شمارهٔ ۱۱ - قطعه ای است که قائم مقام از جانب میرزاذره گفته
خسروا! ای آن که خدام درت از یک نظر
ذره را برتر ز خورشید جهان آرا کنند
هر کجا از لای نفی مردمی باشد سخن
قامت ذات ترا پیرایه از الا کنند
مر ترا فر سکندر داد یزدان از ازل
دیگران گر خویشتن را خود لقب دارا کنند
کیستند این خودپسندان کار زوی هم سری
با غلامان رکاب حضرت والا کنند؟
تیغ تو بنیاد خصم از ملک دنیا برفکند
کاین فقیران راحتی در ساحت دنیا کنند
بالله از انصاف باشد خود گنه از تیغ تست
گر غنی گردند و بر تو عرض استغنا کنند
گر، نه بودی تیغ تو اینان کجا پیدا بدند
کاین همه باد و بروت و عرضه را پیدا کنند؟
غارتی کاکنون به بنگاه رعایا می کنند
چون تو بایستی که بر لشکرگه اعدا کنند
لشکر اعدا بهل، اینان که من شان دیده ام
کافرم گر حمله جز بر پشمک و حلوا کنند!
چون تو نه نشاندی به جای خویششان اکنون به جاست
گر زجا خیزند و هر دم دعوی بی جا کنند
بحثی ار باشد به تیغ تست و سرهنگان تو
زو همی ترسند و بحث بی جهت بر پا کنند
خود گناه ما چه بود آخر که فراشان تو
چوب و بند آرند و پای بنده را بالا کنند؟
وان گهی ناپاک زادی را که اصل فتنه اوست
قد نازیبا طراز خلعت دیبا کنند
پای او بایست بالا کرد و دست ذره را
شایدی از گنج شه پر لولو لالا کنند
ایزد آنان را جزا بدهد که زیبا را چنین
بی جهت پیش تو زشت و زشت را زیبا کنند
آه ازین اخوان که خود قصد برادر چون کنند
باز خود در ماتمش افغان و واویلا کنند
یوسف صدیق را خود در تک چاه افکنند
پیش یعقوب حزین بس شیون و غوغا کنند
هم رکابان من ار این قوم کافر نعمتند
بالله از من بوالعجب تر خود بسی پیدا کنند
با وجود بوتراب بن ابی قحافه را
در جهان، قائم مقام سید بطحا کنند
میل جنسیت به بین کاین قوم نادان تا چه حد
عظم بر نادان نهند و ظلم بر دانا کنند
تا یکی گوساله بر پا خیزد و بانگی کند
دین او گیرند و نقض بیعت موسی کنند
عیسی بی چاره گر یک دم فرود آید ز خر
رو، به خر آرند چست و پشت بر عیسی کنند
بس چراغ بی فروغ از روغن لاف و دروغ
بر فروزند و عدیل مشعل بیضا کنند
صد اساس بی ثبات از کذب ومین و ترهات
بهر هر بی چاره در هر ساعتی بر پا کنند
یک دو جوز پوچ اگر آید به کفشان از نشاط
پای کوبان، کف زنان، صد فخر بر جوزا کنند
بالله ار این قوم نادان فرق گوهر از خزف
یا زمرد از علف، یا خار از خرما کنند؟
گاه چون من چاکری مداح و خدمت کار را
بی گنه بر درگهت مستوجب یاسا کنند
گاه زنگانی جهودی را که از اعدام بود
در وجود آرند و شمع مجمع شورا کنند
پس چنان در جوف او باد مکاید در، دمند
کاهل نوبت خانه دم اندر دم سرنا کنند
تا به زرق و شید ادنی مدبر مطرود را
در خور قرب بساط بزم اوادنی کنند
رانده در گاه حق ابلیس بر تلبیس را
عارج معراج اوج مسجد اقصی کنند
دعوت باغ شمال اندر شب قدر وصال
ثانی اثنین حدیث لیله اسری کنند
نیستند ار سامری در ساحری پس این گروه
از چه نطق اعجم گوساله را گویا کنند
ورنه اعجاز مسیح آورده اند آخر چه سان
مرده پژمرده صد ساله را احیا کنند؟
ورنه شیادند بایستی کزان ده روزه حرف
هر یکی خود را به عدل و راستی هم تا کنند
وعده ها را گر وفا بودی کنون بایست دید
کاندرین هنگام چون هنگامه و غوغا کنند؟
در بر عرش جلال اندر احادیث طوال
عرض خدمت ها دهند و وضع منت ها کنند
لیک اکنون زان چه گفتند و شنیدیم و گذشت
خامشی گیرند پیش و جمله را حاشا کنند
ور بگوئی کاین خطا بود و تو کردی ، در جواب
روی و پیشانی ز روی و آهن و خارا کنند
گاه بی شرمی عیاذا بالله اندر گفت گوی
روی سخت خویش هم چون صخره صما کنند
گر کریمان دست خود دریا کنند این قوم نیز
همزه بگذارند جای دال و پس دریا کنند
با چنین قوم ال خناس آن بد آموزان ناس
شاید ار از منصب خود جمله استعفا کنند
منشی اند ایشان خدا ناخواسته اکنون ولی
در حق ماکاش قدی کمترک انشا کنند
بیم آن داریم کز بس نیشمان بر دل زنند
تنگ مان آرند و نطق بسته مان را وا کنند
نی خطا گفتم نشاید ساق ایشان را گزید
گر هزاران زخم گاز اندر دو ساق ما کنند
خود طلیق عرض خویشند این جماعت کی سزاست
کز زبان شاعران اندیشه و پروا کنند؟
لیک ذره خردتر زان است کاندر بزم تو
خبث او گویند و او را آن قدر رسوا کنند
خود زبان شان چون قلم ببریده باد آخر دروغ
تا چه حد بر رای ملک آرای تو املا کنند؟
تو همی شادان و خندان باش و صد زین ها بتر
در حق ما گر کنند اعدای ما، گو، تا کنند
من ندانستم که مشتی خار و خس دست مرا
زین سعایت ها جدا زان عروه الوثقی کنند
شمارهٔ ۱۰ - اندرز به دوستی مزاحم: مخدوم من ای آن که مرا در همه عالمشمارهٔ ۱۲ - در وصف فروردین و ستایش ولی عهد: باز باغ از فر فرودین جوان شد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خسروا! ای آن که خدام درت از یک نظر
ذره را برتر ز خورشید جهان آرا کنند
هوش مصنوعی: ای خسرو! تو آن کس هستی که خداوندان بهشت در نظر تو ذرهای را از خورشید بهتر و بزرگتر میدانند.
هر کجا از لای نفی مردمی باشد سخن
قامت ذات ترا پیرایه از الا کنند
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از رد کردن مردم باشد، قامت و موجودیت تو را با زینت و زیبایی آراسته میکنند.
مر ترا فر سکندر داد یزدان از ازل
دیگران گر خویشتن را خود لقب دارا کنند
هوش مصنوعی: خداوند از ابتدا به تو عزت و مقام داده است، حتی اگر دیگران بخواهند خود را بزرگ و صاحب مقام نشان دهند.
کیستند این خودپسندان کار زوی هم سری
با غلامان رکاب حضرت والا کنند؟
هوش مصنوعی: این افراد خودبرتربین که به خود اهمیت میدهند، کیستند که با تملق و چاپلوسی در خدمت بزرگان و مقامداران قرار میگیرند؟
تیغ تو بنیاد خصم از ملک دنیا برفکند
کاین فقیران راحتی در ساحت دنیا کنند
هوش مصنوعی: تیغ تیز تو دشمنان را از سرزمین دنیا برمیکَنَد و این بینوایان در دنیای خود آسودگی و راحتی را تجربه میکنند.
بالله از انصاف باشد خود گنه از تیغ تست
گر غنی گردند و بر تو عرض استغنا کنند
هوش مصنوعی: آیا انصاف این است که خود را مقصر ندانیم، در حالی که به خاطر نوع رفتار دیگران و ثروتشان از ما فاصله بگیرند و خود را بینیاز نشان دهند؟
گر، نه بودی تیغ تو اینان کجا پیدا بدند
کاین همه باد و بروت و عرضه را پیدا کنند؟
هوش مصنوعی: اگر تیغ تو نمیبود، این افراد کجا میتوانستند ظهور کنند که چنین باد و برتری و مقام را به دست آورند؟
غارتی کاکنون به بنگاه رعایا می کنند
چون تو بایستی که بر لشکرگه اعدا کنند
هوش مصنوعی: اکنون به مردم ستم میشود و آنها را غارت میکنند. تو باید خود را آماده کنی تا در برابر دشمنان بایستی.
لشکر اعدا بهل، اینان که من شان دیده ام
کافرم گر حمله جز بر پشمک و حلوا کنند!
هوش مصنوعی: لشکر دشمن را بیاهمیت میبینم، زیرا کسانی که من دیدهام، اگر به جز حمله به چیزهای بیارزشی مثل پشمک و حلوا حمله کنند، کافر هستند!
چون تو نه نشاندی به جای خویششان اکنون به جاست
گر زجا خیزند و هر دم دعوی بی جا کنند
هوش مصنوعی: از آنجا که تو آنها را به جایگاه درستشان نشناختهای، اکنون درست است اگر از جا برخیزند و هر لحظه ادعای نادرست کنند.
بحثی ار باشد به تیغ تست و سرهنگان تو
زو همی ترسند و بحث بی جهت بر پا کنند
هوش مصنوعی: اگر بحثی به وجود بیاید، باید به قدرت و شدت آن توجه کرد، چرا که فرماندهان و سران از آن میترسند و به همین دلیل برای حل و فصل موضوع، بحثهای بیمورد و بدون دلیل را آغاز میکنند.
خود گناه ما چه بود آخر که فراشان تو
چوب و بند آرند و پای بنده را بالا کنند؟
هوش مصنوعی: ما نمیدانیم که چه گناهی کردهایم که کسانی که به تو نزدیکند، ما را مورد اذیت و آزار قرار میدهند و ما را به زنجیر میکشند و تحت فشار قرار میدهند.
وان گهی ناپاک زادی را که اصل فتنه اوست
قد نازیبا طراز خلعت دیبا کنند
هوش مصنوعی: در آن زمان، فردی ناپاک و شرور که منشاء فتنه و فساد است، به طرز نازیبا و بدی لباس فاخر و زیبایی به او میپوشانند.
پای او بایست بالا کرد و دست ذره را
شایدی از گنج شه پر لولو لالا کنند
هوش مصنوعی: برای نیل به ثروت و امکانات، باید تلاش کرد و از فرصتها بهره برد. ممکن است در این راه، دستاوردهای کوچکی به دست آید که به ما کمک کند به اهداف بزرگتری برسیم.
ایزد آنان را جزا بدهد که زیبا را چنین
بی جهت پیش تو زشت و زشت را زیبا کنند
هوش مصنوعی: خداوند به کسانی که بدون دلیل زیبایی را زشت و زشتی را زیبا جلوه میدهند، سزا خواهد داد.
آه ازین اخوان که خود قصد برادر چون کنند
باز خود در ماتمش افغان و واویلا کنند
هوش مصنوعی: آه از این برادرانی که خود به برادرانشان آسیب میزنند و بعد برای همان آسیب، در عزایشان ناله و فریاد میکنند.
یوسف صدیق را خود در تک چاه افکنند
پیش یعقوب حزین بس شیون و غوغا کنند
هوش مصنوعی: یوسف را به تنهایی به چاه میاندازند و پدرش یعقوب با دلشکسته و ناله و فریاد بسیار غمگین میشود.
هم رکابان من ار این قوم کافر نعمتند
بالله از من بوالعجب تر خود بسی پیدا کنند
هوش مصنوعی: اگر همسفران من از این قوم که شکر نعمتها را نمیدانند، نااندیشیده و بیاحساسند، خودم هم از آنان عجیبتر و عجبآورتر به نظر میرسم.
با وجود بوتراب بن ابی قحافه را
در جهان، قائم مقام سید بطحا کنند
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ابو قحافه (پدر ابوبکر) در دنیا زندگی میکند، میتوانند به جای او، سید بطحا (پیامبر اسلام) را مقام و جایگاه ویژهای ببخشند.
میل جنسیت به بین کاین قوم نادان تا چه حد
عظم بر نادان نهند و ظلم بر دانا کنند
هوش مصنوعی: این جمله به بیان ناپسندیهای اجتماعی و فرهنگی میپردازد و نشان میدهد که برخی افراد بیخود و نادان چگونه بر دیگران ظلم میکنند و به اشتباهات خود ادامه میدهند، در حالی که افراد دانا و آگاه مورد ظلم قرار میگیرند. به عبارت دیگر، این شرایط نشاندهنده ناپایداری در ارزشها و رفتارهای انسانی است.
تا یکی گوساله بر پا خیزد و بانگی کند
دین او گیرند و نقض بیعت موسی کنند
هوش مصنوعی: زمانی که یکی از گوسالهها بالا میآید و صدایی سر میدهد، مردم به دنبال آن میروند و دین او را میپذیرند و پیمان خود با موسی را شکسته و زیر پا میگذارند.
عیسی بی چاره گر یک دم فرود آید ز خر
رو، به خر آرند چست و پشت بر عیسی کنند
هوش مصنوعی: اگر عیسی نیازمند و بیچاره برای لحظهای از روی الاغ پایین بیاید، آنها او را به الاغ برمیگردانند و به عیسی پشت میکنند.
بس چراغ بی فروغ از روغن لاف و دروغ
بر فروزند و عدیل مشعل بیضا کنند
هوش مصنوعی: بسیاری از چراغها به خاطر روغن، بینور و بیفایده هستند و فقط به خاطر دروغ و خودنمایی روشن میشوند و مانند مشعلهای دروغین عمل میکنند.
صد اساس بی ثبات از کذب ومین و ترهات
بهر هر بی چاره در هر ساعتی بر پا کنند
هوش مصنوعی: بسیاری از اصول ناپایدار و نادرست به وسیله دروغ، شایعات و سخنان بیپایه برای هر فردی که در困困 است، در هر زمانی ایجاد میشوند.
یک دو جوز پوچ اگر آید به کفشان از نشاط
پای کوبان، کف زنان، صد فخر بر جوزا کنند
هوش مصنوعی: اگر دو جوز بیارزش به دستشان بیفتد، از شادی و نشاط پا روی زمین میزنند و با کف زدن، به شدت بر جوزا فخر میفروشند.
بالله ار این قوم نادان فرق گوهر از خزف
یا زمرد از علف، یا خار از خرما کنند؟
هوش مصنوعی: آیا این افراد نادان میتوانند تفاوت بین جواهر و چیزهای بیارزش یا بین سنگ قیمتی و گیاهان را تشخیص دهند؟
گاه چون من چاکری مداح و خدمت کار را
بی گنه بر درگهت مستوجب یاسا کنند
هوش مصنوعی: گاهی پیش میآید که مثل من، یک خدمتگزار و مداح بیگناه، به خاطر درخواستهایی که از او میشود، در برابر درگاه تو مورد سرزنش قرار گیرد.
گاه زنگانی جهودی را که از اعدام بود
در وجود آرند و شمع مجمع شورا کنند
هوش مصنوعی: گاهی اهل تزویر و نفاق کسانی را که به خاطر خیانت و جنایاتشان مستحق عذاب و قضاوت هستند، به گونهای ظاهر میکنند که در جمع و در میان دیگران به عنوان افراد محترم و شایسته جلوه کنند.
پس چنان در جوف او باد مکاید در، دمند
کاهل نوبت خانه دم اندر دم سرنا کنند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درون او مانند هوا و گرما وجود دارد و بیوقفه انرژی و تلاش میکند. او مانند سازندگان سرنا، پیوسته در حال فعالیت و تولید صدا است و هر لحظه به دنبال انجام وظایف خویش است.
تا به زرق و شید ادنی مدبر مطرود را
در خور قرب بساط بزم اوادنی کنند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که حتی افرادی که در جایگاه پایینتری قرار دارند و به نظر میرسد که از نظر اجتماعی یا مقام، بیاهمیت هستند، ممکن است به نوعی در مراسم یا مجالس خاص و شگفتانگیز، جایی برای خود پیدا کنند. این نشاندهنده این است که هر کسی میتواند در شرایط خاص توجهی جلب کند یا به فرصتی دست یابد، علیرغم اینکه شاید در ابتدا به چشم نیاید.
رانده در گاه حق ابلیس بر تلبیس را
عارج معراج اوج مسجد اقصی کنند
هوش مصنوعی: ابلیس که در حضور خداوند طرد شده است، به واسطه فریبکاریهایش میتواند در اوج مقامها و مکانهای مقدس مانند مسجد الاقصی نیز عملکرد داشته باشد.
دعوت باغ شمال اندر شب قدر وصال
ثانی اثنین حدیث لیله اسری کنند
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و لطافت شب قدر اشاره شده است، زمانی که باغ شمال در حال دعوت به وصال و دیدار است. همچنین، به یادآوری داستان سفر آسمانی پیامبر اشاره میکند، که در آن شب، رازها و معانی عمیق بیان میشود.
نیستند ار سامری در ساحری پس این گروه
از چه نطق اعجم گوساله را گویا کنند
هوش مصنوعی: اگر در ساحری، سامری وجود ندارد، پس این گروه از کجا میتوانند گوسالهی عجم را به سخن درآورند؟
ورنه اعجاز مسیح آورده اند آخر چه سان
مرده پژمرده صد ساله را احیا کنند؟
هوش مصنوعی: اگر مسیح واقعی باید معجزهای کند، پس چگونه میتواند فردی مرده و پژمرده را پس از صد سال زنده کند؟
ورنه شیادند بایستی کزان ده روزه حرف
هر یکی خود را به عدل و راستی هم تا کنند
هوش مصنوعی: در غیر این صورت، آنها حقهباز هستند و باید از میان هزاران حرفی که هر یک از آنها در مدت ده روز میزنند، تنها سخنانی که درست و عادلانه است را انتخاب کنند.
وعده ها را گر وفا بودی کنون بایست دید
کاندرین هنگام چون هنگامه و غوغا کنند؟
هوش مصنوعی: اگر وعدهها را انجام میدادند، اکنون باید مشاهده میکردیم که در این شرایط و زمانه چه غوغایی به پا میشود.
در بر عرش جلال اندر احادیث طوال
عرض خدمت ها دهند و وضع منت ها کنند
هوش مصنوعی: در نزد عرش عظمت، در داستانهای طولانی، خدمات را تقدیم میکنند و منتها را یادآور میشوند.
لیک اکنون زان چه گفتند و شنیدیم و گذشت
خامشی گیرند پیش و جمله را حاشا کنند
هوش مصنوعی: اما اکنون از آنچه گفتند و شنیدیم و گذشته، سکوت اختیار کنند و همه را انکار کنند.
ور بگوئی کاین خطا بود و تو کردی ، در جواب
روی و پیشانی ز روی و آهن و خارا کنند
هوش مصنوعی: اگر بگویی که این کار نادرست بود و تو آن را انجام دادی، در پاسخ، چهره و پیشانیات به علت شرمندگی و سختی مانند آهن و سنگ سخت خواهد شد.
گاه بی شرمی عیاذا بالله اندر گفت گوی
روی سخت خویش هم چون صخره صما کنند
هوش مصنوعی: گاه در حرف زدن، بعضی افراد بیشرمانه و بیپروایی میکنند، به طوری که وقتی با چهرهای خشن و سخت سخن میگویند، مانند سنگی بیاحساس و بیرحم به نظر میرسند.
گر کریمان دست خود دریا کنند این قوم نیز
همزه بگذارند جای دال و پس دریا کنند
هوش مصنوعی: اگر مهربانان دستشان را در دریا بگذارند، این مردم هم حروف را به نحوی تغییر میدهند و در نهایت به دریا خواهند رسید.
با چنین قوم ال خناس آن بد آموزان ناس
شاید ار از منصب خود جمله استعفا کنند
هوش مصنوعی: با این دسته افراد ناپسند که تأثیر منفی دارند، ممکن است همهی آن بدآموزان از مقام خود کنارهگیری کنند.
منشی اند ایشان خدا ناخواسته اکنون ولی
در حق ماکاش قدی کمترک انشا کنند
هوش مصنوعی: این افراد بیاختیار به نوعی خود را مسئول میدانند، اما امیدوارم که در مورد ما کمی کمتر از آنچه که باید قضاوت کنند و بنویسند.
بیم آن داریم کز بس نیشمان بر دل زنند
تنگ مان آرند و نطق بسته مان را وا کنند
هوش مصنوعی: ما نگران هستیم که به خاطر فشارها و مشکلاتی که به ما تحمیل میشود، نتوانیم سخن بگوییم و آزادی بیان ما تحت تاثیر قرار گیرد.
نی خطا گفتم نشاید ساق ایشان را گزید
گر هزاران زخم گاز اندر دو ساق ما کنند
هوش مصنوعی: من اشتباه نمیگویم که نباید ساق پای او را گزید، حتی اگر هزاران زخم و آسیب به دو ساق پای ما برسد.
خود طلیق عرض خویشند این جماعت کی سزاست
کز زبان شاعران اندیشه و پروا کنند؟
هوش مصنوعی: این گروه افرادی هستند که خود را عادل و برحق میدانند و آیا حقیقتاً سزاوار است که از سخنان شاعران بیندیشند و نگران شوند؟
لیک ذره خردتر زان است کاندر بزم تو
خبث او گویند و او را آن قدر رسوا کنند
هوش مصنوعی: اما ذرهای کوچکتر از آن وجود دارد که در جشن و میهمانی تو از او به زشتی یاد میکنند و آنقدر او را خوار و رسوا مینمایند.
خود زبان شان چون قلم ببریده باد آخر دروغ
تا چه حد بر رای ملک آرای تو املا کنند؟
هوش مصنوعی: زبان آنها به اندازهای بریده و کم توان شده که نمیتوانند دروغها را به خوبی به تو القا کنند.
تو همی شادان و خندان باش و صد زین ها بتر
در حق ما گر کنند اعدای ما، گو، تا کنند
هوش مصنوعی: تو همواره شاد و خوشحال باش و اگر دشمنان ما کارهای بدی در حق ما انجام دهند، بگو که بگذارند هر چه میخواهند کنند.
من ندانستم که مشتی خار و خس دست مرا
زین سعایت ها جدا زان عروه الوثقی کنند
هوش مصنوعی: من نفهمیدم که چرا گروهی از خارها و علفهای بیارزش، دست مرا از این بند و پیوندی که محکم و مستحکم است جدا میکنند.