ینفث سحرا، و کان حشو بیانه ذهبا و عطرا.

اما مدح نعم ما قال الحجازی:
خط کاجنحه الوایس اغتدی
لحسوده کبراثن آلاساد
معنی تسلسل کالعقود و انه

رمل مثمن را از حمل مسمن خوشگوارتر فرموده بودند، بحری سالم و وافی، مصون از لغزش های زحاقی، صحیح الارکان، سلیم الاجزاء، تام الضرب و العروض، متوافق الصدور و الابتداء.

لذوی العقود سلاسل الاقیاد
عاجزم از صفات آن عاجز
مگر یک دلیری کنم قرینه شرک.
قل لو اجتمعت الجن و الانس.

آمدیم بر ممدوح، کانی بالاقرع والناس مجتمعون حوله و مستمعون قوله و هو ایده الله فی الدارین یضحک و یمیل و یقصیر و یستطیل امان است، بعد از این گمان این مرد را نمی تواند کشید.

والسلام

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رقیمه کریمه بود، یا قصیده فریده، یا کاروان شکر از مصر بتبریز آمد، حاشا و کلا؛ با کاروان مصری چندین شکر نباشد.
هوش مصنوعی: رقیمه کریمه یا قصیده‌ای زیبا و دلنشین است. همچنین، کاروانی از شکر که از مصر به تبریز آمده است، بسیار جذاب و دلپذیر به نظر می‌رسد. این شکر هیچ‌گاه نمی‌تواند بدون همراهی کاروان مصری باشد.
به سر تو که توانگر شود از مشک و شکر
هر که را با سر کلک تو سر و کار بود
هوش مصنوعی: هر کس که به تو که خودت خوش‌سر و زبان هستی، ارتباط داشته باشد، از زیبایی و شیرینی تو بهره‌مند می‌شود و غرق در خوشی‌ها می‌گردد.
مثل بنده که بالفعل، شکر اینجا به، من و مشک بخروار بود. نمیدانم از مدح عرض کنم یا مادح یا ممدوح؟ اما جناب مادح طیب الله فاه و جعلنی الله فداه معجز روزگار است و کمال قدرت آفریدگار:
هوش مصنوعی: مثل من، شکر اینجا برای من و مشک بسیار خوشایند بود. نمی‌دانم باید درباره چه چیزی صحبت کنم؛ آیا به ستایش بپردازم یا از ستایشگر یا ستایش‌شده بگویم؟ اما واقعا باید بگویم که آن شخصیت، زبانش پر برکت باشد و خداوند مرا فدای او کند، یک معجزه از روزگار است و نشان‌دهنده کمال قدرت خداوند است.
چنانش آفریده که خود خواسته
به فرش جهان را بیاراسته
هوش مصنوعی: او به شکلی خلق شده که خود خواسته و دنیا را به زیبایی آراسته است.
اختر از چرخ بزیر آرد و پا شد بورق
گوهر از کلک بسلک آرد و ریزد بکنار
هوش مصنوعی: ستاره‌ای از آسمان پایین می‌آید و برگه‌ای پر از گوهر از قلمی زیبا می‌ریزد و به کنار می‌ریزند.
و کان تحت لسانه هاروت ینفث سحرا، و کان حشو بیانه ذهبا و عطرا.
هوش مصنوعی: زیر زبان هاروت سحری نهفته بود و کلامش پر از طلا و عطر بود.
اما مدح نعم ما قال الحجازی:
خط کاجنحه الوایس اغتدی
هوش مصنوعی: شاعر از زیبایی و لطافت خط نوشته‌ها سخن می‌گوید، به طوری که آن را به بال‌های پرنده‌ای تشبیه کرده است که در صبح هنگام به پرواز در می‌آید. این تصویر، نهایت دقت و ظرافت در نگارش را به نمایش می‌گذارد.
لحسوده کبراثن آلاساد
معنی تسلسل کالعقود و انه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برخی از امور یا مسائل به صورت زنجیروار در هم تنیده‌اند، مانند زنجیرهایی که به هم متصل هستند. همچنین به نوعی به ارتباط میان این مسائل اشاره دارد، که هر کدام بر دیگری تأثیر می‌گذارد و این ارتباطات به نوعی تبدیل به یک تسلسل می‌شوند.
رمل مثمن را از حمل مسمن خوشگوارتر فرموده بودند، بحری سالم و وافی، مصون از لغزش های زحاقی، صحیح الارکان، سلیم الاجزاء، تام الضرب و العروض، متوافق الصدور و الابتداء.
هوش مصنوعی: رمل مثمن را از نوعی شاداب و دل‌چسب‌تر توصیف کرده‌اند که دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است. این شعر به‌گونه‌ای سروده شده که درست و سالم است، بدون نواقص، با ضرب و عروضی هماهنگ و متوازن. همه اجزای آن به خوبی با یکدیگر سازگارند و در آغاز و پایان نیز انسجام دارد.
لذوی العقود سلاسل الاقیاد
عاجزم از صفات آن عاجز
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر اشاره به این دارد که زنجیرها و بندهایی که بر گردن انسان‌هاست، نمادی از عشق و محبت است. او احساس می‌کند که در بیان ویژگی‌های این عشق، ناتوان و عاجز است. به عبارت دیگر، عشق و وابستگی به حدی عمیق و پیچیده‌اند که نمی‌توان به راحتی آن‌ها را توصیف کرد.
مگر یک دلیری کنم قرینه شرک.
قل لو اجتمعت الجن و الانس.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که من با شجاعت، چیزی را به عنوان مثال در برابر شرک قرار دهم؟ بگو اگر جن و انس جمع شوند.
آمدیم بر ممدوح، کانی بالاقرع والناس مجتمعون حوله و مستمعون قوله و هو ایده الله فی الدارین یضحک و یمیل و یقصیر و یستطیل امان است، بعد از این گمان این مرد را نمی تواند کشید.
هوش مصنوعی: به ما نزدیک شدیم به ممدوح، که همچون گلی زیبا در جایی قرار دارد و مردم دور او جمع شده‌اند و به گفتارش گوش می‌دهند. او نشان‌دهنده قدرت خداوند در دنیا است و در حال خندیدن و شادی کردن است، گاهی هم به جلو می‌رود و گاهی به عقب. اما بعد از این وضعیت، دیگر نمی‌توانم به چنین تصوری درباره این مرد ادامه دهم.