گنجور

شمارهٔ ۴۱

ای داورگیتی که بود شهرهٔ آفاق
چون مهر فلک هرکه به حان مهر تو و‌رزد
دارد رخم از خون جگر رنگ طبرخون
با آنکه بود شعر مرا طعم طبر زد
این پارسیان راکه به صد بیت ستودم
مسکین تنم از همت این طایفه لرزد
صد بیت که هر بیتش ارزد به دوصد ملک
گویا بر ایشان به یکی ملک نیرزد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای داورگیتی که بود شهرهٔ آفاق
چون مهر فلک هرکه به حان مهر تو و‌رزد
هوش مصنوعی: ای داور جهانی، تو مانند ماهی که در آسمان درخشان است، شهرتی در میان مردم داری. هرکسی که در زندگی به گرمی مهر تو دست یابد، مورد توجه و محبت قرار می‌گیرد.
دارد رخم از خون جگر رنگ طبرخون
با آنکه بود شعر مرا طعم طبر زد
هوش مصنوعی: رنگ چهره‌ام به خاطر درد و رنج عمیقی که در دل دارم تغییر کرده است، با اینکه شعر من خودش حس و طعمی خاص دارد.
این پارسیان راکه به صد بیت ستودم
مسکین تنم از همت این طایفه لرزد
هوش مصنوعی: من به خاطر همت و ویژگی‌های این قوم که صد بیت درباره‌شان گفتم، احساس می‌کنم که وجودم به لرزه درآمده است.
صد بیت که هر بیتش ارزد به دوصد ملک
گویا بر ایشان به یکی ملک نیرزد
هوش مصنوعی: هر صد بیت شعر ارزشمند، به اندازه‌ی دوصد ملک است و این نشان می‌دهد که حتی به یک ملک هم نمی‌توان به آن‌ها ارزش داد.