برگردان به زبان ساده
چنین گوید غلام تو جلایر
که من رفتم ز شَرّا تا ملایر
هوش مصنوعی: غلام تو، جلایر، میگوید که من از جایی که نامناسب بود، به ملایر رفتم.
بدیدم جملگی شهزادگان را
همه سرو سهی آزادگان را
هوش مصنوعی: من تمامی شاهزادگان را دیدم و همچنین سروهای زیبا و آزادان را.
ندیدم مثل شهزاده محمد
که یزدان حافظش بادا ز هر بد
هوش مصنوعی: نمیشناسم کسی مثل شهزاده محمد که خداوند همیشه او را از هر گونه بدی محافظت کند.
به نستعلیق مثل میرعماد است
شکسته خطش از درویش یاد است
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ماهرانه بودن خط نستعلیق اشاره دارد و آن را با مهارتهای میرعماد مقایسه میکند. همچنین به یادگارهایی که از یک درویش در خط شکسته باقی مانده نیز اشاره میکند، نشاندهنده هنر و ذوق خاصی است که در این نوع خوشنویسی وجود دارد.
به نقاشی بود مانند مانی
ندارد در هنرها هیچ ثانی
هوش مصنوعی: این بیت به کیفیت و فنون نقاشی اشاره میکند و بیان میکند که نقاشی مانند مانی (نقاش معروف) بینظیر است و در هیچ یک از هنرها نمیتوان به خلاقیت و مهارت او رسید.
مهندس باشد و سرباز و جنگی
زبانها داند از لفظ فرنگی
هوش مصنوعی: کسی که مهارتهای فنی و نظامی دارد و به زبانهای مختلفی از جمله زبانهای خارجی آشناست.
تن و توشش، تن و توش تهمتن
دل و دستش بود دارا و بهمن
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به ویژگیهای برجسته و توانمندیهای افرادی دارد که به نوعی قدرت و عظمت خاصی را نمایان میکنند. "تن و توش" به قدرت بدنی و استقامت شخص اشاره دارد و "دل و دست" نماد تواناییهای روحی و عملی او هستند. در مجموع، این جمله به تمایز میان ویژگیهای ظاهری و باطنی فرد اشاره میکند و نشان میدهد که یک شخص قوی میتواند هم دارای قدرت فیزیکی باشد و هم از نظر روحی و عاطفی قوی و کارآمد باشد.
نه مثلش عالم علم و ادب هست
نه منشی مثل او اندر عرب هست
هوش مصنوعی: نه کسی در علم و ادب به پای او میرسد و نه کسی در زبانآوری مانند او در میان عربها وجود دارد.
نه رستم مثل او شیرین سوارست
نه نیرم هم چو او در کارزارست
هوش مصنوعی: هیچ کسی مانند او در میدان نبرد چالاک و شیرینکار نیست و نه کسی به اندازه او در جنگ و مبارزه مهارت دارد.
نه یک تیرش خطا آید به آماج
نه بر خاک افتد اندر وقت قیقاج
هوش مصنوعی: هرگز نشانهاش به هدف نخواهد خورد و در زمان پرتاب هم به زمین نمیافتد.
جریدش صاعقهای پر زور و تند است
که مثل توپ هفتاد و دو پوند است
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که جریده (چوب یا سرنیزه) به قدری قدرتمند و تند است که همانند یک توپ سنگین و بزرگ عمل میکند. در واقع، منظور از این توصیف، شدت و قدرت جریده است که به شکل خاصی با توپی سنگین مقایسه شده است.
جلایر زان جرید بسیار خَورده
ز خون روی زمین را لعل کرده
هوش مصنوعی: جلایر با خونهایی که بر زمین ریخته شده، آن را مانند لعل (سنگ قیمتی) زیبا کرده است.
پر از خون چکمهها از پا کشیده
تفقدها از آن شهزاده دیده
هوش مصنوعی: چکمهها خونی شدهاند و حالا به پا ندارند، این وضعیت نتیجهی لطف و محبت آن شاهزاده است که دیده شده است.
بروجرد و نهاوند و ملایر
همه جا بوده در خدمت، جلایر
هوش مصنوعی: بروجرد، نهاوند و ملایر همیشه در خدمت جلایر بودهاند.
پلوهای بروجرد و نهاوند
یخ و مشک و گلاب و شربت قند
هوش مصنوعی: پلوهای خوشمزه و معطر بروجرد و نهاوند که با یخ، مشک، گلاب و شربت قند تهیه شدهاند.
خورشهای ترش مازندرانی
کباب و قلیه و ساک و بورانی
هوش مصنوعی: خوراکهای ترش در مازندران شامل کباب، قلیه، ساک و بورانی میشود.
قطاب و قرص و نقل و آبدندان
نزاکت های نغز باب دندان
هوش مصنوعی: در این جمله، به زیبایی و لطافت برخی از خوراکیها و دسرها اشاره شده است. این خوراکیها مانند قطاب، قرص و نقل، حس شادابی و خوشمزگی را به ذهن میآورند و نشاندهنده جوانهزنی فرهنگ و آداب مهمانیها و دید و بازدیدها هستند، به ویژه در ارتباط با دندانها که معمولاً در فرهنگهای مختلف به عنوان معیاری برای زیبایی و جذابیت مطرح میشود. بهطور کلی، این واژهها نمایانگر لطافت و زیبایی در خوراکیها و آداب اجتماعیاند.
مرباهای بالنگ و به و سیب
گرفته از گلاب و قند ترکیب
هوش مصنوعی: مرباهایی که از میوههای بالنگ، به و سیب درست شده و با گلاب و قند ترکیب شدهاند.
همه از دولت شهزاده دیده
به کام دل چمنها را چریده
هوش مصنوعی: همه از لطف و نعمت شاهزاده بهرهمند شدهاند و از زیباییهای باغها لذت میبرند.
جلایر نوکر اخلاص کیش است
به خدمت از همه خدام پیش است
هوش مصنوعی: جلایر، که از پیروان وفادار و مخلص است، در خدمت به دیگران از همه آمادهتر و پیشتازتر است.
شب و روز در حضور شاهزاده
کمر بسته، به خدمت ایستاده
هوش مصنوعی: همیشه آماده و در خدمت شاهزاده هستم و به طور مداوم در حال انجام وظیفه و خدمتگزاری هستم.
شکار کبک و آهو روز رفته
کشیک چی بوده شب را هم نخفته
هوش مصنوعی: شکارچی که در روز به دنبال کبک و آهو بوده، برای شب هم بیدار مانده و از کمین حریفان غافل نشده است.
به هر جا بوده نهر غرقگاهی
بلا گردان شده بهر سپاهی
هوش مصنوعی: در هر مکانی که رودخانهای وجود داشته، نشانهای از بلا و مشکل برای گروهی از سربازان به وجود آمده است.
به جوی افتاده و از جون گذشته
چو گیو از لُجّهٔ جیحون گذشته
هوش مصنوعی: شخصی در شرایط سخت و بحرانی قرار دارد و به اندازهای خسته و ناتوان شده که مانند قهرمانانی است که با تمام وجود از موانع دشوار عبور کردهاند.
زمستانش گل و لای و لجنها
به جای خز و سنجاب و کجنها
هوش مصنوعی: زمستان برای او با گل و لجن و آشفتگی همراه است، به جای زیباییهای معمولی مثل خز و سنجاب.
چقر کوبان به هر سو اسب رانده
معلق خورده زیر برف مانده
هوش مصنوعی: اسبها به سرعت و به هر سو در حال حرکت هستند و در میان برفها گم شدهاند.
ملکزاده از آن اوضاع و اطوار
تعجب کرده و خندیده بسیار
هوش مصنوعی: شاهزاده از رفتارها و وضعیتهای موجود شگفتزده شده و به شدت به خنده افتاده است.
جلایر جان دهد در راه آقا
چه پروا دارد از سرما و گرما!
هوش مصنوعی: جلایَر، جانش را در راه آقا فدای او میکند و از سرما و گرما ترسی ندارد!
همان وقتی که اندر جورقان بود
به خدمت روز و شب بسته میان بود
هوش مصنوعی: در زمانی که در شهر جورقان بود، به طور دائم و بیوقفه به خدمت مشغول بود.
سه الف از مال مردم اخذ کرده
به شهزاده همهش را عرض کرده
هوش مصنوعی: سه فرد که از دارایی مردم برداشتهاند، همه آنچه را که جمع کردهاند، به پادشاه گزارش دادهاند.
سپرده جمله بر صندوق خانه
گرفته قبض تحویل از خزانه
هوش مصنوعی: تمام اموال و داراییها را در صندوق خانه گذاشته و رسید دریافت کردهام.
قلمرو را جلایر در کف آورد
نه پنداری که سعی آصف آورد
هوش مصنوعی: جلایر قدرتی را در اختیار گرفت که نباید فکر کنی این کار به خاطر تلاش آصف بود.
نفاق اندر میان شهر انداخت
کلانتر را به بند قهر انداخت
هوش مصنوعی: ناامنی و دوگانگی در جامعه باعث شد که رئیس یا کلانتر گرفتار خشم و عذاب شود.
کلانتر نیمه شب از شهر بگریخت
اساس دولت طهماسبی ریخت
هوش مصنوعی: در نیمه شب، کلانتر به سرعت از شهر فرار کرد و این فرار باعث فروپاشی بنیاد حکومت طهماسبی شد.
جلایر در تفتن نابلد نیست
تفتن پارهای اوقات بد نیست
هوش مصنوعی: آتش زدن و سوزاندن به خودی خود کار بدی نیست، اما در برخی مواقع و در شرایط خاص میتواند مفید و ضروری باشد.
متاع رایجِ اینجا نفاق است
نه آذربایجان، اینجا عراق است
هوش مصنوعی: کالا و مایهٔ ارزندهای که در اینجا وجود دارد، نفاق و دوگانگی است و نه چیزهای دیگر، اینجا به نوعی شبیه عراق است.
جلایر، زاده طهماس خان است
نشیمن کرده اندر اصفهان است
هوش مصنوعی: جلایر، فرزند طهماس خان است و در اصفهان سکونت دارد.
هنرها در جوانی کسب کرده
بسی مشق تفنگ و اسب کرده
هوش مصنوعی: در دوران جوانی، بسیاری از هنرها را آموخته و تمرینهای زیادی در زمینه تیراندازی و سوارکاری انجام دادهام.
سفرها کرده در دریا و خشکی
نشسته روی اسب و توی کشتی
هوش مصنوعی: او ماجراهای زیادی را در دریا و خشکی پشت سر گذاشته و تجربههای گوناگونی را از سوارکاری و سفرهای دریایی به دست آورده است.
نکرده یاد اقوام خراسان
ز کف مال پدر را داده آسان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فرد به یاد اقوام و خویشاوندان خراسان نیست و به راحتی اموال پدرش را صرف میکند.
ز مادر چند پاره سنگ مانده
که چون از زندگی دلتنگ مانده
هوش مصنوعی: از مادرم تنها چند تکه سنگ باقی مانده که نشاندهندهی ناراحتی و ناامیدی من از زندگی است.
به نازل قیمتی بیع و شرا شد
همه خرج و خوراک بچهها شد
هوش مصنوعی: همه ی هزینهها و خریدهای مربوط به زندگی و تأمین نیازهای بچهها به خاطر کاهش قیمتها و فروش و خریدهای کم، صرف شده است.
کنون دیگر نماند از مال دنیا
به دست او مگر یک جفت و یک تا
هوش مصنوعی: اکنون چیزی از داراییهای دنیوی برای او نمانده جز یک جفت و یک تکه.
بلی! خالی نباشد از کمالی
که گاهی عرضه دارد حسب حالی
هوش مصنوعی: بله! هرگز نباید از ویژگیهای خوب و کمالات خالی باشد، زیرا در شرایط گوناگون ممکن است مواردی را نشان دهد که نشاندهنده ظرفیتها و تواناییهای آن است.
جلایر دیده در طی رسایل
فتاوی مجتهدها در مسایل
هوش مصنوعی: در دل چشمها، روشنایی و فهم ما از نوشتهها و نظریات فقهی مجتهدین در مسائل مختلف وجود دارد.
تمامی حیلههای شرع داند
به دعوی و دَرَکها درنماند
هوش مصنوعی: تمامی ترفندهای قانون را میشناسد و به درک مسائل دچار مشکل نمیشود.
به هر مجلس که آید بی توقف
کند در علمها دخل و تصرف
هوش مصنوعی: هر بار که به مجلسی وارد میشود، بدون وقفه به بررسی و تغییر در دانشها میپردازد.
به استنجا و حیض و استحاضه
کنند از وی زن و مرد استفاضه
هوش مصنوعی: زن و مرد از او درباره مسائل مربوط به طهارت و پاکی استفاده میبرند.
جلایر کاتب مطلبنگاری است
محرر کهنهٔ سررشتهداری است
هوش مصنوعی: جلایر یک نویسنده است که به ثبت و نگارش مطالب میپردازد و او تجربه و دانشی عمیق در این کار دارد.
شب مهتاب کاغذها نویسد
غلط هر جا شود فیالفور لیسد
هوش مصنوعی: در شب مهتاب، کاغذها به اشتباه مینویسند و هر کجا که بروند، به سرعت تصحیح میشوند.
قلم بر دست و عینک بر دماغش
رقم بر روی زانو بی چراغش
هوش مصنوعی: او قلمی در دست دارد و عینکی بر روی بینیاش، مشغول نوشتن بر روی زانویش است بدون اینکه نوری برای روشنایی داشته باشد.
قُراقِر در شکم از شدت جوع
به سر سودای نظم امر مرجوع
هوش مصنوعی: در شکم قراقِر به خاطر گرسنگی شدید، به فکر سامان دادن امور از دست رفته است.
شب دیجان بدین سان روز کرده
خَیو بر ریش پالان دوز کرده
هوش مصنوعی: شب مانند دیوان، به این شکل روز را ساخته است، که بر ریش دوخت و دوز پالان نمازی میزند.
چو پیدا شد به مشرق روشنائی
بخورده شیر گوسفندان دائی
هوش مصنوعی: وقتی که روشنایی در مشرق ظاهر شد، گویی شیر شیرینی از گوسفند دایی خورده شده است.
دعا بر دولت شهزاده کرده
هر آنچه بود و نیست آماده کرده
هوش مصنوعی: دعای خوب برای خوشبختی و موفقیت شاهزاده کرده و هر آنچه که لازم است را فراهم کردهاند.