شمارهٔ ۱۶ - قائم مقام از قول میرزا شهدی گفته
خسروا، دین پرورا: ای آن که کار ملک را
هر زمان از دولت تو رونق دیگر بود
این همان ملک است و آن کشور که پیش از عهد تو
گفتی از بس شور و شر هنگامه محشر بود
وین زمان در سایه اقبال روز افزون تو
از ریاض خلد رضوان برتر و به تر بود
رود سرخاب است و تبریز این که پنداری کنون
کعبه و زمزم بود یا جنت و کوثر بود
روم و روس از بحر و بردارند عزم، اما چه غم
تا حصار حزم تو برگرد این کشور بود
رزم سلطان بود یا ناورد لشکردار بود
خصم را شایستی ار سودای کین در سر بود
لیک اکنون صلح جویند از تو و نبود عجب
صلح جوید جنگ جو، چون عاجز و مضطر بود
گر نبودی یک سبب بالله که بایستی کنون
سر حد ملک تو قسطنطین و کالنجر بود
بس جسارت باشد اما هر یکی را از خدم
خدمتی فرما که او را لایق و در خور بود
در زمان صلح و هنگام فراغت جز تو کی است
کو، نه غافل از فسون خصم افسون گر بود؟
جز شهنشاه جهان فتحعلی شه از شهان
کی است کور را خسروی مانند تو چاکر بود
وز هزاران بنده کو دارد ز نسل پاک خویش
کی است کورا چون تو خدمت کار و فرمان بر بود؟
ور نبودی این چنین بایست جز تو دیگری
وارث تاج و سریر و یاره و افسر بود
تو پناه دین یزدانی و یزدانت پناه
از نفاق و کید بدخواهان بداختر بود
راست خواهی تیغ تو اصل است و کار شرع فرع
هر که گوید غیر ازین باشد کرا باور بود؟
ملک ایران جمله ویران گردد از اعدای دین
گر نه خیل کافران را تیغ تو کیفر بود
ور نباشد حفظ تو این دولت و این دین همه
پای مال نعل اسب دشمنان یک سر بود
آن توئی کز صولت گرز و شکوه بر زتو
روز هیجا لرزه بر اندام شیر نر بود
زود باشد کز نفاذ امر تو در شرق و غرب
هر کجا دیر و کلیسا، مسجد و منبر بود
عاملان شرع را کی بود جز در عهد تو
کاین همه جاه و جلال و قدر و فخر و فر بود؟
گنج پرویزی به هر دهلیزشان خاک است و باد
در کف خدام دارای سکندر در بود
با کف تو سیم و زر نبود به گیتی، ور بود
پیش خاکی تو شکان در زیر خاک اندر بود
با حفاظت چنگ و نی نبود به عالم ور بود
پیش خاتون فلک در زیر نه چادر بود
هیچ گوشی نشنود در عهد تو آوای جنگ
جز نوا، کز بربط ناهید خنیاگر بود
گر به لب نام شراب آرد کسی در عهد تو
دور نبود گر نفس در حنجرش خنجر بود
ور به دل یاد گناه آرد کسی از بیم تو
هر سر مویش به تن صد ناوک و نشتر بود
بنده شهدی را و چون این بنده بیش از صد هزار
جان فدای این چنین سلطان دین پرور بود
گر، به روز عید فطر از من گناهی رفت، رفت
عفو تو صد بار از آن جرم اعظم و اکبر بود
یاد خمر ار کس کند در عرف کی مجرم شود
نام کفر ار کس برد در شرع، کی کافر بود؟
شاعران را گر نبایستی که در سبک قریض
ذکری از بزم صبوع و باده احمر بود
شعر عبدالله کعب و مالک و حسان و قیس
خود نبایستی پسند طبع پیغمبر بود
یا صبا و عندلیب و مجمر و اصحاب را
این همه نعمت ز دارای جهان داور بود
ور بود منکر کسی این ادعا را، گو: بیا
دفتر اخبار قوم، این بنده را از بر بود
خسروا انصاف ده از راویان آخر بپرس
جرم من کی بیش تر از سید حمیر بود؟
من به لب نام شراب آوردم، او جام شراب
حال او صد بار بایستی ز من بدتر بود
من ز احسان تو دارم چشم آنچ از بذل و فضل
حمیری را در دو کون از حضرت جعفر بود
سید سجاد را بنگر که چند انعام و لطف
از پی یک قطعه با یک مرد آهنگر بود
بونواس فاسق و فاجر به بین کز یک دو بیت
تا کجا مخصوص لطف خسرو خاور بود؟
از کمیت و دعبل و طرماح وصولی قصه ها
با امامان هدی در طی هر دفتر بود
صدق دل باید نه تزوبر زبان ورنه چرا
اشعری در پیش شیر حق نه چون اشتر بود
بالله اندر خبث طینت بس زیادست از زیاد
آن که در اظهار زهد افزون تر از بوذر بود
گرگ چون در جلدمیش آید بود اندیشه بیش
پاسبان باید که از این راز آگه تر بود
پرده گر بر خیزد از کار خلایق یک نفس
کار ما و این جماعت اوضح و اظهر بود
بازکن بر حال من چشم و مبین بر من به خشم
چون شود گر چون توئی را چون منی چاکر بود؟
مال دیوان را همی باید مگر اینان خورند
بنده را هم قسمتی زین گنج باد آور بود
کیل حظ بنده را اوفی کن از انبار خود
تا زگنج فضل سبحان حق تو اوفر بود
قطب دولت را بود یارب به شخص تو مدار
تا مدار قطب گردون جمله بر محور بود
شمارهٔ ۱۵ - ایضاقطعه ای است در نکوهش و شکایت از همو: خسروا جز دل من بنده که خود قابل نیستشمارهٔ ۱۷ - در نکوهش آصف الدوله و سرداران فراری از جنگ روسیه: دین ز چه باقی است از بقای ولی عهد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خسروا، دین پرورا: ای آن که کار ملک را
هر زمان از دولت تو رونق دیگر بود
هوش مصنوعی: ای بزرگوار و دینپروری، تو که هر بار حکومت و ملک را با حمایت و قدرت خود رونق دیگری میبخشی.
این همان ملک است و آن کشور که پیش از عهد تو
گفتی از بس شور و شر هنگامه محشر بود
هوش مصنوعی: این همان سرزمین است و همان کشوری که تو پیش از این به آن اشاره کردی، به دلیل هیجانات و شور و شوق زیادی که در زمان قیامت وجود دارد.
وین زمان در سایه اقبال روز افزون تو
از ریاض خلد رضوان برتر و به تر بود
هوش مصنوعی: این زمان که در سایه خوشبختی و موفقیت روزافزون تو قرار دارد، از باغهای بهشتی و زیباییهای آن نیز بهتر و برتر است.
رود سرخاب است و تبریز این که پنداری کنون
کعبه و زمزم بود یا جنت و کوثر بود
هوش مصنوعی: رود سرخاب مانند زیبایی و شکوه، تبریز را به دوش میکشد و گویی که اینجا کعبه و زمزم یا بهشتی و کوثر وجود دارد.
روم و روس از بحر و بردارند عزم، اما چه غم
تا حصار حزم تو برگرد این کشور بود
هوش مصنوعی: مردمان روم و روس به قصد فتح این سرزمین عزم سفر کردند، اما نگران نباش، چون دیوار استحکام تو این کشور را محافظت میکند.
رزم سلطان بود یا ناورد لشکردار بود
خصم را شایستی ار سودای کین در سر بود
هوش مصنوعی: در میدان جنگ اگر سلطان در حال نبرد باشد، باید دشمن نیز آماده باشد و شایسته است که اگر به دنبال انتقام است، خود را برای نبرد آماده کند.
لیک اکنون صلح جویند از تو و نبود عجب
صلح جوید جنگ جو، چون عاجز و مضطر بود
هوش مصنوعی: اکنون مردم از تو صلح میطلبند و جای شگفتی نیست که حتی کسانی که اهل جنگ هستند، وقتی در برابر ناتوانی و نیاز قرار میگیرند، به دنبال صلح میروند.
گر نبودی یک سبب بالله که بایستی کنون
سر حد ملک تو قسطنطین و کالنجر بود
هوش مصنوعی: اگر یک دلیل الهی وجود نمیداشت، اکنون مرزهای پادشاهی تو به سرزمین قسطنطنیه و کالنجر میرسید.
بس جسارت باشد اما هر یکی را از خدم
خدمتی فرما که او را لایق و در خور بود
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که هرچند برای انجام کارهای بزرگ و جسورانه شجاعت لازم است، اما باید به هر فردی بر اساس شایستگیها و تواناییهایش وظیفهای محول کرد که متناسب با قابلیتهای او باشد.
در زمان صلح و هنگام فراغت جز تو کی است
کو، نه غافل از فسون خصم افسون گر بود؟
هوش مصنوعی: در زمانی که آرامش حاکم است و همه چیز به خوبی پیش میرود، چه کسی غیر از تو وجود دارد که از حیلههای دشمن غافل نباشد و بتواند به خوبی به فریبهای او پاسخ بدهد؟
جز شهنشاه جهان فتحعلی شه از شهان
کی است کور را خسروی مانند تو چاکر بود
هوش مصنوعی: جز سلطان بزرگ فتحعلیشاه، هیچکس دیگری در جهان نیست که مانند تو، برای یک فرد نابینا مقام و ارادت قائل شود.
وز هزاران بنده کو دارد ز نسل پاک خویش
کی است کورا چون تو خدمت کار و فرمان بر بود؟
هوش مصنوعی: از میان هزاران بنده که از نسل پاک و اصیل خود هستند، آیا کسی مانند تو وجود دارد که هم خدمتکار باشد و هم اطاعت کند؟
ور نبودی این چنین بایست جز تو دیگری
وارث تاج و سریر و یاره و افسر بود
هوش مصنوعی: اگر تو نبودs، هیچ کس دیگری حق داشتن تاج و تخت و مقام را نداشت.
تو پناه دین یزدانی و یزدانت پناه
از نفاق و کید بدخواهان بداختر بود
هوش مصنوعی: تو پناهگاه دین خداوند هستی و خداوند پناهی برای تو از نفاق و دسیسههای بدخواهان است.
راست خواهی تیغ تو اصل است و کار شرع فرع
هر که گوید غیر ازین باشد کرا باور بود؟
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت بخواهی، تیغ و شمشیر اصلیترین و اساسیترین چیز است و قوانین شرعی فرعی و فرع هستند. هر کس غیر از این را بگوید، باید به او شک کرد.
ملک ایران جمله ویران گردد از اعدای دین
گر نه خیل کافران را تیغ تو کیفر بود
هوش مصنوعی: اگر دین به خطر بیفتد، تمام سرزمین ایران نابود میشود، چون تنها شمشیر تو میتواند مجازات کافران را فراهم کند.
ور نباشد حفظ تو این دولت و این دین همه
پای مال نعل اسب دشمنان یک سر بود
هوش مصنوعی: اگر نگهبانی از تو نباشد، این دولت و این دین همه در زیر سم اسب دشمنان نابود میشوند.
آن توئی کز صولت گرز و شکوه بر زتو
روز هیجا لرزه بر اندام شیر نر بود
هوش مصنوعی: تو هستی که با قدرت و جلالت، حتی در روزهای جنگ و نبرد، به جان شیر نر هم لرزه میاندازی.
زود باشد کز نفاذ امر تو در شرق و غرب
هر کجا دیر و کلیسا، مسجد و منبر بود
هوش مصنوعی: به زودی دستور تو در همه جا از شرق تا غرب، در مکانهایی همچون کلیسا، مسجد و منبر جاری خواهد شد.
عاملان شرع را کی بود جز در عهد تو
کاین همه جاه و جلال و قدر و فخر و فر بود؟
هوش مصنوعی: آیا در زمان تو کسی برای اجرای احکام دین بود، که اینقدر بزرگ و خوشنام و باافتخار باشد؟
گنج پرویزی به هر دهلیزشان خاک است و باد
در کف خدام دارای سکندر در بود
هوش مصنوعی: گنجهای بزرگ پرویز در هر یک از دروازههای آن خاک و باد است، و در دستان خدمتگزارانش، داراییهای سکندر موجود است.
با کف تو سیم و زر نبود به گیتی، ور بود
پیش خاکی تو شکان در زیر خاک اندر بود
هوش مصنوعی: با دستان تو در دنیا چیزی از طلا و نقره نبود، اگر هم بود، پیش خاکی که تو فرود آمدهای، در زیر خاک پنهان است.
با حفاظت چنگ و نی نبود به عالم ور بود
پیش خاتون فلک در زیر نه چادر بود
هوش مصنوعی: اگر چه چنگ و نی در دنیا محافظتی ندارند، اما اگر بخواهیم به عالم وجود نگاهی بیندازیم، در زیر چادر آسمان، حتی در برابر سرور بزرگ نیز چیزی نیست.
هیچ گوشی نشنود در عهد تو آوای جنگ
جز نوا، کز بربط ناهید خنیاگر بود
هوش مصنوعی: در زمان تو، هیچ کس صدای جنگ را جز نغمهای که از ساز ناهید برمیخیزد، نمیشنود.
گر به لب نام شراب آرد کسی در عهد تو
دور نبود گر نفس در حنجرش خنجر بود
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمان تو نام شراب را بر زبان آورد، دور از دسترس نیست که او در درونش خنجری داشته باشد که نفسش را بریده است.
ور به دل یاد گناه آرد کسی از بیم تو
هر سر مویش به تن صد ناوک و نشتر بود
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر ترس از تو در دلش به یاد گناه بیفتد، هر تار موی او به اندازهٔ صد تیر و چاقو به او آسیب میزند.
بنده شهدی را و چون این بنده بیش از صد هزار
جان فدای این چنین سلطان دین پرور بود
هوش مصنوعی: من به خدمتی شاد و خوشنود هستم و چون این خدمتگزار بیش از صد هزار جان را برای چنین پادشاهی که پرورشدهنده دین است، قربانی میکنم.
گر، به روز عید فطر از من گناهی رفت، رفت
عفو تو صد بار از آن جرم اعظم و اکبر بود
هوش مصنوعی: اگر در روز عید فطر از من گناهی سر زده باشد، این معصیت به خودی خود کماهمیت است. اما رحمت و بخشش تو که بارها بزرگتر از این خطا است، اهمیت بیشتری دارد.
یاد خمر ار کس کند در عرف کی مجرم شود
نام کفر ار کس برد در شرع، کی کافر بود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی به یاد شراب بیفتد، در عرف و بین مردم عادی، آیا مجرم محسوب میشود؟ و اگر کسی در دین به کفر شبههای بیفکند، آیا واقعاً کافر است؟
شاعران را گر نبایستی که در سبک قریض
ذکری از بزم صبوع و باده احمر بود
هوش مصنوعی: شاعران اگر در سبک خاص خود لازم است تا درباره مهمانیهای لذتبخش و شراب قرمز صحبت کنند، باید این کار را انجام دهند.
شعر عبدالله کعب و مالک و حسان و قیس
خود نبایستی پسند طبع پیغمبر بود
هوش مصنوعی: شعرهای عبدالله کعب، مالک، حسان و قیس نباید به مذاق پیامبر خوش بیاید.
یا صبا و عندلیب و مجمر و اصحاب را
این همه نعمت ز دارای جهان داور بود
هوش مصنوعی: ای باد صبا و بلبل و شمع و دوستان، همه این نعمتها از داراییهای جهان خالق است.
ور بود منکر کسی این ادعا را، گو: بیا
دفتر اخبار قوم، این بنده را از بر بود
هوش مصنوعی: اگر کسی این ادعا را انکار کند، بگو که بیا و دفتر اخبار قوم را ببین. این بنده همه اخبار را از حفظ میداند.
خسروا انصاف ده از راویان آخر بپرس
جرم من کی بیش تر از سید حمیر بود؟
هوش مصنوعی: ای خسروا، انصاف ده و از راویان بپرس که آیا جرم من بیشتر از جرم سید حمیر بوده است؟
من به لب نام شراب آوردم، او جام شراب
حال او صد بار بایستی ز من بدتر بود
هوش مصنوعی: من نام شراب را بر لب آوردم، اما او جام شراب را در دست دارد و حالش صد بار بدتر از من است.
من ز احسان تو دارم چشم آنچ از بذل و فضل
حمیری را در دو کون از حضرت جعفر بود
هوش مصنوعی: من به لطف و نیککاری تو خیرهنانم، همانطور که حمیری در دو دنیا از حضرت جعفر برخوردار است.
سید سجاد را بنگر که چند انعام و لطف
از پی یک قطعه با یک مرد آهنگر بود
هوش مصنوعی: به سید سجاد نگاه کن که به خاطر یک قطعه طلا چقدر محبت و لطف از یک مرد آهنگر دریافت کرده است.
بونواس فاسق و فاجر به بین کز یک دو بیت
تا کجا مخصوص لطف خسرو خاور بود؟
هوش مصنوعی: نگاهی به بونواس، فردی فاسق و فاجر بینداز که چگونه از یک یا دو بیت شعر به کجاها دست یافته و این موضوع چقدر به لطف و کرم خسرو خاور مربوط میشود.
از کمیت و دعبل و طرماح وصولی قصه ها
با امامان هدی در طی هر دفتر بود
هوش مصنوعی: داستانهایی از شاعران بزرگ و نامدار مانند کمیت، دعبل و طرماح که در هر فصل زندگی خود با امامان هدایت و رهبری ارتباط و تعامل داشتهاند، نقل شده است.
صدق دل باید نه تزوبر زبان ورنه چرا
اشعری در پیش شیر حق نه چون اشتر بود
هوش مصنوعی: برای اینکه دل انسان باید واقعی و صادق باشد و فقط به گفتار ظاهری اکتفا نکند. اگر اینچنین نباشد، چرا باید کسی مانند اشعری در برابر حقیقتی همچون شیر حق، تنها به شکل ظاهری و مشابه یک شتر باشد؟
بالله اندر خبث طینت بس زیادست از زیاد
آن که در اظهار زهد افزون تر از بوذر بود
هوش مصنوعی: به خدا قسم، در وجود افرادی که به شدت روحیه بدی دارند، زیادند، به ویژه که در ظاهر خود هم زهد و پارسایی بیشتری از بوذرجمهری (بوذر) نشان میدهند.
گرگ چون در جلدمیش آید بود اندیشه بیش
پاسبان باید که از این راز آگه تر بود
هوش مصنوعی: وقتی خطر به انسان نزدیک میشود، باید بیشتر مراقب باشد و تدبیر بیشتری به خرج دهد تا از خطرات آگاهتر شود.
پرده گر بر خیزد از کار خلایق یک نفس
کار ما و این جماعت اوضح و اظهر بود
هوش مصنوعی: اگر پرده از روی کار مردم کنار رود، در آن صورت کار ما و این جمع به وضوح و روشنی آشکار میشود.
بازکن بر حال من چشم و مبین بر من به خشم
چون شود گر چون توئی را چون منی چاکر بود؟
هوش مصنوعی: به من نگاه کن و حال مرا ببین، برای چه با غضب به من نگاه میکنی؟ اگر تو به مانند من کسی را داشتی که به تو خدمت کند، چه میکردی؟
مال دیوان را همی باید مگر اینان خورند
بنده را هم قسمتی زین گنج باد آور بود
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که مال و ثروت باید به دست افراد لایق و ماهر مدیریت شود. در این بین، بنده یا خدمتکار نیز باید از این نعمتها سهمی داشته باشد، چرا که او نیز حق دارد بخشی از این ثروت را در اختیار داشته باشد.
کیل حظ بنده را اوفی کن از انبار خود
تا زگنج فضل سبحان حق تو اوفر بود
هوش مصنوعی: ای پروردگار، لطف و کرمت را به من بفرما و از گنجینهی رحمت و فضلت، به من عطا کن تا بهرهی زیادی از آن نصیبم شود.
قطب دولت را بود یارب به شخص تو مدار
تا مدار قطب گردون جمله بر محور بود
هوش مصنوعی: ای کاش سرنوشت و قدرت به تو وابسته باشد، زیرا اگر محور زندگی در دستان تو باشد، همه چیز در دور و بر آن به خوبی و منظمی خواهد چرخید.