شمارهٔ ۴۱ - قطعهایست در مورد مربای سیب
من که پرورده طعم آبم
از چه با تهمت شهد نابم
نقطه ممتنع التقسیمم
مرکز دایره پشقابم
وحدت صرف و ببرهان شهود
رد هر مشرک و هر مرتابم
منم آن دخت که در حجله شاخ
شد فرو چیده به عیش اسبابم
بود در شاخ زمرد مهدم
بود در مهد زبرجد خوابم
دایه صنع همی سود به چهر
گه سفیدابم و گه سرخابم
غافل از گردش چرخ دولاب
که به طهران کشد از دولابم
پس به ناظر دهدم کز تن، پوست،
به در آرد بتر از قصابم
ناظرا کارد به پهلو مزنم
نه توئی رستم و من سهرابم
منم آن زائده خوان وزیر
که کنون مائده اصحابم
دست ها سجده به سویم آرند
به مثال که مگر محرابم
شمارهٔ ۴۰ - این نوع شعر را مضمن قبیح گویند و جز در هزل نیاید: سیدا دست و پا مزن که: بعوشمارهٔ ۴۲ - در سال شکست چوپان اوغلی گفته و بر روی توپ هایی که از لشکر عثمانی گرفتند حک کردند: چون سال بر هزار و دو صد رفت و سی و هفت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که پرورده طعم آبم
از چه با تهمت شهد نابم
هوش مصنوعی: من که طعم آب را چشیدهام، چرا به من تهمت میزنند که شهد ناب را مینوشم؟
نقطه ممتنع التقسیمم
مرکز دایره پشقابم
هوش مصنوعی: من نقطهای هستم که نمیتوان آن را تقسیم کرد و در واقع مرکز دایرهای هستم که به شکل پشقاب است.
وحدت صرف و ببرهان شهود
رد هر مشرک و هر مرتابم
هوش مصنوعی: در اینجا به این مفهوم اشاره شده است که با استناد به دلایل روشن و دیدن واقعیات، میتوان هر نوع کفر و تردیدی را رد کرد و به یگانگی و حقیقت دست یافت.
منم آن دخت که در حجله شاخ
شد فرو چیده به عیش اسبابم
هوش مصنوعی: من آن دختری هستم که در شب عروسیام به زیبایی و شادی درخشان هستم و همه چیز برای جشن و خوشیام آماده شده است.
بود در شاخ زمرد مهدم
بود در مهد زبرجد خوابم
هوش مصنوعی: در درختی از جنس زمرد، جایی برای خوابم وجود داشت و در بستر زبرجد، آرام میخوابیدم.
دایه صنع همی سود به چهر
گه سفیدابم و گه سرخابم
هوش مصنوعی: آفرینش به من کمک میکند، گاهی چهرهام روشن و گاهی به زیور سرخ درمیآید.
غافل از گردش چرخ دولاب
که به طهران کشد از دولابم
هوش مصنوعی: بیخبر از دورانی که چرخ زمان میچرخد و انسان را به سرنوشتی میکشاند که نمیتواند از آن فرار کند.
پس به ناظر دهدم کز تن، پوست،
به در آرد بتر از قصابم
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم به کسی که میبیند بگویم که از بدنم، پوستم را بیرون میآورد و این کار از دست قصاب هم بدتر است.
ناظرا کارد به پهلو مزنم
نه توئی رستم و من سهرابم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ناظر دور و برش اشاره میکند و میگوید که من هم نمیخواهم به تو آسیب بزنم. تو نه شخصیت قوی و مشهور رستم هستی و نه من سهراب که با هم در نبرد قرار بگیریم. به عبارت دیگر، او قصد ندارد به کسی آسیب بزند و نمیخواهد وارد درگیری شود؛ بلکه در حال بیان یک نوع تسلیم و آرامش است.
منم آن زائده خوان وزیر
که کنون مائده اصحابم
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که در کنار وزیران به عنوان زائده و همراه شناخته میشوم و اکنون پذیرایی و مائدهای برای یاران و دوستانم فراهم کردهام.
دست ها سجده به سویم آرند
به مثال که مگر محرابم
هوش مصنوعی: دستها به سمت من دراز میشوند و به سجده میافتند، گویی که من معبدم.

قائم مقام فراهانی