بخش ۲
جلایر در سواری اوستاد است
به اسب اندازی از رستم زیاد است
جرید افکن، تقلا زن، سواری است
تفنگ اندازی، و نیزه گذاری است
به پیش روی قیقاج و چپ و راست
زند گوئی به هر جائی دلش خواست
پیاده گشته خفته رو به بالا
به عون حضرت باری تعالی
به چنگی لوله، بر چخماق چنگی
قراول رفته، در پشت تفنگی
تفنگ آورده پهلوی بناگوش
که باشد جانب بالای سر، روش
نشان کرده کلاه یک قراگوز
که پشمش بد بسان پوست مرغوز
حلول اندر نشانه کرده گولی
مثال مذهب شیخ حلولی
سه باج اُقلو گرو از منشی نجد
ببرد و عالمی آورد در وجد
سواری نیزه دار از ایل گوران
ز نزدیکا سلیمان خان نه دوران
به میدان جلایر آمد آن روز
که گردد بر جلایر بل که فیروز
کهر جان هم چو آهو در دو آمد
جریدی ازجلایر پرتو آمد
به گوران خورد و گوران بر زمین خورد
معلق از جرید اولین خورد
کهر جان اسم خاص اسب بنده است
که خود از کُرّگی دل چسب بنده است
یکی اسب و دگر منقار قوشم
که شیهش مثل شهنازست به گوشم
صراحی گردن و خوش چشم و سرسخت
قلم باریک و سم گرد و کفل تخت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جلایر در سواری اوستاد است
به اسب اندازی از رستم زیاد است
هوش مصنوعی: جلایر در سواری مهارت زیادی دارد و میتوان گفت که در سوارکاری از رستم نیز برتر است.
جرید افکن، تقلا زن، سواری است
تفنگ اندازی، و نیزه گذاری است
هوش مصنوعی: سوارکار رزمندهای است که در میدان جنگ به چپ و راست میزند و با تمام توان تلاش میکند. او هم با تیر و تفنگ به دشمن حمله میکند و هم با نیزه آماده نبرد است.
به پیش روی قیقاج و چپ و راست
زند گوئی به هر جائی دلش خواست
هوش مصنوعی: او به سمت جلو حرکت میکند و به چپ و راست میزند، گویی که دلش میخواهد به هر جایی برود.
پیاده گشته خفته رو به بالا
به عون حضرت باری تعالی
هوش مصنوعی: کسی که در حال استراحت به حالت درازکش به سمت آسمان خوابیده و در این حالت به یاری خداوند متعال امید دارد.
به چنگی لوله، بر چخماق چنگی
قراول رفته، در پشت تفنگی
هوش مصنوعی: در این بیت، تصویری از شخصی به دست داده شده که در حال آمادهسازی برای جنگ یا دفاع است. او لوله تفنگ را به سمت چخماق میگیرد تا آن را به کار بیندازد و در حالت آمادهباش، به مراقبت و پاسداری میپردازد. این توصیف نشاندهنده حالتی از تمرکز و آمادگی برای اقدام است.
تفنگ آورده پهلوی بناگوش
که باشد جانب بالای سر، روش
هوش مصنوعی: تفنگ را به سمت کنار گوشم گرفتهام، تا در سمت بالا به هدف بزنم.
نشان کرده کلاه یک قراگوز
که پشمش بد بسان پوست مرغوز
هوش مصنوعی: یک قراگوز (عروسک) کلاهی به سر دارد که ظاهر آن چندان زیبا نیست و به نوعی شبیه به پوست مرغ میماند. این تصویر به نوعی به وضعیت و ظاهر نامناسب و زشت آن اشاره دارد.
حلول اندر نشانه کرده گولی
مثال مذهب شیخ حلولی
هوش مصنوعی: در نشانهای که یادآور زیبایی است، گل نمایان شده که به نوعی نماد عقاید شیخ حلولی است.
سه باج اُقلو گرو از منشی نجد
ببرد و عالمی آورد در وجد
هوش مصنوعی: سه پرداختی به شخصی به نام اُقلو بهدست منشی نجد داده شد و این کار باعث شد که جهانی از شادی و نشاط به دست آورد.
سواری نیزه دار از ایل گوران
ز نزدیکا سلیمان خان نه دوران
هوش مصنوعی: سوار نیزهداری از قوم گوران به نزد سلیمان خان آمده است، نه در این دوره.
به میدان جلایر آمد آن روز
که گردد بر جلایر بل که فیروز
هوش مصنوعی: در روزی که سرنوشت و پیروزی برای جلایر رقم میخورد، او به میدان آمد.
کهر جان هم چو آهو در دو آمد
جریدی ازجلایر پرتو آمد
هوش مصنوعی: دل سرشار از نشاط من مانند آهو در دشت بهسرعت در حال دویدن است و از زیبایی و درخشندگی اطرافش بینهایت شگفتزده شده است.
به گوران خورد و گوران بر زمین خورد
معلق از جرید اولین خورد
هوش مصنوعی: مردم در گور به خواب رفتند و گور به زمین افتاد. در این میان، نخستین موجودی که به آنجا رسید، با چالاکی فرود آمد.
کهر جان اسم خاص اسب بنده است
که خود از کُرّگی دل چسب بنده است
هوش مصنوعی: کهر جان نام مخصوص اسبی است که به خاطر وفاداری و محبتش به من، به او علاقهمندم.
یکی اسب و دگر منقار قوشم
که شیهش مثل شهنازست به گوشم
هوش مصنوعی: یک اسب دارم و دیگری هم منقار قوشی، که صدای شیههاش مانند صدای اسب مشهور شهناز به گوشم میرسد.
صراحی گردن و خوش چشم و سرسخت
قلم باریک و سم گرد و کفل تخت
هوش مصنوعی: زن زیبا و خوشاندام با گردنی بلند و چشمان دلربا، دارای ظاهری جذاب و خوشفرم است. او با ویژگیهای منحصر به فردش، توجهها را جلب میکند و دارای قوام و استحکام خاصی در حرکاتش است.