گنجور

شمارهٔ ۳ - در هجو و نکوهش آصف الدوله و سایر سرداران قشون پس از شکست و فرار از جنگ روس

بگریز به هنگام که هنگام گریزست
رو در پی جان باش که جان سخت عزیزست
جان است نه آن است که آسانش توان داد
بشناس که آسان چه و دشوار چه چیزست
آن آهوی رم دیده که در یک شب و یک روز
از رود ز کم آمده تا دیزج و دیزست
از رود ارس بگذر و بشتاب که اینک
روس است که دنبال تو برداشته ایزست
سختم عجب آید که ترا با صدو ده توپ
رکضت به ستیز آمد و نهضت به سه تیزست
بالله سپاهی که تواش پیش رو آئی
اسباب گریز است نه اصحاب ستیزست
نه دشمن روس است و نه در جنگ و جهاد ست
بل تازه عروس است و پی جمع جهیزست
ای خائن نان و نمک شاه و ولی عهد
حق نمک شاه و ولی عهد گریزست!
پر گرد و غبار از چه شود حیف بود حیف
آن سنبل مشکین که به گل غالیه بیزست
حاشا که توان آهن و پولاد بریدن
با دشنه مومین که نه تندست و نه تیزست
آن صلح به هم برزن و از جنگ به در زن
نه مرد نبردست زنی قحبه و هیزست
گوید که غلام در شاهنشهم اما
بالله نه غلام است اگر هست کنیزست
آن پر خور کم دو که به یک حمله ببلعد
هریا بس و رطبی که به هر سفره و میزست
بار و بنه را ریخته وز معرکه بگریخت
آن ظلم ببر بین که چه با عجز بریزست
برگشته به صد خواری و بی عاری و اینک
باز از پی اخذ طمع دانک و قفیزست
چون آن بچه کش... بدرد لوطی و فی الحال
باز از پی طعم مزه جوز و مویزست
در عز و غنا بین که به الف و به کرور است
در قدر و بها بین که نه فلس و نه پشیزست
آخر به من ای قوم بگوئید کز این مرد
چیزی که ولی عهد پسندیده چه چیزست؟
نه فارس میدان و نه گردونه سوارست
نه صاحب ادراک و نه عقل و نه تمیزست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگریز به هنگام که هنگام گریزست
رو در پی جان باش که جان سخت عزیزست
هوش مصنوعی: در زمان‌هایی که خطر و تهدید وجود دارد، باید از آن شرایط دوری کنی و به دنبال نجات خود باشی، زیرا جان انسان ارزشمند و با اهمیت است.
جان است نه آن است که آسانش توان داد
بشناس که آسان چه و دشوار چه چیزست
هوش مصنوعی: زندگی و وجود انسان فراتر از چیزهای ساده و پیش پا افتاده است. باید با دقت و درک عمیق به ماهیت واقعی آنچه آسان به نظر می‌رسد و آنچه دشوار است، توجه کنیم.
آن آهوی رم دیده که در یک شب و یک روز
از رود ز کم آمده تا دیزج و دیزست
هوش مصنوعی: آن آهوی وحشی که در طول یک شب و یک روز به گلستانی می‌رسد، از روان شدن از رودخانه تا مکانی به نام دیزج و دیزست عبور کرده است.
از رود ارس بگذر و بشتاب که اینک
روس است که دنبال تو برداشته ایزست
هوش مصنوعی: از رود ارس عبور کن و به سرعت برو، زیرا اکنون روس‌ها به دنبال تو آمده‌اند.
سختم عجب آید که ترا با صدو ده توپ
رکضت به ستیز آمد و نهضت به سه تیزست
هوش مصنوعی: عجب از این است که تو با صد و ده توپ، به میدان جنگ آمده‌ای و با سرعت و انگیزه به مبارزه می‌پردازی.
بالله سپاهی که تواش پیش رو آئی
اسباب گریز است نه اصحاب ستیزست
هوش مصنوعی: به خدا قسم، سپاهیتی که تو در مقابلش می‌آیی، باعث فرار می‌شود نه اینکه در میدان جنگ حاضر شوند و بجنگند.
نه دشمن روس است و نه در جنگ و جهاد ست
بل تازه عروس است و پی جمع جهیزست
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که نه روسیه دشمن ماست و نه در حال نبرد و درگیری است، بلکه وضعیت کنونی مثل یک دختر تازه عروسی است که در پی جمع‌آوری جهیزیه و زیبایی زندگی‌اش است. به نوعی نشان‌دهنده این است که شرایط فعلی بیشتر به آرامش و رونق اشاره دارد تا جنگ وConflict.
ای خائن نان و نمک شاه و ولی عهد
حق نمک شاه و ولی عهد گریزست!
هوش مصنوعی: ای خائن، تو که نان و نمک شاه و ولی‌عهد را خورده‌ای، حق تو این است که به آنها وفادار باشی و خیانت نکنید!
پر گرد و غبار از چه شود حیف بود حیف
آن سنبل مشکین که به گل غالیه بیزست
هوش مصنوعی: چرا باید چیزی بر اثر غبار و آلودگی نابود شود؟ واقعا خسارت است که آن سنبل خوشبو و زیبا در میان گل‌های بی‌کیفیت قرار بگیرد.
حاشا که توان آهن و پولاد بریدن
با دشنه مومین که نه تندست و نه تیزست
هوش مصنوعی: نمی‌توان با چاقوهای نرم و کم‌خاصیت، آهن و فولاد را برید.
آن صلح به هم برزن و از جنگ به در زن
نه مرد نبردست زنی قحبه و هیزست
هوش مصنوعی: در اینجا به این معنا اشاره شده که برای برقراری صلح، باید از درگیری و جنگ دوری کرد. فردی که در جنگ شرکت می‌کند، نه مرد واقعی است و نه می‌تواند به دنبال افتخار باشد. به نوعی، شخصیت و روحیه‌ای که در جنگ شرکت می‌کند، ناپسند و ضعیف توصیف شده است.
گوید که غلام در شاهنشهم اما
بالله نه غلام است اگر هست کنیزست
هوش مصنوعی: می‌گوید که او بنده‌ی پادشاه من است، اما قسم به خدا که او بنده نیست، اگر هم باشد، فقط یک کنیز است.
آن پر خور کم دو که به یک حمله ببلعد
هریا بس و رطبی که به هر سفره و میزست
هوش مصنوعی: پر خور، فاصله‌ای ندارد و با یک حمله موفق می‌تواند همه چیز را ببلعد. همچنین، رطبی که در هر سفره و بر سر هر میز حاضر است.
بار و بنه را ریخته وز معرکه بگریخت
آن ظلم ببر بین که چه با عجز بریزست
هوش مصنوعی: وسایل سفر را جمع کرده و از میدان نبرد فرار کرده است. به آن ظلمی که به این اندازه ناتوانی آورده توجه کن.
برگشته به صد خواری و بی عاری و اینک
باز از پی اخذ طمع دانک و قفیزست
هوش مصنوعی: او به حالتی ذلیل و بی‌مقدار بازگشته و اکنون دوباره به دنبال به دست آوردن چیزی است. بداند که این کار سختی و مشقت دارد.
چون آن بچه کش... بدرد لوطی و فی الحال
باز از پی طعم مزه جوز و مویزست
هوش مصنوعی: زمانی که آن بچه کش به درد و رنج می‌افتد، در حال حاضر دوباره در جستجوی طعم و مزه گردو و مویز است.
در عز و غنا بین که به الف و به کرور است
در قدر و بها بین که نه فلس و نه پشیزست
هوش مصنوعی: در عظمت و ثروت ملاحظه کن که به صورت و شمار هم به چشم می‌آید. اما در ارزش و قیمت به نکته‌ای توجه کن که نه پول کم‌ارزش است و نه بی‌ارزش.
آخر به من ای قوم بگوئید کز این مرد
چیزی که ولی عهد پسندیده چه چیزست؟
هوش مصنوعی: ای مردم، در نهایت به من بگویید که از این مرد چه چیزی مورد پسند ولیعهد است؟
نه فارس میدان و نه گردونه سوارست
نه صاحب ادراک و نه عقل و نه تمیزست
هوش مصنوعی: نه فردی از ایران است و نه سوار بر اسب، نه کسی است که درک و فهم درستی داشته باشد و نه عقل و فهمی در او پیدا است.