شمارهٔ ۴۳
آه از آن دم که رفت لابد و ناچار،
رو، به ره ایروان سواره قاجار
یار من از من جدا شد آن دم و گشتم،
یار به اندوه، و رنج و غصه تیمار
شمارهٔ ۴۲ - در سال شکست چوپان اوغلی گفته و بر روی توپ هایی که از لشکر عثمانی گرفتند حک کردند: چون سال بر هزار و دو صد رفت و سی و هفتشمارهٔ ۴۴ - در مدح میرزا حسین ولد میرزا محمد علی اشکبوس گفته: آن چه از مژگان خون ریز حسین بر من گذشت
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه از آن دم که رفت لابد و ناچار،
رو، به ره ایروان سواره قاجار
هوش مصنوعی: آه از لحظهای که ناچار و به اجبار، به سمت ایروان سوار بر اسب، حرکت کرد.
یار من از من جدا شد آن دم و گشتم،
یار به اندوه، و رنج و غصه تیمار
هوش مصنوعی: دوست من در آن لحظه از من دور شد و من به محض جدا شدن او به اندوه و غم و رنج دچار شدم.

قائم مقام فراهانی