خطاب به میرزا محمد شفیع«صدر اعظم» هنگام توقف اردوی شاه در چمن اوجان
ان للصدر خصالا هی للقدر کمال
انما الصدر کمال و جمال و جلال
حبه للقلب قلاب و للعقل عقال
بغضه کفر والحاد و زرو و بال
جوده سکب و نهب لاعطاء لا نوال
فهو بالرزق ضمان وله الخلق عیال
عدله قسطاس حق قاسط فی اعتدال
فیه موت و حیات و ثواب و نکال
و فراق و بعاد و عناق و وصال
و نشاط و انبساط و ملال و کلال
و به یبقی الهدی حیا کما یفنی الضلال
فیه للاکوان اعمال خفاف و ثقال
ثم للعمال اعمار قصار و طوال
ولدراسکنو فیها الی الاخری انتقال
فحساب و کتاب و جواب و سوال
و جحیم و نعیم و ضرام و ظلال
قلم فی کفه تجری کما تجری النبال
فیه للکفر اضطراب و اضطرام و اشتعال
ولدین الحق جاه و جلال و جمال
و به ینتظم السلم و یشتد القتال
منه حکم و مثال و من الدهر امتثال
فهو غصن مورق منه علی الدنیا ظلال
مستظل منه من کان له بالخیر فال
من ملوک و سلاطین لهم ملک و مال
ترتوی من رشحه منه وهاد و تلال
و ریاض و حیاض بل بحار و جبال
فهو بحر قعره فی الغوص ممالاینال
للعدی ملح اجاج للوری عذب زلال
او سحاب ساکب فیه جواب و سجال
فانسکاب و انصباب و انهمار و انهمال
ساحر یسحر لکن سحره سحر حلال
مخبر عما یقول الناس فی السر و قالوا
و سواء عنده ماض و ماتی و حال
قل لحسادک یا صدر هلموا و تعالوا
لی عصئی تهتز ماهزت عصی و حبال
فلموسی الیوم فعل و لفرعون انفعال
ان اقواما الی اعداء اعتابک مالوا
بلغتهم من موالیک سیاط و صیال
و متی کان لبعض منهم الیوم مجال
لن تخاف الا سدان جالت حمیر و بغال
انت صدرفی ذری الا فلاک و الافق نعال
کل علم لم تعلمه الوری قیل و قال
لک مجد ماله مادامت الدنیا زوال
دم وعش بالعزماهب جنوب و شمال
در مدح فتح علی شاه گفته: بالله ما هذالخبر بالله ما هذالخبردر نکوهش صدر اعظم وقت: لابهاء لادهاء لابیان لاعباره
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ان للصدر خصالا هی للقدر کمال
انما الصدر کمال و جمال و جلال
هوش مصنوعی: دل ویژگیهایی دارد که موجب برتری و عظمت آن میشود. در واقع، دل تمام زیبایی، کمال و شکوه را در خود دارد.
حبه للقلب قلاب و للعقل عقال
بغضه کفر والحاد و زرو و بال
هوش مصنوعی: دوستی برای قلب به مثابه یک قلاب است و برای عقل مانند عقال. نفرت، کفر و الحاد را برزخ و عذاب میکند.
جوده سکب و نهب لاعطاء لا نوال
فهو بالرزق ضمان وله الخلق عیال
هوش مصنوعی: بخشش مانند باران است و نه موجب فخر و تکبر، چرا که همواره از جانب خداوند نازل میشود. در واقع، روزی و رزق در دست خداست و او تأمینکننده نیازهای مخلوقین است.
عدله قسطاس حق قاسط فی اعتدال
فیه موت و حیات و ثواب و نکال
هوش مصنوعی: عدل و انصاف، ترازویی است که حق را در آن میسنجند و در آن تراز، زندگی و مرگ، پاداش و کیفر به تعادل درآمدهاند.
و فراق و بعاد و عناق و وصال
و نشاط و انبساط و ملال و کلال
هوش مصنوعی: در زندگی، احساساتی چون جدایی و دوری، دیدار و نزدیکی، شادی و سرزندگی، و همچنین خستگی و دلزدگی را تجربه میکنیم.
و به یبقی الهدی حیا کما یفنی الضلال
فیه للاکوان اعمال خفاف و ثقال
هوش مصنوعی: در این بیت گفته میشود که راهنمایی (هدایت) به طور مداوم و پایدار باقی میماند، همچنان که گمراهی و سستی به مرور زمان از بین میرود. در جهان، عملهای خوب و بد، اعم از سبکتر و سنگینتر وجود دارند.
ثم للعمال اعمار قصار و طوال
ولدراسکنو فیها الی الاخری انتقال
هوش مصنوعی: پس برای کارگران، ساختمانها و معابر کوتاه و بلند ساخته میشود تا در آنها سکونت کنند و به زندگی خود ادامه دهند.
فحساب و کتاب و جواب و سوال
و جحیم و نعیم و ضرام و ظلال
هوش مصنوعی: محاسبه و حسابرسی، پاسخدهی و پرسش، عذاب و نعمت، آتش و سایه.
قلم فی کفه تجری کما تجری النبال
فیه للکفر اضطراب و اضطرام و اشتعال
هوش مصنوعی: قلم مانند تیرهایی که به هوا پرتاب میشوند، به حرکت در میآید و در آن، کفر دچار تلاطم و هیجان میشود.
ولدین الحق جاه و جلال و جمال
و به ینتظم السلم و یشتد القتال
هوش مصنوعی: پدران حق، دارای عظمت و زیبایی هستند و در سایه آن، صلح برقرار میشود و جنگها شدت میگیرند.
منه حکم و مثال و من الدهر امتثال
فهو غصن مورق منه علی الدنیا ظلال
هوش مصنوعی: هیکل و اصول زندگی من نشاندهنده تاثیرات زمان است. من همانند شاخهای سرسبز هستم که سایهاش بر روی دنیا میافتد.
مستظل منه من کان له بالخیر فال
من ملوک و سلاطین لهم ملک و مال
هوش مصنوعی: هر کسی که تحت سایه من قرار میگیرد، دارای خیر و خوشبختی است؛ زیرا آنها از سلطنتها و پادشاهانی هستند که ثروت و قدرت دارند.
ترتوی من رشحه منه وهاد و تلال
و ریاض و حیاض بل بحار و جبال
هوش مصنوعی: جوانی من پر از زیبایی و رونق است، مانند باغها و چشمهها، بلکه همچون دریاها و کوهها.
فهو بحر قعره فی الغوص ممالاینال
للعدی ملح اجاج للوری عذب زلال
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویری از عمق و وسعت یک دریا اشاره شده است. این دریا، اگرچه در عمق خود رازهایی دارد که برای دیگران قابل دستیابی نیست، اما برای برخی افراد خاص، آبی شیرین و زلال دارد. در مقابل، برای دیگران ممکن است تلخی و دشواری ایجاد کند، به طوری که نمیتوانند به عمق آن دسترسی پیدا کنند. به طور کلی، این تصویر بیانگر تجربیات متفاوت افراد از یک منبع مشترک است.
او سحاب ساکب فیه جواب و سجال
فانسکاب و انصباب و انهمار و انهمال
هوش مصنوعی: او همچون ابری پربار است که پاسخ و گفتگو در آن نهفته است، و بارش و ریزش و سیلابی از آن سرازیر میشود.
ساحر یسحر لکن سحره سحر حلال
مخبر عما یقول الناس فی السر و قالوا
هوش مصنوعی: جادوگری جادو میکند، اما جادوی او جادوی حلال است که از آنچه مردم در پنهانی میگویند، خبر دارد و این را بیان میکند.
و سواء عنده ماض و ماتی و حال
قل لحسادک یا صدر هلموا و تعالوا
هوش مصنوعی: برای او گذشته و آینده و حال هیچ تفاوتی ندارد. به حسادتکنندگان خود بگو: بیایید و جلو بیایید.
لی عصئی تهتز ماهزت عصی و حبال
فلموسی الیوم فعل و لفرعون انفعال
هوش مصنوعی: عصای من به شدت تکان میخورد و به زمین میافتد، و امروز من عمل میکنم و فرعون تحت تأثیر قرار میگیرد.
ان اقواما الی اعداء اعتابک مالوا
بلغتهم من موالیک سیاط و صیال
هوش مصنوعی: برخی از گروهها به دشمنان تو گرایش پیدا کردند و در زبان آنان به تو ابراز وفاداری کردند، در حالی که وفاداریشان به وسیلهی تهدید و ترس صورت گرفته است.
و متی کان لبعض منهم الیوم مجال
لن تخاف الا سدان جالت حمیر و بغال
هوش مصنوعی: اگر به این فکر بیفتی که امروز فرصتی برای برخی از آنها پیش آمده است، نگران هیچ چیز نباش؛ زیرا فقط سدی وجود دارد که اسبها و الاغها در آن جولان میدهند.
انت صدرفی ذری الا فلاک و الافق نعال
کل علم لم تعلمه الوری قیل و قال
هوش مصنوعی: تو همچون ستارهای در آسمان هستی و افق، کفش تمام دانشی است که بشر هنوز درباره آن ناطم به علم نمیداند و تنها در حرف و حدیث است.
لک مجد ماله مادامت الدنیا زوال
دم وعش بالعزماهب جنوب و شمال
هوش مصنوعی: سرافراز و پر افتخار، عالمی که همیشه پابرجاست. زندگی کن با اراده و تصمیم قاطع در هر جا که هستی، چه در شمال و چه در جنوب.